۱۳۸۷ دی ۲۰, جمعه

آن مردان تنها کیستند؟

آنان که اینگونه عاشقانه دل در گرو رهائی وادی عشاق نهادند و با خون خویش اینگونه بی پروا درخت آزادی را سیراب میکنند و اینگونه با شهامت به صف ضحاکان زمان تاخته تا دست ناپاکشان را از پیکره پاک بلوچستان بریده و به این وادیه نشینان عاشق اجازت عشق بازی با خاکشان را تقدیم کنند.
آنان که اینبار با خورشیدی تابان آمده اند تا سایه پلید دژخیمان را از ظلمت خاکشان بزدایند.
آری آنان آخرین امید بلوچستانند ،آخرین اتحاد و آخرین مبارزین که از پیکره همین خاک برخاسته اند و همه چیزشان را فدای دین،شرف،و ملتشان کرده اند و جانشان را بر کف دست گذاشته و منتظر گلوله های دشمنند،چرا که مردن برای سرزمینشان افتخارشان است و بدین خاطر است که از وجود تک تکشان پیکره یک لشکر به لرزه می افتد و با صدای الله اکبرشان سوی رگبار دشمن که همه چیزش را به شیطان فروخته آسمان را نشان میرود.
آری ، آنان لشکر حقند که این بار تنها برای آزادی سرزمینشان گرد هم آمده اند و با رشادتهایشان پیام امید و رهائی از چنگال این مستکبران را نه تنها به بلوچستان بلکه بر جای جای ایران به ارمغان آورده اند.
یارمحمدزهی - خاش

هیچ نظری موجود نیست: