۱۳۸۷ بهمن ۱۲, شنبه

پیام تسلیت


سی امین سالگرد انقلاب آخوندی را به عموم مردم بلوچستان و ایران تسلیت می گوییم

متاسفانه با اینکه خشت و خشتهای اولین این انقلاب ننگین توسط آخوندها و ... کج نهاده شده اما افسوس با همان حال به عمر مفتضحانه خود ادامه می دهد و ما همچنان با هزاران امید و آرزو منتظر فروپاشی آن هستیم و امید است همه ما دست در دست هم بیش از پیش برای براندازی این نظام شیطانی و به مجازات رساندن این خون آشامان کوشا باشیم و مبادا که سالی دیگر را به هم تسلیت بگوییم سالگردش را بلکه شاهد جشن و پایکوبی باشیم که از شر این دژخیمان هم خویش و هم دنیا را رهانیده ایم

خبرگزاری بلوچ نیوز - بلوچنا

نامه سما بهمني به هاشمي شاهرودي


به ریاست قوه قضاییه،

آقای هاشمی شاهرودی دادستان کل کشور،

آقای دری نجف آبادی

با سلام.

به استحضار میرسانم که،یکسال پیش در بازداشتگاه اطلاعات شهرستان سنندج،جوانی به نام ابراهیم لطف اللهی به طرز مشکوکی فوت نمود.نحوهي برخورد سیستم اطلاعات کردستان با این ضایعه ي جانگداز که آن را به خودکشی تعبیر کرده بودند،به گونه ای بود که گزینه ي قتل این دانشجو را به ذهن متبادر می کرد.عدم تحویل پیکر مرحوم ابراهیم به خانواده عزادارش،پنهانی به خاک سپردن وی و بدعت گذاردن در خاکسپاری به شیوه ي بتون ریزی،جای تردیدی باقی نمی گذاشت که در آن مزار،حقایق بی شماری مدفون گشته چرا که اگر جز این می بود،نیاز ی به آنگونه مخفی کاری نمی شد.رد درخواست خانواده برای نبش قبر و تهدید به عدم پیگیری نیز گواهی است بر مشکوک بودن این ماجرا. روز پنجشنبه بیست و ششم دی ماه،مراسم اولین سالگرد درگذشت ابراهیم ،علیرغم تدابیر نیمه پنهان و آشکار نیروهای اطلاعات،با حضور خانواده و دوستان آن مرحوم در بهشت محمدی سنندج برگزار شد در حالی که مادر،هنوز باور نداشت که ابراهیم در این گور خوابیده و دلیلی برای پذیرش مرگ پسر نداشت و پدر،نمی دانست که به کدامین دلیل اجازه ندادند برای آخرین بار فرزند مظلومش را در آغوش کشد و با او وداع کند.در این مراسم،آقای جواد علیزاده که در زمینه ي حقوق بشر فعالیت می کند نیز حضور داشت.ایشان که برای همدردی با خانواده ي بزرگوار لطف اللهی از تهران به سنندج عزیمت نموده بود،دقایقی کوتاه به ایراد سخن پرداخت اما متأسفانه،بعد از مراسم توسط نیروهای اطلاعات بازداشت گردید و اكنون با گذشت دو هفته ،هنوز از سرنوشت وی اطلاعی در دست نیست و دوستان به شدت نگران وضعیت وی می باشند. آنچه مرا به نوشتن واداشت،انسانیتی است که هنوز در خود سراغ دارم .یکسال پیش،انسانی بیگناه در شرایط دردناکی که شرح آن زیر خروارها خاک و بتون ناگفته ماند،از حق زندگی محروم شد.جوانی که با کارگری،هزینه ي تحصیل خویش را مهیا می کرد تا روزی بتواند از حق مظلوم در برابر ظالم دفاع کند،مظلومانه جان داد و کسی پاسخگوی این ظلم آشکار نشد و امسال نیز انسانی که فقط بر حسب وظیفه ي انسانی خویش و برای تسلی دادن به خانواده ای که داغشان هرگز کهنه نخواهد شد در مراسم گرامیداشت یاد ابراهیم شرکت کرده بود،دستگیر و راهی بازداشتگاه شد.بازداشتگاهی که ابراهیم در آن جان باخت و همین،نگرانی ما را دوچندان می کند...!آنچه مسلم است شما در جریان آن مرگ جانخراش و این بازداشت خودسرانه قرار دارید لذا اینجانب،به نمایندگی از تمام وجدانهای بیدار اما خسته،از شما تقاضا دارم که ترتیبی اتخاذ فرمایید تا زوایای پنهان این ماجرای دردناک بعد از گذشت یکسال روشن گردد و آقای جواد علیزاده،که در وضعیت نامعلومی به سر می برد نیزهر چه زودتر آزاد گردد.به امید تحقق عدالت.

سما بهمنی

بندرعباس

آژانس ایران خبر

دولت آمریکا انتخاب رییس جمهوری جدید سومالی را تبریک گفت

در سومالی، شیخ شریف شیح احمد، به عنوان رییس جمهوری جدید سوگند یاد کرده است.شریف یک رهبر اسلامگرای معتدل تلقی می شود و در جلسه امروز، شنبه، پارلمان قانونگزاران که به دلیل بی ثباتی در سومالی در جیبوتی تشکیل جلسه داده بودند، با ۲۹۳ رای او را تایید کردند. شریف جایگزین عبدالحی یوسف احمد ریس جمهوری سابق می شود که در ماه دسامبر در پی ماه ها مجادله سیاسی استعفا داد.شریف، پسر زیاد باره رییس جمهوری اسبق سومالی را که ۱۳۶ رای کسب کرد شکست داد. رقیب دیگر او، نور حسن حسین، نخست وزیر، پی از سومین دور رای گیری از رقابت بیرون رفت.دولت آمریکا، در بیانیه ای که از طریق سفارت ایالات متحده در نایروبی منتشر کرد، به شریف تبریک گفت و علاقه خود را به همکاری با او در کوشش برای برقرای صلح و دمکراسی در سومالی ابراز داشت. انتظار می رفت پرزیدنت شریف برای شرکت در کنفرانس سران اتحادیه آفریقا بی درنگ به آدیس آبابا، پایتخت اتیوپی برود.پیروزی او کوشش هایی را که برای تشکیل یک دولت فراگیر در سومالی جریان دارد، تقویت می کند. شریف قبلا ریاست اتحادیه دادگاه های اسلامی را، که در سال ۲۰۰۶ برای مدتی کوتاه کنترل بیشتر سومالی را به دست گرفت، بر عهده داشت. سال پیش یک قرارداد صلح با دولت امضا کرد.با این حال، اسلامگرایان افراطی آن قرارداد را قبول نکردند، و شورشیان به جنگ برای استیلا بر بخش های بیشتری از کشور ادامه دادند. دولت سومالی اینک با کمک چندین هزار سرباز اتحادیه آفریقا، فقط بخش هایی از موگادیشو، پایتخت را در کنترل دارد.سومالی از زمان برکناری زیاد باره در سال ۱۹۹۱، فاقد یک دولت مرکزی کارآمد بوده است.

صدای آمریکا

مشاور رييس مجلس: لاريجانی درکنفرانس مونيخ شرکت می‌کند

يک مقام نزديک به علی لاريجانی، رييس مجلس ايران، می گويد وی در کنفرانس امنيتی مونيخ شرکت خواهد کرد.کنفرانس امنيتی مونيخ در روزهای ۶ تا ۸ فوريه (۱۸ تا ۲۰ بهمن ماه) در شهر مونيخ آلمان برگزار خواهد شد.حسن زمانی، مشاور رييس مجلس، به خبرگزاری جمهوری اسلامی ايران، ايرنا، گفت: «علی لاريجانی روز جمعه در مراسم افتتاحيه چهل و پنجمين کنفرانس امنيتی مونيخ سخنرانی می کند.»ولفانگ ايسشنگر، مسئول برگزاری اين کنفرانس نيز تاييد کرد که علی لاريجانی در اين کنفرانس شرکت خواهد کرد. اين کنفرانس با سخنرانی آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان، کار خود را آغاز خواهد کرد.ولفانگ ايسشنگر همچنين گفته است که نيکلا ساکوزی، رييس جمهوری فرانسه، جو بايدن، معاون رييس جمهوری آمريکا، ژنرال ديويد پترايوس، فرمانده ارشد نظامی آمريکا در عراق و افغانستان، حامد کرزای، رييس جمهوری افغانستان، و محمد البرادعی ، مديرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی، در اين کنفرانس شرکت خواهند کرد.ولفانگ ايسشنگر با استقبال از حضور جو بايدن در اين کنفرانس گفت: تصميم باراک اوباما، رييس جمهوری آمريکا، برای اعزام به اين کنفرانس خيلی جالب است. معمولا وزيردفاع آمريکا در اين کنفرانس حضور می يافت.روزنامه های ايران در نسبت به حضور همزمان علی لاريجانی و جوبايدن در کنفرانس مونيخ به گمانه زنی پرداخته اند.روزنامه اعتماد دراين زمينه نوشته است:« به نظر می رسد اولين ديدار غيررسمی نمايندگان تهران و واشنيگتن در مونيخ آلمان شکل بگيرد و همزمان لاريجانی ديدارهای جداگانه يی با ساير ميهمانان نشست مونيخ داشته باشد.»این در حالی است که شايعات در خصوص ملاقات بين مقامات ايران و آمريکا مطرح شده است. روزنامه واشينگتن تایمز به نقل از فردی آشنا با مذاکرات مخفی نوشت که مجتبی ثمره هاشمی، مشاور ارشد محمود احمدی نژاد، با ويليام پری، وزير سابق دفاع آمريکا، سال گذشته چندين بار ديدار کرده اند.اين فرد که خواسته نامش فاش نشود گفته است که اين ديدار برای مذاکره نبود و بيشتر بر آشنايی از مواضع دو طرف بوده است.غلامحسين محسنی اژه ای در واکنش به این شایعات برگزاری هرگونه مذاکره بين ايران و آمريکا را رد کرده است.غلامحسين اژه ای، وزير اطلاعات ايران، گفت:«مذاکرات نيازمند مقدمات ، موخرات ، انگيزه و اهدافی است و لذا تا کنون به اين معنا مطلقا مذاکره ای مطرح نبوده و نيست، اما اينکه احتمالا در اجلاس هايی که در برخی کشورهای جهان برگزار می شود، احيانا يک مقامی از کشورمان با فردی برخورد و احوال پرسی هم کرده باشد، شايد اين اتفاق افتاده باشد و شايد هم بيفتد».باراک اوباما در جريان مبارزات انتخاباتی خود گفته بود که رويکرد تازه ای در قبال ايران در پيش خواهد گرفت .سوزان رايس، سفير جديد آمريکا در سازمان ملل هفته گذشته گفته بود دولت باراک اوباما، رييس جمهوری آمريکا، «ديپلماسی مستقيم» را در قبال ايران در پيش خواهد گرفت.
رادیو فردا

بهزاد، یک ستاره سرخ

توضیح غیر ضروری: نمی دانم چرا این روزها به انقلاب فکر می کنم. تصمیم دارم در ده ‏روز آینده، چهار یا پنج نوشته ام را به داستانهای انقلاب اختصاص دهم. داستانهایی که شاید ‏طنز است، مثل خود انقلاب. این داستانها را همین روزها دارم می نویسم، شاید بعدا برای ‏انتشار جدی بازنویسی شان کنم.‏
قصه های یک انقلاب، قسمت اول
اسمش بهزاد بود، دقیقا یادم نیست بهزاد باشی بود یا بهزاد مین باشیان یا بهزاد قزلباش، هر ‏وقت به او فکر می کنم یاد سه تا ترک و چهارتا سرباز و شش تا سر بریده می افتم، مطمئنم ‏کلمه باش توی اسمش بود، شاید هم باشیان بود. معمولا آن روزها خیلی به نام خانوادگی آدمها ‏فکر نمی کردیم، به قول کیو جمله سووالی نپرس. حتما می خواهید بپرسید کیو دیگر کیست؟ ‏من اصلا چنین کسی را نمی شناسم، اصلا اسمش را هم نشنیدم. متوجه می شوی! هرگز نباید ‏اطلاعات اضافی داشته باشی، هر اطلاعات اضافی یک شلاق اضافی است که می خورد به ‏گرده ات و تا فیهاخالدون ات را می سوزاند.‏
آره! اسمش بهزاد بود، حالا فرض کن همان مین باشیان، چرا مین باشیان؟ چون دقیقا مرا به ‏یاد افسران ارتش می انداخت وقتی که رژه می روند و لنگ شان را چنان می برند به آسمان ‏انگار می خواهند با لگد بزنند در باسن خداوند متعال. از آن افسران نیروی زمینی که وقتی ‏رژه می روند، سرشان به طرف جایگاه می رود و پای شان از جایگاه دور می شود و وقتی پا ‏به زمین می کوبند، چیزی نمانده که چانه شان برود توی قلب شان. بهزاد همین طوری بود، دو ‏تا گوش بل داشت که کمابیش تا سر شانه هایش می آمد و انگار با سمباده یک لایه از پوستش ‏را برداشته بودند. قرمز بود. می گویم قرمز و شما فکر می کنید منظورم صورتی است، نه، ‏شوخی که ندارم، اگر منظورم صورتی بود می گفتم صورتی. رنگها را می توانم تشخیص ‏بدهم، وقتی می گویم قرمز یعنی قرمز. نه قرمز جیگری ولی کمابیش لاکی. صورتش این ‏طوری بود. البته ممکن است در مورد رنگ قرمز کمی اشتباه کنم، اصولا من در مورد هر ‏چیزی که به فریدون جیرانی مربوط باشد اشتباه می کنم، ولی می توانم بگویم هر وقت بهزاد ‏را دیدم قرمز بود.‏
راستش را بخواهید با وجود اینکه می توانم ساعتها درباره بهزاد حرف بزنم، ولی باور کنید که ‏جز همان شب کذایی هرگز با او حرف نزده بودم. هرگز کلمه خوبی نیست، زیاد بهتر است. با ‏او زیاد حرف نزده بودم. اگرچه در موردش خیلی فکر کرده بودم. چرا فکر کرده بودم؟ چون ‏با هم کلاس جودو می رفتیم، چرا با او حرف نمی زدم؟ چون غیر از اینکه در کلاس جودو با ‏هم بودیم هیچ چیز دیگرمان شبیه هم نبود. البته یک چیزمان شبیه هم بود، اینکه هر دو تا مان ‏نوزده ساله بودیم و البته یک شباهت دیگر هم داشتیم، اینکه هر دو نفر سال صفری بودیم و ‏البته یک شباهت دیگر هم داشتیم، هر دو در خوابگاه قصرالدشت دانشگاه پهلوی زندگی می ‏کردیم. همین. ‏
سال صفری ها معمولا به هم شباهت داشتند، یکی شان از دهات ممسنی می آمد، یکی از بالای ‏شمیران، یکی شان بچه کارگر راه آهن بود، یکی شان دختر وزیر راه و ترابری بود، یکی ‏شان انگلیسی را مثل بلبل حرف می زد، یکی شان برای فارسی حرف زدن احتیاج به مترجم ‏کردی به فارسی داشت، یکی شان مثل ناصر ملک مطیعی لباس پوشیده بود و دستمال یزدی ‏دستش می گرفت و یکی شان شبیه مریلین مونرو وقتی راه می رفت همه دچار خارش هفت ‏ساله می شدند و تازه معلوم می شد خیلی ها داغش را دوست دارند. سال صفری ها اینطوری ‏بودند، همه شان به هم شباهت داشتند، اما وقتی همین سال صفری ها می رفتند سال دوم و سوم ‏همه یک شکل می شدند، پسرها یا چپ می زدند و سبیل شان می شد مثل صمد بهرنگی یا می ‏شدند شبیه احمد رضایی و سبیل نازک می گذاشتند با عینک دسته شاخی مشکی، یا می شدند ‏مثل ستار و داریوش، دخترها هم از سه چهار حالت بیرون نبود، یا می شدند خواهرمجاهد و ‏روسری و مانتو، یا تیپ چریک می زدند و جوراب مشکی کلفت و موهای صاف لخت و ‏مطلقا بدون آرایش و حتی به زور کاری می کردند که سبیل شان دربیاید یا همه شان می شدند ‏مثل نوش آفرین. معمولا یکی دو سال وقت لازم بود تا سال صفری ها که هر کدام یک شکل ‏بودند در کارخانه دانشگاه تبدیل به سه یا حداکثر چهار نوع آدم بشوند. بهزاد از آن سال ‏صفری هایی بود که به نظر می رسید تا مدتها سال صفری خواهد ماند. گفتم که ما در کلاس ‏جودو با هم آشنا شده بودیم. ‏
ولی شما اصلا نباید در مورد من اینجوری فکر کنید که دارید می کنید. مطمئن باشید اشتباه می ‏کنید. صبر کنید، خواهش می کنم زود قضاوت نکنید، به محض اینکه یک کلمه گفتم کلاس ‏جودو می رفتم که نباید فکر کنید من یک بچه قرتی بروس لی باز شهرستانی هستم که دوست ‏دارم بازو کلفت کنم و پشم و پیلی ام را بریزم وسط خیابان و دائم با هر کسی که به من نگاه ‏چپ کند دعوا کنم. اصلا اینطوری نیست. اشتباه گرفتید عزیزان. اصلا من قد این حرف ها ‏نیستم. من یک روشنفکر هستم، نه از آن روشنفکران برج عاج نشین که از آنها متنفرم، از ‏آنهایی که بازیچه رژیم های کثیف سرمایه داری می شوند و کارشان ماست مالی کثافت ‏حکومت های وابسته به امپریالیسم است و مثل سگ در خانه اربابان کثیف شان واق واق های ‏روشنفکری می کنند. نه، من مثل دکتر یا مثل جلال یا مثل صمد اهل اندیشه و عمل هستم، ‏عمل مشخص برای رسیدن به نتیجه مشخص. اما بهزاد اصلا اینطور نیست. ما از دو اردوگاه ‏مختلف هستیم، یکی از جبهه خلق و یکی از جبهه ضدخلق، یکی از دل ملت، یکی دیگر از ‏دشمنان ملت. ‏
من اگر به کلاس جودو می روم برای این است که بدنم را آماده کنم که اگر روزی زیر شلاق ‏جلادان امنیتی قرار گرفت، حسرت یک آخ را هم به دل شان بگذارم، ولی تو برای این به ‏کلاس جودو می روی که فردا اگر پسری از بچه های کارگر به یک دختر قرتی سرمایه دار ‏متلک گفت، مثل حیوان بیفتی به جانش و دهانش را خونین و مالین کنی تا چیزی از دخترک به ‏تو بماسد. من اگر به کلاس جودو می روم برای این است که اگر در جریان عملیات علیه رژیم ‏گرفتار شدم، بتوانم قبل از شهادتم پوزه سه چهار سگ زنجیری امپریالیزم را که در پاسگاه ‏شهربانی کار می کنند، از جمله رحیم مرادیان همسایه پدرم را به خاک بمالم، اما تو اگر جودو ‏یاد می گیری بخاطر این است که اگر یک روز پشت فرمان ماشین آخرین سیستم پدر مزدورت ‏سر چهارراهی رسیدی و پسرک فقیری که مادر قالیباف اش در حال مرگ است، شیشه ماشین ‏تو را پاک کرد با قلدری پائین بیایی و در حالی که بوی الکل می دهی با لگد به پسرک بزنی و ‏لاشه اش را زمین بیندازی. من بخاطر خلق جودو یاد می گیرم، ولی تو بخاطر خصلت های ‏سرمایه داری کثیفت. فهمیدی؟
بهزاد نگاهی به من کرد و گفت: جدا این طور فکر می کنی؟گفتم: باید کتاب مادر گورکی یا شهادت شریعتی را بخوانی تا بفهمی من چطور فکر می کنم؟بهزاد خیره نگاه کرد و گفت: یعنی تو الآن دیگه کاملا سیاسی شدی؟گفتم: جمله سووالی نپرس، هر چی بیشتر بدونی بیشتر زیر ضرب می ری....‏بهزاد گفت: من چرا برم زیر ضرب؟ من که کاری نکردم، تو سیاسی هستی، من که سیاسی ‏نیستم...‏گفتم: و تصمیم داری همیشه به خلق پشت کنی؟
بهزاد چیزی نگفت. در همین موقع ایرج از پله های خوابگاه بالا آمد و من را دید که داشتم با ‏بهزاد حرف می زدم. نگاهی کرد، که یعنی بروم پیش او. که یعنی کارم دارد. دستی به پشت ‏شانه بهزاد زدم و گفتم: بعدا می بینمت. ‏
راستش را بخواهید اگر گفتگوی من و بهزاد همان روز سر پله خوابگاه اتفاق نیفتاده بود و ‏ایرج کلهر ما را در آن حال ندیده بود، امکان نداشت با بهزاد درباره برنامه فردا حرف بزنم. ‏راستش را بخواهید بعدا خیلی پشیمان شدم، چون ورود به مبارزه کار ساده ای نیست. افراد ‏باید آمادگی ذهنی و روحی داشته باشند. بهزاد شاید آمادگی جسمانی داشت، اما آمادگی ذهنی و ‏روحی، هرگز! من می فهمم چه می گویم، مطمئنم. باور کنید!‏
امشب باید تمام خوابگاه شعارنویسی بشه، سه نفری شروع می کنید، با تیم خودت. از سر ‏ساعت یازده تا یازده و پنج دقیقه، قبل از اینکه بچه ها بخوابن. فردا هم سر ساعت هفت و ‏پنجاه دقیقه وارد دانشکده می شی، می ری جلوی بوفه دانشکده و اونجا شعار می دین، شعارها ‏رو همون جا " رضا هشت" بهت می گه، بعد از اینکه شعار دادین شیشه اتاق دکتر حبیبی رو ‏می شکنید، بعد با گارد درگیر می شید، اگر گارد حمله کرد، شما بلافاصله از دانشکده می رید ‏بیرون و برمی گردید به خوابگاه. فهمیدی؟ فهمیده بودم. بهش گفتم: آره، فکر کنم فهمیدم. گفت: ‏یک دور بگو که چی کار می کنی؟ تکرار کردم. اصلا گوش نمی کرد چه می گویم، ایرج ‏اصولا همین طوری است. خیلی عمیق نیست، ولی همه کارهایش مخفی است. حتی وقتی می ‏خواهد کتاب اقتصاد 101 بخواند هم چنان کتاب می خواند انگار دارد جنگ مسلحانه می کند. ‏از نظر مخفی کاری در دانشکده ما هیچ کس در حد و اندازه او نیست. به همین دلیل ترسیدم به ‏او بگویم که می خواهم بهزاد را بیاورم توی تظاهرات. مطمئن بودم که مخالفت خواهد کرد. ‏ولی می دانستم اگر بهزاد برای تظاهرات بیاید برای خودش بهتر است. می دانستم که پدرش ‏افسر ارتش است و بعید نبود که او بعدها وارد سیستم بشود و در کنار دشمنان خلق جابگیرد و ‏به همین دلیل بارها دیده بودم که دادگاه خلق او را محاکمه کرده است و اعدامش کرده اند و ‏کارگران و دهقانان با پرچم های سرخ در دست زیر جسد او سرود می خواندند. ‏
به او گفتم، می خوای روبروی خلق قرار بگیری؟ ‏بهزاد گفت: نمی دونم، ولی کلا چه انتخاب هایی دارم؟گفتم: می تونی قهرمان باشی و جنبش رو رهبری کنی....‏بهزاد گفت: این که الآن نمی شه، شماها همه تون زودتر از من اومدین، من تازه اومدم.‏فکری کردم و دیدم حق با اوست. گفتم: راست می گی، تو نمی تونی رهبر جنبش بشی، حداقل ‏شش هفت ماه طول می کشه، ولی می تونی شهید بشی و برای ملت بمیری.‏بهزاد گفت: یعنی همین فردا شهید بشم؟( فکری کرد و گفت): ولی من هنوز فکرهامو نکردم، ‏حتی کتاب شهادت شریعتی رو هم نخوندم، مگر اینکه امشب بخونمش.‏گفتم: ببین، اصلا شهادت رو بیخیال شو. تو دو تا انتخاب داری، یا روبروی خلق بایستی، یا ‏فردا بیای تظاهرات. ‏بهزاد گفت: ولی من می ترسم دستگیر بشم یا کشته بشم یا....‏گفتم: مبارزه همینه، ترس هم داره، ممکنه هم کشته بشی. ولی یادت باشه که وقتی کلاس جودو ‏رفتی برای کی گردن کلفت کردی، برای خلق یا برای دشمنان خلق؟ وقتی رفتی پرورش اندام، ‏سینه تو برای کی سپر کردی؟ برای ملت یا برای سرمایه داری؟ وقتی داری مشت می زنی ‏داری مشت تو به دهان ملت می زنی یا به دشمنان ملت؟ کدوم؟ بگو؟بهزاد فکری کرد و گفت: اگر فردا دستگیر شدم چی؟ جواب پدرم رو چی بدم؟گفتم: تو هرگز دستگیر نخواهی شد، چون.... ‏خیلی فکر کردم که جمله ام رو چطور باید تموم کنم، چون چی؟ نمی دونستم چه دلیلی بیارم که ‏بهزاد هرگز دستگیر نخواهد شد. چیزی به ذهنم نرسید...‏گفتم: .... همین، فقط می خوام مطمئن باشی که فردا دستگیر نمی شی.... ‏
بهزاد دستگیر شد. ایرج دیده بود که گارد دستگیرش کرده و فریبا دیده بود که ماموران گارد ‏سوار کامیون نظامی اش کردند و مسعود تال دیده بودش که رنگش مثل گچ پریده بود. صبح ‏وقتی رضا هشت شروع کرد سیس کردن، یک دفعه همه ساکت شدند. بعد همه شروع کردند به ‏سیس کردن، هزار نفر زیر لب سیس می کردند. بعد یک دفعه رضا شعار داد، همه تکرار ‏کردند، بعد همه دانشکده شعار داد. نگاهی به بهزاد کردم. یک دفعه احساس کردم یک هاله ‏نور دور سرشه. مثل شهدای سازمان شده بود. ایستاده بود و به جمعیت نگاه می کرد. تا دید ‏نگاهش می کنم مشت شو بالا برد و شعار داد. جدی تر نگاهش کردم، با صدای بلند شعار داد. ‏بهش خیره شدم، یک سنگ برداشت و پرت کرد به طرف دفتر دکتر حبیبی، بهش نگاه کردم و ‏مشت براش تکون دادم، به من خندید و برام مشت تکون داد. حالا دیگه داشت حسابی شعار می ‏داد. بعد انگار شده بود رهبر تظاهرات، رهبر جنبش، قهرمان بزرگ ما. وقتی گارد حمله ‏کرد، آخرین بار دیدمش که داشت خم می شد تا سنگ برداره و حمله کنه به ماموران گارد. ‏درگیری جدی شد. می خواستم برم به طرفش و بهش بگم باید فرار کنه، ولی وقت این کارها ‏نبود. برای آخرین بار نگاهش کردم. دیدم که داره شعار می ده و عرق از سرو روش می ‏ریزه.‏
بخشی از جزوه بهتر مبارزه کنیم؟اول، در تظاهرات خیابانی تا زمانی که پلیس منطقه را محاصره نکرده است شعار بدهید، تا ‏خلق درگیر مبارزه شود، سپس بسرعت از منطقه دور شوید. نیروی پیشتاز نباید در منطقه ‏آلوده به پلیس بماند.‏دوم، در تظاهرات خیابانی مواظب باشید که تحرک زیادی نداشته باشید، عرق کردن، سرخ ‏شدن صورت، کثیف شدن دست ها، نامرتب بودن لباس و بدن باعث می شود پس از پهن شدن ‏تور پلیسی احتمال دستگیری افزایش یابد.‏سوم، رهبران تظاهرات قبل از پایان تحرک توده ها دور شوند.‏
کیو گفت: من ندیده بودمش، ولی با ما آوردنش بازداشتگاه. گفت گارد توی کتابخانه گرفته ‏بودش. عرق کرده بود و دستش خاکی بود. سهراب کچل برده بودش دم در جلوی کیوسک ‏گارد، بهش گفته بود همین جا بمون تا بیاییم ببریمت. یک ساعت و نیم همونجا مونده بود، بهش ‏گفتم چرا فرار نکردی؟ گفت: به من گفتن بمون همین جا. خیلی ساده بود. کی گفته بود این بیاد ‏تظاهرات؟ بهش گفتم تو برای چی اومدی؟ گفت، نمی خواستم توی صف دشمن خلق باشم. بعد ‏سهراب کچل اومده بود، با همون عینک دودی، بهش گفته بود برای چی اینجا وایستادی؟ این ‏احمق هم گفته بود چون خودتون گفتید. گفته بود، من گفتم؟ گفته بود بله. سهراب گفته بود، حالا ‏چی کار کردی؟ گفته بود من توی تظاهرات شرکت کردم و شعار دادم ولی کار دیگه ای ‏نکردم. بهش گفته بود گردنت هم که کلفته؟ بهزاد چیزی نگفته بود. بهش گفتم، التماس اش می ‏کردی ولت می کرد؟ گفت، نمی خواستم جلوی دژخیم کم بیارم. یارو مخش عیب داشت. این ‏رو کی گفته بود برای تظاهرات بیاد؟ اعجوبه ای بود. چهار روز بازداشت بود، حتی اسمش ‏رو هم نگفت، خیلی از ماها رو بخاطر اون نگه داشتن. حتی وقتی باباش اومده بود و اسمش ‏رو آورده بود و گفته بود بهزاد فلانی بیاد باباش اومده دنبالش، گفته بود من نمی رم تا زمانی ‏که همه رفقای منو آزاد نکنین. بالاخره یک افسر شهربانی اومد زد پس کله اش بردش. عجب ‏دیوانه ای بود. جدا، تو بهش گفتی بیاد توی تظاهرات؟
دقیقا سه روز بعد از اینکه بهزاد را گرفتند، پدرش با یک بنز مدل بالا آمد در خوابگاه، از همه ‏پرسیده بود که چه کسی با پسرش دوست است. بچه ها چیزی درباره من نگفتند، راستش من و ‏بهزاد تا قبل از آن شب با هم دوست نبودیم و از ماجرای آن شب کسی چیزی نمی دانست. ‏اصولا من در مخفی کاری ممکن است مثل ایرج یا کیو نباشم، ولی تمام جزوه های آموزشی ‏را خواندم، وگرنه به عنوان عامل اصلی راه اندازی تظاهرات دانشجویی تا حالا صد بار ‏دستگیر شده بودم. دو روز بعد بود که از پشت پنجره خوابگاه بهزاد را دیدم که داشت با پدرش ‏می رفت. چمدانی دستش بود. بدون اینکه با هیچ کس خداحافظی کند رفت. بچه ها می گفتند ‏پدرش از کله گنده های ارتش است، از همان ها که اول انقلاب خیلی هاشان فرار کردند و ‏بخاطر سازشکاری های دادگاه انقلاب آزاد شدند و رفتند به آمریکا و تعداد قلیلی از آنها اعدام ‏شدند. در دانشکده همه به مماشات دادگاه انقلاب اعتراض داشتند. ‏
بهار بود و دانشکده پر بود از مردم شهر، در هر کدام از کلاس ها یک گروه دفتر زده بود. ‏رفته بودم برای کلاس تاریخ سیاسی ایران که دیدم کلاس تعطیل است. بالای در کلاس یک ‏تابلو زده بود " اتحاد سرخ" از زهرا امینی پرسیدم، اینها کی ان؟ گفت، سه جهانی اند، خط ‏سه. بعد گفت، یکی از رهبران شان امروز سخنرانی دارد. رهبرشان را دیدم. به نظرم آشنا ‏آمد. دماغ پهن، گوش های بل بزرگ، صورت سرخ، صورتی ، نه قرمز، چهارشانه، از ‏آنهایی که چند سال بدنسازی کردند و کلاس جودو می روند. اشتباه نمی کردم، بهزاد خودمان ‏بود. همان بهزاد مین باشیان، دقیقا یادم نیست بهزاد باشی بود یا بهزاد مین باشیان یا بهزاد ‏قزلباش، مطمئنم کلمه باش توی اسمش بود، شاید هم باشیان بود. نیم ساعتی حرف زد و در ‏تمام مدتی که حرف می زد عینک دودی اش را برنداشت. ممکن است بهزاد نباشد؟ نه. من ‏دقیقا او را می شناسم، اگرچه از روزی که بهزاد رفت، یک سال و نیم می گذشت. وقتی ‏سخنرانی اش تمام شد منتظر ماندم تا همه رفتند. رفتم با او دست دادم، دو سه نفری از بچه ‏چپول های دانشکده بودند، از سال صفری ها، بهش گفتم: چطوری بهزاد؟ کی اومدی؟ عینکش ‏را برداشت و به من خیره شد و گفت: فکر کنم منو اشتباه گرفتید. نگاهی به جمعیت دور و بر ‏انداختم. دو پانزده پسر و دختر دوروبرش بودند. گفتم: بهزاد مین باشیان؟ گفت، عوضی ‏گرفتید. نگاهی به بچه های دور و بر انداختم. گفت: من مسوول تشکیلات هند بودم، مسوول " ‏اتحاد سرخ" هند. تازه یک ماهه به ایران اومدم. یک ماه.‏
همان شب، داشتم از سلف سرویس برمی گشتم، پیاده قدم می زدم. در خیابان ارم. یک دفعه ‏یکی از پشت چشمهایم را گرفت. گفتم، خودت رو لوس نکن، من هیچ احمقی رو نمی شناسم ‏که با من از این شوخی ها داشته باشه. خندید. دست هایش را از روی چشمم برداشت. نگاهش ‏کردم، بهزاد بود، فکر کنم فامیلش مین باشیان است. گفتم: چطوری پسر؟ گفت: خوبم، ولی نه ‏جلوی هواداران تشکیلات. ‏
و گفت که بعد از آزاد شدن از زندان پدرش یک هفته بعد او را به هند فرستاده و او در هند ‏رشته مهندسی را که در شیراز می خواند، رها کرده و علوم سیاسی را شروع کرده. گفت که ‏در آنجا هوادار اتحاد سرخ شده و علاقه خاصی به انورخوجه و آلبانی پیدا کرده و مطمئن است ‏تنها جایی که سوسیالیسم در آن پیروز خواهد شد و جهان آینده را نجات می دهد، آلبانی است. و ‏گفت که قصد دارد در تمام دانشگاههای کشور تشکیلات دانشجویی ایجاد کند و گفت که پدر و ‏مادرش به آمریکا مهاجرت کرده اند و او هم به دلیل تغییر ماهیت طبقاتی اش دیگر با آنها ‏حرف نمی زند. به من گفت: من مطمئنم تو عضو خوبی برای تشکیلات ما می شی. به او ‏چیزی نگفتم، قرار شد همدیگر را بعدا ببینیم. بعد از آن شاید یکی دو بار همدیگر را دیدیم. و ‏هیچ وقت با هم حرف نزدیم. ‏
بهزاد یک سال بعد دستگیر شد و به پانزده سال زندان محکوم شد. نمی دانم از زندان آزاد شد ‏یا الکی اعدام شد، یا رفت به آمریکا و الآن موسسه املاک در کالیفرنیا دارد، یا شاید هم الآن ‏در خط امیرآباد مسافرکشی می کند. نمی توانم حدس بزنم چه وضعی دارد، اما آخرین جمله ای ‏که آنشب به من گفت هیچ وقت یادم نمی رود. به چشمهای من خیره شد و گفت: " ببین رفیق! ‏من هیچ وقت فراموش نمی کنم که اگر من تبدیل به یک مبارز شدم، بخاطر توست و تاریخ ‏هیچ وقت تو رو فراموش نمی کنه." ‏
ابراهيم نبوي e.nabavi@roozonline.com

۱۳۸۷ بهمن ۱۱, جمعه

اوباش حکومتی درپناه "قدرت" جنایت می کنند



نامه تازه خانواده دکتر زهرا بنی یعقوب


دو نقطه کبودی روی ساق پا و ران مقتول و خون ریزی بینی و گوش او حکایت از چه فاجعه ای دارد؟

بیش از یکسال از مرگ مشکوک فرزند دلبندمان دکتر زهرا بنی یعقوب در بازداشتگاه امر به معروف و نهی از منکر همدان می گذرد.
در این مدت تلاش فراوانی از سوی ما ، وکلای مدافع پرونده ، فعالان حقوق بشر و حقوق زنان و روزنامه نگاران مستقل برای کشف حقیقت صورت گرفته اما متاسفانه تاکنون پرونده به نقطه روشنی نرسیده است و متهمان همچنان آزاد هستند و مجازاتی برای آنها در نظر گرفته نشده است. هیچ کس پاسخ مشخصی به ما نمی دهد. به همین دلیل با مروری بر پرونده دخترمان از شما یاری می خواهیم و جمله تامل برانگیز یک هزار دانشجوی پزشکی را که چند روز قبل با ارسال توماری برای رییس قوه قضائیه نسبت به چگونگی روند رسیدگی به این پرونده اعتراض کردند ، یاد آوری می کنیم :"این اتفاق می توانست و می تواند برای هرکدام از فرزندان ایران زمین روی دهد."
فرزند ما ، دکتر زهرا بنی یعقوب دانش آموخته دبیرستان تیزهوشان، نفر 23 آزمون سراسری دانشگاهها و فارغ التحصیل دانشگاه علوم پزشکی تهران از حدود هشت ماه قبل از مرگش، در مناطق محرم همدان و کردستان در حال طبابت بود .
او به خاطر پدرش که زندانی سیاسی رژیم شاه بود، از طرح خدمت اجباری پزشکان معافیت داشت و حضورش در این مناطق محروم کاملا داوطلبانه بود .
زهرا ی 27 ساله ما، روز جمعه 20 مهرماه 86 ساعت 10 صبح در پارکی در شهر همدان به همراه نامزدش توسط ماموران ستاد امر به معروف دستگیر شد . مسوولان این ستاد بیش از 24 ساعت ما را در جریان بازداشت دخترمان قرار ندادند، چرا که بازداشت او را از اختیارات قانونی خود می دانستند ..
ساعت 11 صبح روز شنبه سرهنگ "...." با لحنی توهین آمیز با ما تماس گرفت و ضمن بیان اجمالی ماجرای بازداشت ، به پدر زهرا گفت که فردا به همدان بیایید . پدر می پرسد:" چرا فردا؟ من می توانم امشب خود را به همدان برسانم ". او با اصرار زیاد از سرهنگ "..." می خواهد که با دخترش صحبت کند که اجازه نمی دهد .
به گفته قاضی، روز دوم بازداشت، زهرا که از تماس ستاد با خانواده اش بی خبر است ، دائم خواهش می کند که اجازه دهند یک تلفن کوتاه به خانواده اش بزند تا برای آزادی اش به همدان بیایند . ( از صحبت های قاضی در روز دوم (
سرانجام حدود ساعت پنج بعد از ظهر و با دستور قاضی اجازه صادر می شود که زهرا با ما تماس بگیرد . پدر و مادر در راه هستند و نمی تواند با آنها تماس بگیرد . به برادرش - رحیم - تلفن می زند و با توجه به اشکال در خط موبایل در منطقه ای که برادر حضور داشت، تماس تلفنی به بیش ازچند کلمه نمی رسد .
پس با محل کار خود تماس می گیرد و تقاضای دو روز مرخصی می کند تا بیمارانش با درهای بسته درمانگاه مواجه نشوند .
تلاش برادر برای تماس دوباره نهایتا به این ختم می شود که برای صحبت با خواهرش باید تا ساعت 9 شب صبر کند .
ساعت حدود هشت و نیم شب بود . موبایل برادر زنگ می خورد که پیش شماره همدان را می بیند . این بار تماس چند دقیقه طول می کشد . برادر در گفت و گو با زهرا احساس می کند وضعیت روحی زهرا در شرایط خوبی است . او در جواب این سوال برادر که می پرسد تو را اذیت نکرده اند ، می شنود" نه" و بلافاصله می گوید:" کسی بالای سرم ایستاده است ."
برادر به زهرا اطمینان می دهد که پدر با پول نقد و سند در راه همدان است و حدود یک ساعت دیگر به آنجا می رسد. تماس تلفنی با "خداحافظ آبجی جان" و خداحافظ داداش" به پایان می رسد .
بعد از این تماس دقیقا چه اتفاقی افتاده ، معلوم نیست . و غیر از اعضای ستاد امر به معروف ، فقط خدا می داند . پدر و مادر زهرا ساعت 10 شب به همدان می رسند . در جلوی بازداشتگاه با عجیب ترین توهین ها مواجه می شوند . یکی از اعضای ستاد به پدر زهرا می گوید از نظرما دختر تو صلاحیت پزشک بودن دراین مملکت را ندارد . همین فرد یک هفته پس از خاکسپاری زهرای عزیزمان، با خانواده عزادار ما تماس گرفت و با انواع تهدیدها از ما خواست که پرونده را پیگیری نکنیم .. ( اسم این فرد حتی در بین متهمین وجود ندارد . ما از او به این دلیل نیز که خانواده ما را تهدید کرده ، شکایت کرد ه ایم اما دریغ از یک احضار و بازجویی کوچک که در باره اش صورت گرفته باشد . )
پدر زهرا هنوز از یاد نبرده است که سرهنگ" ..." چند ساعت پس از وقوع این فاجعه با خنده با او روبرو شد و گفت :"برای پیگیری وضع دخرت به آگاهی برو،نه! برو دادسرا، نه !بهتر است بروی پزشک قانونی."رییس ستادامر به معروف به خاطر مرگ تلخی که در حوزه تحت نظارتش اتفاق افتاده بود، کمترین نگرانی، اضطراب و یا ناراحتی نداشت.
اورژانس منطقه ، پس از معاینه جسد زهرا در ساعت نه و نیم شب، عنوان می کند که او قبل از ساعت هشت شب فوت کرده است .
ما بارها و در جریان بازپرسی به این گزارش دروغ اعتراض کردیم . اگر او ساعت هشت شب فوت کرده چگونه می توانسته در ساعت هشت و نیم شب با برادرش صحبت کرده باشد . آنها از ما پرسیدند که چه مدرکی برای اثبات این ادعای خود دارید ؟ ما در پاسخ گفته ایم غیر از شش نفری که در کنار برادر زهرا شاهد مکالمه بودند ، می توانید پرینت مکالمه های تلفن همراه برادرش را بگیرید تا معلوم شود کی و از کجا با او تماس گرفته شده است . اما چهار ماه طول کشید تا این پرینت را دراختیار ما بگذارند . ( چرا چهار ماه؟ کسی به این سوال ما نیزجواب نداده است .)
در این پرینت نه تنها خبری از مکالمه ساعت هشت و نیم شب زهرا با برادرش نیست، بلکه ساعت تماس ها هم به هم ریخته و نامرتب است . به عنوان مثال تماس ساعت 5 بعد از ظهر پس از تماس ساعت 6 ثبت شده است .. از نظر ما این دستکاری در اسنادی است که می توانست به حقیقت ماجرا کمک کند .
پس از انتقال جسد زهرا به پزشکی قانونی، آنها ساعت مرگ را 9 صبح روز شنبه اعلام می کنند. در حالیکه ساعت 5 بعد از ظهر و هشت و نیم شب با برادرش صحبت کرده و حدود ساعت 5 بعد از ظهر همان روز هم یک قاضی او را دیده و با او صحبت کرده است .
بر اساس گزارش پزشک قانونی دو کبودی روی پاهای زهرا مشاهده شده است. کبودی روی ساق پای چپ و کبودی روی ران پای راست. اما به علل احتمالی این کبودی ها اشاره ای نشده است . آنها ادعا می کنند زهرا خودش را در اتاقی که زندانی بوده با پارچه های تبلیغاتی حلق آویز کرده است . اما توجه نمی کنند آیا کسی می تواند در فاصله یک و نیم متری اتاق رئیس بازداشتگاه در حالی که در اتاق بسته است، خود را از چارچوب همان در بسته حلق اویز کند و هیچ صدایی هم از او شنیده نشود ؟
به نظر ما دست اندر کاران پرونده به تناقض های دیگری هم که در این پرونده وجود دارد توجه نمی کنند . عجیب تر آنکه پزشکی قانونی به خونی که از بینی و گوش زهرا بیرون آمده هم توجهی نکردند و در هیچ کدام از گزارش هایشان به آن اشاره نکرده اند .
دو - سه روز پس از مرگ دلخراش فرزندمان، یکی از معاونان... با پدر زهرا دیدار کرد و به او گفت :"دیروز در شورای تامین استان حرف از شما بود که جزو زندانیان سیاسی زمان شاه هستید و زحمت های زیادی برای پیروزی انقلاب کشیده اید . ما مشکلات زیادی داریم. دانشجویان پزشکی به خاطر این حادثه هم اکنون در اعتصاب هستند .. رادیوهای خارجی در این باره در حال سمپاشی هستند، انتخابات مجلس هم نزدیک است .خواهش ما از شما این است که حتی به اقوام خودتان هم نگویید که فرزندتان در ستاد امر به معروف فوت کرده است. مثلا بگویید تصادف کرده و یا دچار ایست قلبی شده است. "
این فقط نمونه ای کوچک از برخورد یکی از مسوولانی است که به جای دادخواهی از خون به نا حق ریخته شده زهرا ما را توصیه به دروغ گفتن در باره مرگ دخترمان کرده است.
در زمانی که پیکر پاک فرزند عزیزمان را دفن می کردیم، از بینی و گوش او خون جاری بود که هم ما و هم حاضران را منقلب کرد . ما با چند پزشک متخصص تماس گرفتیم که همگی گفته اند کسی که حلق آویز شده باشد به هیچ وجه گوش و بینی اش خون ریزی نمی کند و این از نشانه های ضربه مغزی است .
بنابراین خانواده تقاضای نبش قبر را برای بررسی احتمالی ضربه مغزی داد که جواب نامه پنج ماه بعد آمد . البته ما با توجه به وضعیت روحی و جسمی مادر زهرا از این کار منصرف شدیم. بویژه که پزشکان متخصص گفته بودند پس از پنج ماه آثار جرم تا حد زیادی ازمیان می رود و شناسایی را مشکل می کند .ما با توجه به تناقضات متعددی که در پرونده بود و همچنین احتمال حمایت از متهمین، این موارد را به رئیس قوه قضائیه اطلاع دادیم و درخواست کردیم پرونده به تهران منتقل شود. در نهایت در اسفند 86 موفق شدیم موافقت اقای شاهرودی و دیوانعالی کشور را برای این کار بگیریم .
ده روزبعد برای پیگیری سرنوشت پرونده دخترمان به تهران ، بارها و بارها به دادسراهای مختلف مراجعه کردیم . آنها هر بار حرفی می زدند ، چند بار هم گفتند که پرونده در تهران است . اما نمی توانیم بگوئیم در کدام شعبه و کدام دادگاه در حال بررسی است .
قاضی ... نیز یکبار در صحبت با پدر زهرا به او گفت که اگر وکلای مدافع پرونده (خانم شیرین عبادی و آقای عبدالفتاح سلطانی( را عوض کنید ما برای به نتیجه رسیدن پرونده با شما همکاری خواهیم کرد. او به پدر زهرا گفت :"من برای شما خیلی زحمت کشیده ام و در این پرونده ده مورد تخلف از اعضای ستاد امر به معروف گرفته ام."
او چند ماه بعد از پدر زهرا خواست "به اتفاق وکلا به همدان بیایید و بنشینید با متهمان گفت و گو و موضوع را حل و فصل کنید."
قاضی ... آنچنان در باره حل و فصل پرونده با ما سخن می گفت که انگار در باره یک دعوای کوچک و شخصی -خانوادگی حرف می زند.
سرانجام در تیرماه 87 ، یعنی چهار ماه بعد از این که قرار بود پرونده در تهران بررسی شود، دادگاه همدان بدون توجه به رای دیوان عالی کشور، تمامی متهمین را با نوشتن این جمله " که اصولا جرمی اتفاق نیافتاده که بتوان در باره آن رای صادر کرد " ، از همه اتهامات مبرا کرد ..
باز پرس پرونده در شرایطی این حکم را صادر کرده بود که در خلاصه پرونده ای که به امضای خودشان رسیده ، هشت مورد تخلف از جمله دستکاری در پرونده برای افزایش مدت بازداشت و... به چشم می خورد و این تخلف نیز مورد اعتراض قاضی کشیک قرار گرفته بود .
با اعتراض ما و با توجه به رای دیوان عالی کشور ، سرانجام پرونده به تهران منتقل شد. پرونده فعلا در تهران است و ما به عنوان خانواده زهرا همچنان به دنبال بررسی دقیق صحنه هستیم که ایا اصولا امکان این اتفاق به آن شکل که عنوان شده وجود دارد یا نه؟
اما هیچ کدام از مسوولان و دست اندرکاران پرونده پاسخ مشخصی به ما نمی دهند. آیا در این کشور فریادرسی برای پیگیری و شناسایی دلایل و مقصران مرگ مظلومانه فرزند ما که می توانست برای خود، خانواده و جامعه اش مفید باشد وجود ندارد؟ آیا فریاد رسی در این کشور هست که داد فرزندمان را بستاند؟
پیک نت

Baloch News Agency


خبرگزاری بلوچ نیوز


درخواست مامردم بلوچ ازرهبرعزیزبلوچستان

مامردم بلوچ ازرهبرعزیزبلوچستان سردارعبدالمالك بلوچ می خواهیم که به رژيم آخوندي ايران بگویند كه نيروهاي سركوبگر مزدورش را از خا ک بلوچستان عزیز خارج نمايد و گر نه ما جوانان بلوچ امادی دستوررهبر عزیز مان هستیم.که دست به حملات انتحاري در هر شهری که شما بخواهید خواهیم زد اگر تهران هم باشد.رژيم آخوندي ايران چونكه به هيج عنوان حاضر به رعايت حقوق بشر در منطقه بلوچستان نبوده ونه خواهد بود با انواع حملات هوايي و زميني دست به سركوب و به شهادت رسانيدن مردم بيگناه بلوچ مي زند. مامردم بلوچ ازرهبربلوچستان عزیز سردارعبدالمالك بلوچ می خواهیم به صورت جدي حملات انتحاري بر ضد اين رژيم جهل و جور آخوندي را در دستور كار خويش قرار دهید.وما جوانان بلوچ اماده دستور شما رهبر عزیزمان هستیم به امید الله
فدائیان بلوچ

گفته‌های متکی و خشم آخوند جنتی

منوچهر متکی، روز پنج شنبه در حاشیه اجلاس داووس گفت: دولت باراک اوباما باید سیاست خود را در خاورمیانه تغییر دهد «نه در گفتار بلکه در عمل». وزیر خارجه ایران افزود اگر چنین چیزی عملی شود دولت جدید آمریکا بدون تردید با «واکنش و رویکرد همکاری» در منطقه و به‌طور مشخص «از سوی ایران» روبه‌رو خواهد شد.
ولی به نوشته گاردین همه در ایران و حتی درون اصول‌گرایان که هم دولت، هم اکثریت مجلس و هم تقریبا مهم‌ترین ارکان تأثیرگذار بر سیاست‌های جمهوری اسلامی ایران را در اختیار دارند، یک جور فکر نمی‌کنند.
روزنامه بریتانیایی گاردین در تحلیلی در مورد چنددستگی سیاست‌مداران ایرانی به سخنان روز پنجشنبه وزیر خارجه ایران اشاره می کند. در این تحلیل به گزارشی از خود گاردین در مورد قصد دولت باراک اوباما برای ارسال پیامی به جمهوری اسلامی ایران با هدف پایان دادن به سه دهه قطع رابطه بین دو کشور نیز اشاره شده است. البته کاخ سفید فرستادن چنین پیامی را -یک روز پس از انتشار آن در گاردین- تکذیب کرد.
گفته‌های آقای متکی با انتشار پیام ِ بعدأ تکذیب شده، همزمان شد. البته روشن نیست مقاله گاردین یا شایعات احتمالی در باره فرستادن پیام از سوی آمریکا برای ایران تا چه اندازه بر وزیر خارجه ایران و اظهارنظرش تاثیر گذشته است. اما آنچه – به گفته گاردین- روشن است، این موضوع است که حتی گفته‌های مثبتی مانند آنچه منوچهر متکی می‌گوید، در ایران یک‌صدا بیان نمی‌شود.
گاردین می نویسد: «همزمان با گفته‌های وزیر خارجه ایران، اظهارنظرهای خصمانه‌ای از بخش‌های دیگر حکومت ایران شنیده می‌شود، که نشان می‌دهد سیاست پیشگامی دولت آمریکا در برقراری تماس [احتمالی با ایران] باعث بروز اختلاف در جناح‌های مختلف حکومت آن کشور شده است؛ آیت الله احمد جنتی رئیس بانفوذ شورای نگهبان و یکی از حامیان سرسخت محمود احمدی نژاد، روز پنج شنبه در مورد تجدید مناسبات با آمریکا هشدار داد و حامیان این روش را " خرابکاران" وابسته به " گروه‌های منفور" توصیف کرد.»
گاردین به نقل از منابع دیپلماتیک در واشنگتن و لندن می‌نویسد: بعید است که قبل از پایان مدت یک ماهه بازبينی جزئیات سیاست خارجی دولت جدید آمریکا، اقدام مهمی در مورد رابطه با ایران صورت بگیرد. با این همه قرار است هفته آینده ملاقاتی با هدف تنظیم و هماهنگی سیاست آمریکا با متحدانش در مورد مذاکره با ایران انجام شود.
به نوشته روزنامه گاردین در این جلسه که روز چهارشنبه آینده در شهر فرانکفورت برگزار خواهد شد، معاونان سیاسی وزاری خارجه ۶ کشور طرف مذاکره با ایران - آمریکا، بریتانیا، روسیه، چین، فرانسه و آلمان - قرار است در مورد مواضع جدید آمریکا و هماهنگ‌سازی در مذاکرات هسته‌ای، گفت‌وگو کنند.
موضوع رابطه با ایران در جریان ملاقات وزرای خارجه گروه ۸ (کانادا، فرانسه، آلمان، ایتالیا، ژاپن، روسیه، بریتانیا و ایالات متحده آمریکا به اضافه رئیس دوره‌ای و کمیسیون اتحادیه اروپا)، هفته آینده در شهر ونیز نیز به بحث گذاشته خواهد شد.
پس از این دو جلسه، قرار است وزرای خارجه این کشورها برای تنظیم یک سیاست هماهنگ در قبال ایران در ماه مارس دیدار کنند.
روزنامه گاردین به نقل از دیپلمات‌های بریتانیایی و آمریکایی می‌نویسد، که موضع روسیه برای آن‌ها مهم است و منتظرند ببینند که در صورت رد سیاست مسالمت‌جویانه آمریکا از سوی ایران، آیا روسیه با سیاست تشدید انزوای تهران همکاری خواهد کرد یا نه.
گاردین یادآوری می‌کند که سال گذشته مخالفت روسيه باعث شد که اعضای شورای امنیت نتوانند در مورد تشدید تحریم‌ها علیه ایران به توافق برسند.
یک مقام دولت روسیه به روزنامه گاردین گفته است، دولت آن کشور حاضر است از اتخاذ موضع تندتری در قبال ایران حمایت کند؛ به شرط آنکه قبل از اين تصمیم مشترک، اروپا و آمریکا به شکل یک‌جانبه علیه ایران اقدام نکنند و تمام مجازات‌ها روی برنامه‌های هسته‌ای ایران متمرکز باشد.
دولت جورج بوش سال گذشته کوشید تا دامنه مجازات‌ها علیه ایران را گسترش دهد و از آن جمله سپاه پاسداران ایران را -از جمله به خاطر حمایت از حزب الله و حماس- هدف این مجازات‌ها قرار داد.در پایان روزنامه گاردین می‌نویسد: «خشم آیت الله جنتی نشانگر آن است که برخورد مسالمت‌جویانه آمریکا، می‌تواند در سیستم حاکم بر ایران اختلافات جدی ایجاد کند. در عین حال یاد آور هشدار برخی از تحلیل‌گران است، که معتقدند تغییر منش آمریکا در قبال ایران بعید است که مناسبات دو کشور را به سرعت متحول کند.»
رادیو فردا

آخوند علم الهدي : مردم باید شكرگزار اين نظام و مسوولان آن باشند !

آخوند علم الهدي: طبق دستور قرآن وظيفه نسل‌هاي بعد انقلاب، صبر و شكرگزاري است
سایت حکومتی ایسنا:آخوندعلم الهدي گفت: گراميداشت دهه فجر بايد در بستر شعار حسيني و با همه خصوصيات عزاي حسيني هم‌خواني داشته باشد.به گزارش خبرنگار سياسي خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا) - منطقه خراسان، آخوند احمد علم الهدي در نمایش نماز جمعه گفت: جشنواره‌هاي مختلف موسيقي و فيلم كه در دهه فجر برگزار مي‌شود بايد با ياد، اشك و عشق بر حسين آميخته باشد. در دهه فجر لازم است مراسم بزرگداشت در بستر عزاداري امام حسين انجام شود.آخوند علم الهدي ادعا کرد: انقلاب در عرصه‌هاي مختلف دستاوردهاي غير قابل تصوري داشته است و در اين سي سال دستاوردهاي آن سي برابر شده است ولي اكنون نسل‌هاي بعدي چه بايد بكنند.این آخوند پر رو که از فرط مفت خوری گردنش چون خوک میماند ادعا کرد: طبق دستور قرآن وظيفه نسل‌هاي بعد انقلاب، صبر و شكرگزاري دردرگاه حق است. بايد مقاومت در اين خط ادامه داشته باشد و شكرگزار اين نظام و مسوولان آن باشيم.
وی در ادامه اراجیف خود گفت: عده‌اي مي‌گويند فسق، فجور و فساد بر جامعه مسلط شده است، حال آن كه نمي دانند قبل از انقلاب وضع چگونه بوده است و اين، قدر ندانستن و كفران نعمت است
ایران ب ب ب

کشتی مظنون به حمل سلاح از ایران در قبرس توقیف شد

مقامات قبرس در بندر لیماسول یک کشتی که از ایران با پرچم قبرس می آمد را بخاطر سوءظن به حمل غیرقانونی سلاح برای حزب الله لبنان و یا سوریه توقیف کردند. "دیمیتریس خریستوفیاس" رئیس جمهور قبرس به خبرنگاران گفت که بار این کشتی به احتمال زیاد می تواند ناقض قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد باشد. وی افزود: "ما تحقیق می کنیم که بار این کشتی چیست". طبق اخبار مندرج در رسانه ها، کشتی از ایران راه افتاده و در میانه راه در قبرس توقف کرده است. اگر تایید شود که کشتی از ایران سلاح حمل می کرده است، این می تواند بعنوان نقض قطعنامه شماره 1747 سازمان ملل متحد قلمداد شود که انتقال سلاح و مواد نظامی از ایران را ممنوع می کند. پنتاگون روز جمعه اطلاع داد که یک کشتی با پرچم قبرس از ایران به سوریه می رفت که در عرشه آن سلاح پیدا شده است، اما بنا به دلایل حقوقی توقیف آن ممکن نیست. درباره تعداد و تبعیت خدمه کشتی اطلاعی در دست نیست.
آتن، 11 بهمن، خبرگزاری «ریا نووستی»

ایران ب ب ب

سيد حسن نصرالله از سوى قاهره به "مزدورى ايران" متهم شد

العربیه : مصر در روز جمعه 30-1-2009 سيد حسن نصرالله دبير كل حزب الله لبنان را متهم به آن كرد كه "مزدور رژيم ايران" است، و "گوش به فرمان اوامر تهران" مى باشد. اين موضع قاهره در پى سخنانى پيش آمد كه سيد حسن نصرالله در روز پنج شنبه گفته بود و در آن نظام مصر را متهم به آن كرده بود كه در اعلام باز بودن گذرگاه رفح به جهان اسلام و دنياى عرب دروغ گفته است. يك منبع مسئول مصرى در بيانيه اى كه به خبرگزاريها ارسال گرديد ابراز داشت: "اظهاراتى كه دبير كل حزب الله لبنان بيان داشته است و شامل انتقادات و تعدى هايى به مصر بوده است، بار ديگر بدون كوچكترين مجالى براى ترديد، مزدورى آشكار او را به رژيم ايران نشان مى دهد و ثابت مى كند كه او گوش به فرمان تهران دارد". اين منبع مى افزايد: "آنچه كه نصرالله در باره نقش (قهرى) وساطت مصر بين اسرائيلى ها و فلسطينيان تكرار كرده است به خوبى نشان دهنده عقده هاى درونى همه كسانى است كه در تعدى هايشان به حقوق مصر در طول تجاوزات اسرائيل به غزه ناكام ماندند و در تحقق آرزوهاى پوچشان در جهت تغيير نقش محورى مصر در مسئله فلسطين شكست خوردند چرا كه نقش مصر را تاريخ تثبيت كرده و جايگاه جغرافيايى آن تقويت مى كند".در بيانيه منتشر شده آمده است كه دبير كل حزب الله لبنان نتوانست هيچ نقشى در كمك به غزه ايفا كند زيرا هم پيمانان منطقه اى آن به اين حزب اجازه ندادند كه حساب و كتابهايشان را بهم بريزد. در اين بيانيه از زبان مسئول مصرى آمده است كه "نصرالله همچنان از درون مخفيگاه خويش، با يارى جستين از صداى رسايش سعى مى كند به فلسطينيان كمك كند ليكن قرار بر آن نيست كه نقش ديگرى در برابر تراژدى فلسطينيان ايفا كند و از حد تعيين شده بگذرد تا حساب و كتابهاى حركت دهندگانش را دچار مشكل نسازد". بيانيه مى افزايد: توهين نصرالله به مصر قابل درك نيست مگر آن كه چارچوب بزرگتر سخنان وى در نظر گرفته شود. ابعاد سخنانش طى فاصله زمانى اخير و با مطالبه بعضى از گروههاى فلسطينى از مصر مبنى بر خاتمه دادن به معاهده صلح با اسرائيل و نيز وارد شدن به جنگ نظامى پس از چند دهه صلح، روشن شد. در اين بيانيه آمده است: "نبردى كه نصرالله بين دو جريان در منطقه مورد اشاره قرار مى دهد حقيقت دارد ليكن يكى از اين دو جريان آن است كه معتاد به فرهنگ خونريزى و جانبازى بيگناهان شده، در اين عادت خويش آرام و قرار ندارد و برمبناى محاسبات املا شده از خارج عمل مى كند و ديگرى جريانى است كه سازندگى، صلح، آرامش و پيشگيرى از خونريزى را دنبال مى كند ولى در عين حال برخلاف ادعاى ستيزه جويان مدعى مقاومت حق و حقوق را پى مى گيرد". اين بيانيه در پايان يادآور مى شود "مصر همچنان به سياست خود ادامه مى دهد و حتى لحظه اى به تعدى هاى چنين افرادى نمى انديشد. برعهد خود در دفاع از برادران و خواهران فلسطينى پاى بند مى ماند و از حقوق حقه آنان دفاع مى كند، از زندگى آنان پاسدارى مى نمايد و حقشان را براى زندگى بهتر محترم مى شمارد".

مجسمه کفش در عراق پایین کشیده شد


رادیو فردا : مجسمه عظیم لنگه کفش که روز پنج شنبه در شهر تکریت واقع در جنوب عراق رونمایی شده بود، پایین کشیده شد. این مجسمه بزرگ برنزی‌رنگ از جنس فایبرگلاس، که در یک مرکز نگهداری از کودکان بی‌سرپرست، رونمایی شد، به افتخار خبرنگار عراقی که ماه پیش، کفش‌هایش را به سوی جرج بوش، رییس جمهوری پیشین آمریکا پرتاب کرد، ساخته شده بود. سرپرست این سازمان گفت که مقام‌های استانی، خواستار پایین کشیده شدن هر چه سریع‌تر این مجسمه شده‌اند. پرتاب لنگه کفش در جهان عرب عملی توهین‌آمیز تلقی می‌شود.

ازدواج مرد هندی با دختر نوجوانش


آفتاب - پلیس كلكته هند اعلام كرد كه یك روستایی در شرق هند با دختر نوجوان خود ازدواج كرده است. به گزارش آفتاب به نقل از رویترز از كلكته، وی گفته كه در راستای اجرای الهامات این كار را انجام داده است. افازالدین علی 36 ساله بعد از این‌كه روستاییان منطقه بنگال غربی از او شكایت كردند در دادگاه حاضر شد. وی به ازدواج با دختر خود اعتراف كرده است، ‌دختر این مرد اكنون باردار است. پلیس اعلام كرده كه سعی دارد تا اتهامات جدیدی را علیه وی به اثبات برساند. یكی از مقامات ارشد پلیس گفت: ‌این یك پرونده بسیار عجیب است چرا كه هیچ یك از اعضای خانواده وی به این موضوع اعتراضی نكرده‌اند و ما در تلاشیم تا با آزمایشات دقیق‌تر سن دقیق دختر را به دست آورده و پرونده محكمی را علیه وی مطرح كنیم.متهم در دادگاه گفت‌: ‌من جرمی مرتكب نشده‌ام‌! هفته گذشته نیز یك مرد هندی با یك سگ ازدواج كرده بود كه علت آن را بخشیده شدن گناهش به خاطر كشتن 2 سگ دیگر با ضربات سنگ اعلام كرده بود.

سخنگوی کاخ سفید: «واشنگتن برنامه‌ای برای ارسال نامه به مقام‌های تهران در دستور کار ندارد»


سخنگوي كاخ سفيد برخي گزارش‌‏ها درباره تلاش رئيس‌‏جمهوري و وزير خارجه آمريكا براي تهيه نامه‌‏اي كه مقام‌‏هاي ايران را مخاطب قرار ‌‏دهد، را تكذيب كرد.
به گزارش "ايلنا" به نقل از شبكه خبري الجزيره‏، «رابرت گيبس»،‌ سخنگوي كاخ سفيد گزارش روزنامه انگليسي «گاردين» مبني بر اينكه «باراك اوباما»، ‌رئيس‌‏جمهوري ايالات متحده و «هيلاري كلينتون»،‌ وزير خارجه اين كشور به‌‏منظور پيشبرد مشاركت ديپلماتيك با ايران در حال تهيه نامه‌‏اي براي مقام‌‏هاي اين كشور هستند را تكذيب كرد.گيبس در اين‌‏باره گفت:‌‌«رئيس‌‏جمهوري و وزير خارجه هيچكدام نه درخواست تهيه اين نامه را داده‌‏اند و نه حتي آن را ديده‌‏اند.»به گزارش نووستي‏، ‌روزنامه گاردين روز پنج‌‏شنبه نوشت كه دولت اوباما نامه‌‏اي براي ملت ايران نوشت كه هدف آن بهبود روابط تهران و واشنگتن است. بنا بر اين گزارش، وزارت خارجه آمريكا از زمان انتخاب اوباما در مقام رياست‌‏جمهوري، يعني از روز چهارم نوامبر 2008 روي متن اين پيام كار مي‌‏كرده است.

مصر: حسن نصرالله مامور ایران است


بی بی سی : درپی اتهامات تند شیخ حسن نصرالله، رهبر حزب الله لبنان، علیه قاهره در ارتباط با تهاجم نظامی اسرائیل به نوار غزه، مصر می گوید این سخنان نشان می دهد که او منافع ایران را دنبال می کند.
به گزارش خبرگزاری فرانسه دولت مصر در بیانیه ای گفت: "انتقاد حسن نصرالله از مصر یک بار دیگر تایید می کند که او چیزی بیش از نماینده رژیم ایران نیست و دستوراتش را از تهران می گیرد."
گروه حزب الله لبنان مورد حمایت ایران و سوریه است. آقای نصرالله رهبر این گروه روز پنجشنبه مصر را به دلیل "بسته نگاه داشتن مرز رفح با غزه درحالی که ادعای باز کردن آن را می کند" به باد حمله گرفت.
آقای نصرالله قاهره را به همدستی با اسرائیل در انسداد غزه متهم کرد و بی طرفی قاهره در تلاش ها برای میانجیگری یک آتش بس رسمی را زیر سوال برد.
اسرائیل روز 27 دسامبر دست به تهاجمی هوایی و متعاقبا زمینی به نوار غزه زد که هدف آن متوقف کردن حملات راکتی به اسرائیل اعلام شد. به گفته مقام های پزشکی فلسطینی در این عملیات که 22 روز به طول انجامید بیش از 1300 فلسطینی کشته شدند. تعداد تلفات اسرائیلی ها 13 نفر گزارش شده است.
مصر چند روز قبل دولت ایران، و متحدان آن حماس و حزب الله را متهم کرد که طی همکاری در نبرد مربوط به غزه، قصد دامن زدن به مناقشه در خاور میانه را دارند.
به گزارش رویتر احمد ابوالغیث وزیر خارجه مصر در مصاحبه ای با کانال ماهواره ای "اوربیت" که سه شنبه پخش شد گفت آنها تلاش کردند "منطقه را برای منافع ایران به سمت رویارویی سوق دهند، کشوری که می کوشد از ابزارهایش برای فرار از فشار غرب .... در زمینه پرونده اتمی استفاده کند."
مقام های ایرانی در جریان درگیری میان حماس و اسرائیل در غزه، دولت مصر را به علت مسدود کردن گذرگاه رفح که مرز مشترک این کشور با غزه است مورد انتقاد قرار دادند و در عین حال از این کشور به علت روابط سیاسی اش با اسرائیل انتقاد و آن را به سازشکاری متهم کردند.
مصر چند روز پیش به یک کشتی ایرانی حامل کمک های انساندوستانه برای مردم نوار غزه اجازه تخلیه بار نداد. آن کشتی با همراهی ناوهای جنگی مصر از ساحل العریش این کشور به سمت آبهای آزاد هدایت شد که این مسئله فراخواندن نماینده حافظ منافع مصر در تهران و اعتراض رسمی ایران به مصر را در پی داشت.
گزارش می شود که این کشتی بلاخره بعد از دو هفته سرگردانی اکنون در بندر بیروت پهلو گرفته است.

تصاویری از شهید قهرمان عبدالغفور ریگی اولین استشهادی بلوچستان







فقه تشیع در حال سنی شدن است !


سنی نیوز:یکی از اختلافات تشیع با تسنن در باره میزان و موارد ارث بری زن از میراث شوهرخویش است ،اختلاف در این است که در فقه اهل سنت به پیروی ازآیات قرآن مجید ، زن از همه اموال منقول و غیر منقول( مانند زمین ، باغ ، ساختمان و..) شوهر خود ارث می برد ،اما در فقه تشیع زن از اموال منقول و قیمت اعیان اموال غیر منقول ارث می برد ، یعنی از عین عرصه سهم و حق ندارد بلکه فقط از قیمت اعیانی آن اموال می تواند سهم ببرد !این شیوه تقسیم ارث در فقه تشیع برخلاف آیات قران است وموجب ظلم بر زنان و محروم کردن آنان از حق شرعی خویش است ، به همین دلیل است که زنان همواره نسبت به این شیوه تقسیم ارث معترض بوده اند و آن را ظلم بر خویش دانسته و می دانند .ظالمانه بودن تقسیم ارث در فقه شیعه آنقدر آشکار است که شخصیتی مانند آقای هاشمی رفسنجانی نیز به آن اعتراف کرد وگفت: ۱۴۰۰ سال است که فقه تشیع به زنان ظلم می کند !( نقل به مضمون از سخنان هاشمی رفسنجانی در همایش اجتهاد دردوره معاصر)با تشکیل مجلس ششم شورا که اکثریت نمایندگان آن از طیف اصلاح طلبان بودند ، زنان نماینده با همراهی نمایندگان دیگر اقداماتی را برای اصلاح قانون ارث انجام دادند تا بلکه به این ظلم و محرومیت از حق پایان دهند و تمامی حق خود را بدست آورند .اقدامات نمایندگان مجلس ششم با مخالفت شورای نگهبان تشیع مواجه شد و آنرا وتو کردند وبا پایان یافتن دوره مجلس ششم ، این طرح نیز نیمه تمام باقی ماند .مجلس هفتم به آن صورتی که همه می دانیم تحت سیطره جناح راست سنتی و افراطی تشکیل گردید، معدود زنان نماینده در آن که خود نیز قربانی شیوه ظالمانه تقسیم ارث درمذهب تشیع هستند ، اقدامات نمایندگان مجلس ششم را پیگیری کردند اما به نتیجه ای نرسیدند.سرانجام زنان نماینده در مجلس هشتم توانستند با جلب نظرآقای خامنه ای و بعضی از فقهای تجدید نظر طلب ،همراهی سایر نمایندگان را فراهم کردند و موفق به تصویب اصلاح قانون ارث شدند .هرچند این اصلاحیه موفقیت بزرگی برای زنان شیعه است و کمی از مقدار ظلم ومحرومیت از حق آنان را کاسته است، اما به همه حق خود نرسیده اند زیرا در این اصلاحیه نیز فقط حق ارث بری از قیمت عرصه ( و نه خود عرصه ) را به حق قبلی آنان اضافه کرده اند !بنابراین ظلم بر زنان و محرومیت از حق کامل آنان همچنان ادامه دارد ، امیدواریم فرصتی دیگر فراهم شود تا با اصلاح کامل قانون ارث ، زنان شیعه نیز مانند سایر زنان مسلمان حق الارث کامل خود را بدست اورند.البته همانطور که می دانید تا تصویب نهایی این قانون راه دشواری در پیش است وکسب موافقت شورای نگهبان تشیع مهمترین آن است !
بعضی نتایج عقیدتی این اصلاحات :
۱ – این اصلاحیه نشان داد آنچه که تا کنون با انتساب به امامان شیعه به شیعیان تحمیل شده است بر خلاف اسلام بوده است و نا درستی آن اینک روشن و ثابت گردیده است .۲ – این اصلاحیه نشان داد که دستگاه فقهی وعقیدتی تشیع فاقد مبانی مستحکم ومنسجم اسلامی است و به راحتی قابل تغییر و دگرگونی است.مانند بی دلیلی عقایدی از قبیل عصمت ، امامت و انتظار ظهور یک منجی !!۳ – این اصلاحیه همچنین به شیعیان ثابت می کند که امکان دارد تخلف فقه تشیع از احکام اسلامی تنها این مورد نباشد بلکه موارد دیگری نیزوجود داشته باشد (که وجود دارد مانند صیغه یا ازدواج موقت و ….) .۴ – این اصلاحیه نشان می دهد که هرگونه بازنگری در فقه و عقاید تشیع موجب نزدیک شدن آن به تسنن می گردد و تجارب قبلی نیز حاکی از گرایش نوگرایان وتجدیدنظرطلبان شیعه به سمت تسنن است .۵ – یک مورد دیگر که نشان از گرایش تشیع به سمت تسنن ( اصل اسلام) دارد ، تشکیل حکومت جمهوری اسلامی و استناد به نقش و رای مسلمانان است که تا این زمان مشروعیت آن را قبول نداشتند ، اما اینک رای و انتخاب مردم را قبول دارند وبه نامه ششم نهج البلاغه استناد می کنند.افرادی از قبیل آیت الله منتظری و آیت الله سبحانی که هردو از مراجع تقلید شیعه هستند بر این نظر می باشند .البته عده ای مانند مصباح یزدی همچنان بر عقاید قبلی خود هستند و به رای و نظر مردم اهمیتی نمی دهند .۶ - از علما و مراجع تشیع بپرسید که مسئول این ظلم و محروم کردن زنان از حق شرعی خود ازابتدا تا کنون چه کسی یا کسانی است ؟و تکلیف حق وحقوق شرعی زنان محروم شده چیست ؟ و چگونه باید جبران گردند ؟
در خواست:
از علما و دوستان شیعه خصوصا دفتر مراجع شيعه انتظار می رودکه پاسخ خود به این نوشتاررا ارسال نمایند تا با کمال میل در سنی نیوز انتشار دهیم بلکه شروع خوبی باشد برای گفتگو و تبادل نظر.دوستان شیعه می توانند متن کامل این نوشتار را همراه با پاسخ خود در سایتها وو بلاگ های خود انتشار دهند.

نامه عذر خواهی آمریکا


بعد از اینکه پرزیدنت احمدی نژاد توقعات خود از آمریکا را بیان کرد برای تسریع بهبود روابط دو کشور این نامه را با کمک عمه‏جان تنظیم و برای امضاء اوباما به وزارت امور خارجه فرستادم:نامه عذر خواهی آمریکابا درود به رهبر فقید و فعلی شما بدین وسیله از شما عذر خواهی کرده اعتراف می‏کنم که کودتای بیست هشت مرداد بر علیه آیت‏الله کاشانی و روحانیت بود نه مصدق. به همین خاطر در دور دوم ریاست جمهوری پرزیدنت احمدی نژاد وقتی ایشان به نیویورک تشریف آوردند یک دستگاه بولدوزر در اختیارشان قرار داده خواهد شد تا قبر رییس سی. آی. ا و رییس جمهور آنوقت را با خاک یکسان کند. در مورد غنی سازی اورانیوم هم همانطور که فرموده‏اید حق مسلم شماست. فرمولی، چیزی در این رابطه لازم داشتید بفرمایید تا در خدمت باشیم. در مورد عراق و افغانستان ما فوراً از آنجا بیرون آمده آقای کرزی و مالکی را اول به خدا بعد به شما می‏سپاریم. بدون هیچ پیش شرطی حزب‏الله لبنان و حماس را هم به رسمیت می‏شناسیم. در مورد اسراییل اگر بزرگواری فرمودید و قبولش کردید که هیچ، نکردید برای پاک کردنش از روی کره زمین در خدمتگزاری حاضریم. بوش را هم میدهیم به شما که هر سال انتفاضه کفش را با او سالگرد بگیرید. اقدام اتحادیه اروپا را که مجاهدین خلق را از لیست تروریستها بیرون آوردند برای ثبات دوستیمان با شما محکوم می‏کنیم و ضمن نگه داشتن آنها در لیست خودمان شما را از آن لیست بیرون می‏آوریم. شعار مرگ بر آمریکا را به خاطر احترام به امام راحل به رسمیت می‏شناسیم و آنرا قانونی اعلام می‏کنیم. میشل اوباما هم حجاب را زینت زن می‏داند و یک توپ پرچم آمریکا را خدمتتان می‏فرستد تا برادران بسیجی در بیست و دوی بهمن آنرا پهن کرده از رویش رژه بروند و در پایان مراسم اقدام به آتش زدن آن بکنند.با توجه به همه‏ی آنچه گفته شد آیا شما حاضرید با ما مذاکره کنید؟ موضوع مذاکره هم باشد: راه امام و چگونگی انتقال انقلاب به آمریکا.
الاحقرالپرزیدنتها البارک‏الحسین‏الاوباما

شمار اعدام‌های ۲ هفته اخیر در ایران به ۴۸ نفر رسید

بنابر گزارش‌های مختلف رسانه‌های ايران، طی دو هفته اخیر ۴۸ نفر در ایران اعدام شده‌اند.
در دو هفته اخیر چهار نفر در اراک، ۹ نفر در يزد، چهار نفر در اصفهان، یک نفر در کرج، ۱۹نفر در تهران، شش نفر در بجنورد، چهار نفر در مشهد و یک نفر در کازرون اعدام شده‌اند.
طی یک هفته اخیر نیز مجموعا ۲۲ نفر در ایران اعدام شدند. از اعدام شدگان جديد چهار نفر در مشهد، شش نفر در بجنورد، دو نفر در اصفهان، هشت مرد و يک زن در زندان اوين تهران، و يک مرد در کازرون حلق‌آويز شده‌اند.

به اين ترتيب شمار اعدام شدگان در ایران از ۲۹ دی ماه، و طی کمتر از دو هفته، به ۴۸ نفر رسيده است.
۱۰ اعدام در خراسان
خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی، ايرنا، از قول دادستان عمومی و انقلاب بجنورد، از اجرای مجازات اعدام شش نفر در استان خراسان شمالی در ششم بهمن ماه خبر داده است.
ميرعلم سيدی، دادستان عمومی و انقلاب خراسان شمالی، جرم اعدام شدگان در زندان مرکزی بجنورد را «فروش، حمل و نگهداری مواد مخدر، تجاوز به عنف، ايراد ضرب و جرح با چاقو، شرب خمر، آدم‌ربایی وسرقت به عنف» اعلام کرده و گفته است: «قاطعيت دستگاه قضایی در برخورد با افرادی كه موجب اخلال در نظم عمومی و هتک حيثيت جامعه می‌شوند، قاطعيت دارد.»
در مشهد نیز صبح سه‌شنبه، هشتم بهمن ماه، چهار نفر که روزنامه قدس آنها را «پسران شیطان صفت» خوانده است اعدام شدند.
اين روزنامه اسامی اعدام شدگان در زندان مرکزی مشهد را اعلام نکرد اما به نقل از مقام‌های قضايی در خراسان رضوی جرم چهار پسر اعدام شده را «ربودن دو پسر نوجوان و ارتکاب اعمال خلاف اخلاق با یکی از آنها» در يک سال قبل ذکر کرده است.
بنابر همين گزارش، حکم اعدام این چهار نفر از سوی شعبه ۵ دادگاه کیفری خراسان رضوی صادر و پس از تایید دیوان عالی کشور صبح سه‌شنبه به اجرا در آمده است.
اعدام در کازرون
خبرگزاري ایسکا نيوز روز سه‌شنبه، هشتم بهمن، خبر داد که یک نفر به جرم سرقت مسلحانه در شهر کازرون استان فارس اعدام شده است.
نام فرد اعدام شده حسن الف و جرم او «سرقت مسلحانه و قتل صاحب‌خانه» در زمستان ۱۳۸۲ عنوان شده است.
۴ اعدام در اصفهان
در اصفهان نيز سحرگاه چهارشنبه، ۹ بهمن، دو نفر به جرم «قتل» اعدام شدند.
به گزارش روزنامه اعتماد، «دو قاتل که در پرونده‌های جداگانه به قصاص محکوم شده بودند صبح ديروز در محوطه زندان مرکزی اصفهان به دار آويخته شدند. اولين اعدامی، که احمد نام دارد، به اتهام قتل همسر دوستش و دومين نفر، به نام رضا، به خاطر کشتن جوانی در يک نزاع به مرگ محکوم شده بودند.»
حکم اعدام این دو نفر را شعبه ۱۷ دادگاه کیفری اصفهان صادر کرده بود.
پیش از این، اول بهمن ماه، نيز دادگستری اصفهان با صدور اطلاعيه‌ای، اعدام دو نفر به اسامی جان‌محمد محمدی، ۴۱ ساله، و رضا محمدی، ۳۴ ساله، را به جرم «قاچاق مواد مخدر» اعلام کرده بود.
۹ اعدام در اوین
روزنامه جمهوری اسلامی در شماره پنج‌شنبه، ۱۰ بهمن، خبر داده است در هفته جاری ۹ متهم دیگر، شامل هشت مرد و یک زن، در در زندان اوين به دار آويخته شده‌اند.
اين روزنامه بدون ذکر اسامی اعدام شدگان، گزارش کرده است که ۹ فرد اعدام شده «محكومان به قصاص» بوده و «همگی به اتهام ارتكاب قتل عمد از سوی شعبات دادگاه كيفری استان تهران به قصاص محكوم شده بودند.»
هفته گذشته، چهارشنبه دوم بهمن، نیز خبرگزاری فارس و روزنامه دولتی ایران از اعدام ۱۰ مرد در زندان اوين تهران خبر داده بودند.
از میان ۱۹ نفری که از ابتدای بهمن ماه در زندان اوین تهران اعدام شده‌اند یک نفر زن بوده که نام و جرم او اعلام نشده است.
همچنين روزنامه دولتی ايران خبر داده بود که در میان اعدام شدگان هفته گذشته زندان اوین، یک تبعه ۲۱ ساله افغانستان نیز، به نام ملاگل حسن، به جرم ارتکاب به قتل یک هموطن خود در ۲۴ آبان ۱۳۸۳ به مرگ محکوم و حلق‌آويز شده است.
از گزارش روزنامه ايران چنین برمی‌آمد که این تبعه افغان، که در زمان اعدام ۲۱ سال داشته است، در زمان ارتکاب جرم نوجوانی ۱۷ ساله بوده است.
موج جدید اعدام‌ها در ایران از ۲۹ دی ماه و با اعدام چهار نفر در اراک آغاز شد.
بنابر اعلام سازمان عفو بین‌الملل، جمهوری اسلامی ايران طی دو سال گذشته از نظر شمار اعدام بزرگسالان پس از چین در رتبه دوم قرار دارد، و در اعدام نوجوانان نیز رتبه اول دنیا را به خود اختصاص داده است.
رادیو فردا

پاریس و لندن خواستار افزایش تحریم های اروپا علیه ایران هستند

فرانسه گمان می کند که باید گروه اوباما را کمک کرد تا سیاست گشایش با ایران را "با چماقی بزرگتر" پی بگیرد.این مساله اروپایی ها را متفرق کرده است.
کمک کردن به رئیس جمهور امریکا، باراک اوباما تا با ایران با سر سختی بیشتر روبرو شود؟ این هدف گروهی از کشورهای اروپایی با فرانسه و انگلستان در صدر است که در چند هفته گذشته تحرکاتشان را چند برابر کرده اند تا تحریم های جدیدی علیه جمهوری اسلامی در اتحادیه اروپا به تصویب برسد. ایتالیا و آلمان به صورتی متعادل تر به آنها پیوسته اند. ولی مباحث میان اروپایی ها هنوز به اینجا ختم نشده است، زیرا اعضای گروه بیست و هفت بر سر این قضیه هم رای نیستند.
ایران به دلیل پیگیری برنامه غنی سازی اورانیوم اش و مشکوک به آنکه قصدش ساخت سلاح هسته ای است با جامعه بین المللی در جنگ و جدال است.
یک منبع دیپلمات غربی تاکید می کند که طرفداران تحریم شدیدتر معتقدند که اتحادیه اروپا باید خود را مجهز به ابزارهای بیشتری برای همراهی با گروه اوباما در استراتژی جدید امریکا در بازگشایی مذاکرات با ایران، یعنی "چماقی بزرگتر" و به بیان دیگر فشارهای اقتصادی شدیدتر بکند. فرانسه مخصوصا در زمان ریاست اتحادیه اروپا، در ادامه آنچه نیکولای سرکوزی در سال 2007 تصمیم گرفته بود، در این راه بسیار فعال بوده است. پاریس و لندن در نزد دیگرهمکاران اروپاییشان خواستار تحریم های جدیدی شده اند که بخش انرژی ایران و فعالیت های بانکی کشور را هدف قرار می دهد.
این بدان معنی است که باید مانع دستیابی ایران به بعضی تجهیزات و تکنولوژی ها برای صنعت نفت، که قسمت اعظم درآمد کشور را تشکیل می دهد، شد. ایران با مشکلات اساسی ای در زمینه سرمایه گذاری و مدرنیزه کردن زیرساخت های مربوط به انرژی، که با سقوط قیمت های جهانی نفت شدیدتر هم شده، روبروست.
در حالی که اروپایی ها تاکنون موفق نشده اند به توافق برسند، مقامات فرانسوی و بریتانیایی به نظر می رسد که روی هدف دیگری متمرکز هستند: ممنوع کردن فعالیت های بانک های ایرانی صادرات و ملت در خاک اروپا. موسساتی که قبلا نیز با تحریم های یک جانبه امریکا مواجه بودند، اولی به دلیل حمایت از "گروه های تروریستی"، دومی به دلیل کمک کردن به بخش هسته ای ایران. محور دیگر کار طولانی تر کردن سیاهه نهادهای ایرانی ای است که ممنوعیت هایی مستقلا از طرف اروپا برایشان وضع شده بود، با هدف یافتن شرکت هایی که نقش "پوشش" را در فعالیت های ایران با هدف دور زدن تحریم های بین المللی بازی می کنند.
سالهاست که ایالات متحده و اسرائیل اروپایی ها را تشویق می کنند که روابط اقتصادی با ایران را محدود کنند تا حکومتش را وادار کنند خواسته های شورای امنیت سازمان ملل را برآورده کند. در پاریس و لندن پیش بینی می کنند که اوباما همین راه را ادامه خواهد داد در حالی که بی شک راه های مذاکره را با ایران را می گشاید.
تلاش فرانسوی ها و انگلیسی ها با شک و تردید چندین کشور اروپایی نگران حفظ منافع اقتصادی شان برخورد می کند.مانند اتریش که شرکت OMV اش در سال 2007 قراردادی نفتی با ایران بست، و لوکزامبورگ، که به بخش بانکی اش می اندیشد. در آلمان، کشوری که شرکت های کوچک و بزرگ اش در ایران فعال هستند، اختلافات شدید سیاسی میان آنگلا مرکل صدر اعظم (موافق تحریم های جدید) و وزیر جدید امور خارجه، فرانک-والتر اشتاینمر(که با آن مخالفت می کند) وجود دارد. سوئد خاطر نشان کرده که پروسه تحریم ها مشروع تر خواهند بود اگر در چهارچوب شورای امنیت سازمان ملل باقی بمانند، کشوری که از سال 2006 تاکنون به سه قطعنامه از این دست رای داده است. اسپانیا، یونان و قبرس خواستار تاکید بیشتر روی گفتگو با تهران هستند.
شک و ابهام، نیات گروه اوباما را فراگرفته است همان طور که چشم انداز انتخابات ریاست جمهوری ایران در ماه ژوئن بر روی بحث سنگینی می کند. بعضی ها از خود می پرسند:"آیا افزایش تحریم ها به نفع تندروهای ایران نیست؟" یک منبع اروپایی اظهارنظر می کند:"فرانسوی ها به شدت فشار وارد می کنند، ولی نمی توان خیلی خوب دید که چه می توان کرد وقتی که امریکایی ها هنوز تکان نخورده اند؟"
اروپایی ها نگران به حاشیه رانده شدنشان در پرونده هسته ای ایران هستند، پرونده ای که از سال 2003 نقش اولش را بازی می کردند. مقامات فرانسوی اوباما را تشویق کرده اند که رشته تلاش های دیپلماتیک را که تاکنون انجام شده پنبه نکند، در حالی که نه گفتن واشینگتن به بعضی از توقعات را خطرناک می دانند.
در حالی که اتحادیه اروپا منتظر است، پاریس، لندن و رم در دسامبر2008 مخفیانه تصمیم گرفتند جلوتر بروند؛ با توصیه کردن به بانک ها، بیمه ها و شرکت های کشتیرانی و هر شرکتی که مربوط به بخش انرژی است که از خیر معامله و بستن قرارداد با ایران بگذرند.
ترجمه از فرانسوی: هلیاجوانشیر
ناتالی نوگی رید, لوموند, 20/01/2009.
ایران در جهان

گشت و گذار سريع تر در وب و جستجوي آسان با Internet Explorer 8،

كارشناسان معتقدند مهم ترين برتري Internet Explorer 8 نسبت به نسخه هاي قبلي آن افزوده شدن امكاناتي جديد براي گشت و گذار سريع تر در وب، سهولت در دسترسي و سازگاري بيشتر با استانداردهاي تحت وب است.
به گزارش آي سي تي ورلد به نقل از نت ورك ورلد و تك تري، جديدترين نسخه آزمايشي اين مرورگر موسوم به RC1 كه به تازگي در دسترس قرار گرفته اگر چه در ظاهر تفاوت چنداني با IE7 ندارد، اما از نظر كدنويسي ارتقا يافته است. در ادامه برخي از اين ويژگي ها را با هم مرور مي كنيم. Tabbed Browsing: اگر شما تصادفا يكي از پنجره هاي IE8 را ببنديد، كافي است تا اين برنامه را دوباره راه اندازي كنيد تا بتوانيد دوباره به آخرين صفحه در حال مشاهده دسترسي داشته باشيد. مرورگر IE8 از سيستم كدگذاري مبتني بر رنگ ها براي گروه بندي زبانه هاي مختلف در كنار يكديگر استفاده مي كند. بنابراين اگر شما لينك هاي متعددي از سايت هاي مختلف را در كنار هم باز كنيد همه آنها در كنار هم قرار گرفته و دسته بندي خواهند شد. البته در صورت تمايل مي توانيد زبانه اي را از يك گروه به گروه ديگر منتقل كنيد. البته اگر تمامي صفحات باز شده با يكديگر بي ارتباط باشند، امكان گروه بندي آنها وجود ندارد. در اين بخش قابليت منحصر به فرد و جالب ديگري به نام tab isolation نيز گنجانده شده است. اين ويژگي به منظور جلوگيري از تاثير منفي يك وب سايت داراي نقص بر ديگر پنجره هاي باز شده در نظر گرفته شده است. توضيح انكه معمولا وقتي يك كاربر با استفاده از مرورگر خود تعداد زيادي پنجره را در كنار هم باز مي كند وقوع نقص و مشكل در يكي از پنجره ها موجب مي شود تا دسترسي و مشاهده ديگر اطلاعات غيرممكن شود. اما مرورگر IE8 به گونه اي طراحي شده كه كاربر مي تواند به سادگي پنجره داراي نقص را ببندد و به استفاده از ديگر صفحات وب ادامه دهد. جستجوي آسان: مرورگر IE8 قادر به استفاده از چندين موتور جستجو در كنار يكديگر به غير از سرويس Windows Live Search شركت مايكروسافت است. كاربر در صورت تمايل مي تواند هر موتور جستجويي را به اين مرورگر اينترنتي بيفزايد و از خدمات آن استفاده كند. قابليت ديگر اين مرورگر در حوزه جستجو كه البته چندان جديد هم نيست ارائه پيشنهاداتي در مورد كليد واژه هاي جستجو پس از تايپ چند كلمه است. به عنوان مثال در صورتي كه كاربر كلمه PC به معناي رايانه شخصي را در بخش جستجوي اين مرورگر تايپ كند، چندين كلمه ديگر به وي پيشنهاد داده خواهد شد. موتور جستجوهاي ياهو و Ask.com به طور پيش فرض در اين بخش گنجانده شده و با استفاده از چند افزونه مي توان به راحتي از طريق جعبه ابزار خاص اين مرورگر به جستجو در سايت هاي ويكي پديا، آمازون و حتي روزنامه هايي چون نيويورك تايمز پرداخت. در قسمت بعدي اين گزارش ديگر ويژگي هاي مهم اين مرورگر و از جمله امكانات و قابليت هاي امنيتي آن را مرور خواهيم كرد.

آی سی تی

اطلاعيه کانون نويسندگان کردستان ايران در مورد بازداشت نويسنده کرد عباس جليليان

سازمان ملل متحدد!
پارلمان اروپا!
سازمان جهانی حقوق بشر!
انجمن جهانی قلم!
سازمان گزارشگران بدون مرز!
جوامع بين‌الملل و مدافعان حقوق بشر در سراسر جهان!
چنان‌که مطلعيد روز ۲۰۰۹.۰۱.۲۱ نويسنده و روشنفکر کرد عباس جليليان از سوی نيروهای امنيتی جمهوری اسلامی بازداشت شد.

بازداشت اين نويسنده در ادامه موج جديد فشار عليه فعالين عرصه‌های فرهنگی، ادبی و روشنفکری در کردستان است که در يک سال گذشته روندی سريع‌تر به خود گرفته و کماکان رو به فزونی است.
عمده اين دستگيری و بازداشت‌ها که بازداشت جليليان نيز يکی از اين نمونه‌ها است در نتيجه نگرشی سياسی - امنيتی است که زمينه سرکوب جنبش فرهنگی ـ روشنفکری امروز در کردستان را مساعد کرده است.
با نگاهی به آثار و فعاليت‌های روزنامه نگاران، نويسندگان و روشنفکران دستگير شده به وضوح ديده می‌شود که تمام تلاش‌های اين افراد در محور شناخته شده توسعه فرهنگی، بالا بردن سطح اگاهی و رفاه ملت‌شان بوده است که در جهان نوين و مترقی از ارزش و جايگاه والايی برخوردار است.
اما متأسفانه در کردستان، تحميل انديشه، نگرش و تفسير سياسی - امنيتی در مورد فعالين فرهنگی ـ روشنفکری به مانع و خطری بزرگ تبديل شده است و جان و کيان نويسندگان و روشنفکران کرد را شديداً مورد تهديد قرار می‌دهد.
با اين وجود بازداشت نويسندگان و روشنفکران کرد به ويژه عباس جليليان را خسارت و ستمی بزرگ در حق جامعه فرهنگی کردستان قلمداد کرده و از تمام جوامع بين‌المللی و مدافعان حقوق بشری درخواست می‌نماييم که قاطعانه و پيگيرانه از خواسته‌ها و تلاش‌ها برای آزادی فعالان عرصه‌های فرهنگی کرد تلاش کرده و نگرش سياسی - امنيتی در کردستان به مثابه پديده‌ای نامناسب و غيرضروری در سطح جهان که از سوی جمهوری اسلامی پيروی می‌شود را محکوم نمايند.
کانون نويسندگان کردستان ايران

۲۰۰۹ / ۰۱ / ۲۸

ممانعت حراست سیستان و بلوجستان از ورود فعلان دانشجوئی به دانشگاه(+ فيلم)


امروز صبح ساعت 10 مسولین حراست دانشگاه سیستان و بلوجستان به همراه چند لباس شخصی فعلان دانشجویان را از دانشگاه بیرون انداختند. لازم به ذکر است که علی باقری دبیر انجمن اسلامی دانشکده ادبیات را با ضرب و شتم بیرون انداخته شد. دانشجویان که درب دانشگاه جمع شده بودند و اجاذه ورود نداشتن توسط ماموران نیروی انتظامی زاهدان دستگیر شدند. تعدادی از این دانشجویان از اعضای دفتر تحکیم وحدت هستند.هیجکدام از مسولین به دانشجویان پاسخ نمی دهند این حرکت ناشایست به گونه ای حساب شده در روزهای تعطیلی دانشگاه صورت گرفت.

یک کفش بزرگ به نشانه یادبود کفش پرانی منتظرالزیدی به جرج بوش ساخته شد!



این بنای یاد بود یک کفش بسیار بزرگ ساخته شده از مس و فایبرگلاس است که توسط لیث الامیری تندیس ساز عراقی ساخته شده است ::: گفته میشود در ساخت این کفش بزرگ که در یک یتیم خانه واقع در استان تکریت عراق ساخته و به نمایش درآمده است، کودکان یتیم این مرکز نیز همکاری و شرکت داشته اند ::: مدیر این یتیم خانه هدف از ساخت این یادبود را این گونه معرفی میکند: «هدف از ساخت این یادبود، آن است که آیندگان و نسل های بعد این عمل قهرمانانه را به یاد بیاورند ::: مدیر این یتیم خانه همچنین افزود: «تمامی کودکانی که در ساخت این کفش بزرگ شرکت داشته اند، قربانیان جنگی هستند که بوش به راه انداخت ::: شایان ذکر است که ماه گذشته و طی آخرین سفر جرج بوش، رییس جمهوری پیشین ایالات متحده و در یک کنفرانس مطبوعاتی که آقای نوری المالکی نیز در آن حضور داشت، یک خبرنگار عراقی به نام منتظر الزیدی، کفش های خود را به سوی جرج بوش رییس جمهور وقت ایالات متحده پرتاب کرد ::: گفتنی است که این خبرنگار اندکی بعد از این کار خود ابراز پشیمانی کرد ...
BAGHDAD, Iraq (CNN) -- For the war-beaten orphans of the northern Iraqi city of Tikrit, this big old shoe fits.

A monument to a shoe thrown at former President Bush is unveiled at the Tikrit Orphanage complex.

A huge sculpture of the footwear hurled at President Bush in December during a trip to Iraq has been unveiled in a ceremony at the Tikrit Orphanage complex.
Assisted by children at the home, sculptor Laith al-Amiri erected a brown replica of one of the shoes hurled at Bush and Prime Minister Nuri al-Maliki by journalist Muntadhir al-Zaidi during a press conference in Baghdad.
Al-Zaidi was jailed for his actions, and a trial is pending. But his angry gesture touched a defiant nerve throughout the Arab and Muslim world. He is regarded by many people as a hero. Demonstrators in December took to the streets in the Arab world and called for his release.
The shoe monument, made of fiberglass and coated with copper, consists of the shoe and a concrete base. The entire monument is 3.5 meters (11.5 feet) high. The shoe is 2.5 meters (8.2 feet) long and 1.5 meters (4.9 feet) wide.
The orphans helped al-Amiri build the $5,000 structure -- unveiled Tuesday -- in 15 days, said Faten Abdulqader al-Naseri, the orphanage director.
"Those orphans who helped the sculptor in building this monument were the victims of Bush's
war," al-Naseri said. "The shoe monument is a gift to the next generation to remember the heroic action by the journalist."

سانسور کامل خبری عملیات انفجاری سراوان در رسانه های رژیم


به گزارش آژانس خبری تفتان خبر عملیات انفجاری سراوان را که منجر به هلاکت 14 پاسدار شده بود و مبارزان در مسیر سراوان به اسفندک با کار گذاشتن مواد منفجره دو خودروی پاسداران را منفجر نمودند در رسانه های رژیم با سانسور مواجه شد و فقط شب عملیات شبکه تلوزیونی رژیم به اشاره ای کوتاه که چند تن از نظامیان در سراوان به هلاکت رسیده اند اکتفا نمود و بیشتر از این خبر را پوشش ندادند.عملیاتهای انفجاری در حقیقت ترس و وحشت در نظامیان می آفریند و نظامیان را از گشت زنی در مناطق باز می دارد و رژیم نمی خواهد این گونه اخبار به گوش نیروهای نظامی اش برسد تا از ترس منطقه را ترک ندهند به هر صورت این روند ادامه خواهد یافت و حقیقت را نمی توان پوشید و نظامیان رژیم به زودی خود هم در انفجاری به هلاکت خواهند رسید.

احضار ۱۱ دانشجوی دانشگاه سیستان و بلوچستان به کمیته انضباطی و صدور حکم ممنوع الورود برای ۸ نفر



خبرنامه امیرکبیر: پس از تحصن های دانشجویان دانشگاه سیستان و بلوچستان در ماه های گذشته و در اعتراض به مشکلات صنفی و امنیتی این دانشگاه، کمیته انضباطی این دانشگاه ۱۱ نفر از دانشجویان را در ایام امتحانات و تعطیلات پس از امتحانات به کمیته انضباطی احضار کرده و تاکنون برای ۸ نفر از دانشجویان حکم «ممنوع الورود به دانشگاه» صادر شده است.
علی باقری (دبیر انجمن اسلامی)، ابراهیم اسکافی (میدیر مسئول و صاحب امتیاز نشریه دانشجویی پنجره)، علی نمازی (مدیر مسئول و صاحب امتیاز نشریه دانشجویی شورا)، علی صالحی، شهریار حسین بر (مدیر مشئول و صاحب امتیاز نشریه دانشجویی سیاه و سپید)، صابر رستاد، کامران جلیل (عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی) و میلاد همتی پور به دانشگاه ممنوع الورود شده اند.
به گزارش خبرنامه امیرکبیر، علیرغم اینکه مسئولین دانشگاه در پایان تحصن دانشجویان توافق کرده بودند که دانشجویی به کمیته انضباطی احضار نخواهد شد، این احکام صادر شده است.
به بسیاری از این دانشجویان حتی فرصت حضور در کمیته انضباطی و دفاع از خود داده نشده و این احکام در غیاب آنان صادر شده است.
همچنین بنابر گزارشی روز گذشته افرادی لباس شخصی که هویتشان بر دانشجویان پوشیده ماند، به دفتر انجمن اسلامی مراجعه کرده و سعی در تفتیش دفتر این تشکل دانشجویی را داشتند که با مقاومت اعضای این تشکل مواجه شدند.

۱۳۸۷ بهمن ۱۰, پنجشنبه

تایید حکم اعدام یک فعال مذهبی کرد

سنندج:حکم اعدام شورش مهدخانی فعال مذهبی کرد به اتهام اقدام علیه امنیت ملی در دادگاه تجدید نظر استان کردستان تایید شد.
خبرگزاری دیدبان حقوق بشر کردستان:یک فعال مذهبی اهل شهر سنندج بنام شورش مهدی خانی که پیشتر توسط شعبه دوم دادگاه انقلاب شهر سنندج به اعدام محکوم شده بودحکم وی اخیرا در شعبه 4 دادئاه تجدید نظر استان کردستان تایید شده است.
یادور میگردد شورش مهدی دراوایل پاییز سال به اتهام ارتباط با یک جریان مذهبی و اقدام علیه امنیت ملی بازداشت شده بود.

خبرگزاری دیدبان حقوق بشر کردستان

دولتمردان بی­کفایت، برای سرپوش بر بی­کفایتی­ هایشان، به سرکوب متوسل شده­ اند

بیانیه انجمن اسلامی امیرکبیر پیرامون پشتیبانی از دفتر تحکیم وحدت: کسی منتظر اظهار وجود از وزارت خانه ها نبود و پاسخ این بی قانونی را خواهیم داد.متاسفانه هر روز شاهد روند روبه افزایش برخورد با نهادهای مدنی هستیم و برخلاف دوره­های پیش که در سال­ انتخابات فضا اندکی بازتر می­شد، دولتمردان بی­کفایت، امسال از ترس برای سرپوش بر بی­کفایتی­هایشان، بیش از گذشته به سرکوب و گسترش فضای خفقان متوسل شده­اند. تهدید و تعطیلی چندین روزنامه و نشریه، پلمب غیرقانونی دفترکانون مدافعان حقوق بشر، برخورد گسترده با فعالین و نهادهای مدنی و… همه نشان از ترس و پایین آمدن آستانه تحمل دولتمردان می­باشد.در این میان برخورد با دانشگاه و دانشگاهیان همچون همیشه، شدت ویژه­ای داشته است. برخوردهای شدید با دانشگاهیان در سال­های اخیر و تداوم شدید آن همه نشانگر نگرانی از فعالیت­های مدنی در دانشگاه ها می­باشد. تعطیلی و غیرقانونی خواندن نهادها و تشکل­های مستقل دانشجویی- در راس آن انجمن­های اسلامی- در سال اول دولت نهم، شروع شد و ادامه دارد و درکنار آن با سوء استفاده از نام انجمن­های اسلامی به تاسیس تشکل­های جعلی و وابسته پرداختند.برخورد با دفترتحکیم وحدت به عنوان بزرگترین تشکل دانشجویی کشور و نقطه­ی ثقل تمام انجمن­های اسلامی به صورت کارویژه آن­ها قرار داشت. دروغ­پراکنی­ها و تهدیدهای همیشگی، امسال و با شروع سال تحصیلی جدید، رنگ و بویی دیگر به خود گرفت. دروغ­پراکنی و توهمات کیهانی و انواع و اقسام اتهامات بی­اساس، هر هفته فعالین این تشکل را مخاطب خود قرار می­داد که اوج آن را می­توان در بیانیه­ی دفتر تحکیم در مورد حوادث غزه شاهد بود. پس از آن وزیرعلوم در اظهارنظری بی­اساس و خلاف واقع، بزرگترین تشکل دانشجویی کشور را غیرقانونی خواند و قائم مقام وی عدم برخورد با فعالیت­های غیرقانونی تحکیم در این مدت را مماشات دانست و گویا وی بازداشت چندماهه اعضای شورای مرکزی دوره­ی گذشته را فراموش کرده است.روند اعلام غیرقانونی بودن دفتر تحکیم وحدت خود به شکل کاملا غیرقانونی و برخلاف آیین­نامه­ها و مصوبات هیئت نظارت مرکزی برتشکل­ها می­باشد و این خود نشان از عزم اربابان قدرت برای سرکوبی فعالیت­های تحکیم، به هرقیمتی می­باشد که در این فضای خفقان و سکوت رسانه­ها بتوانند به بی­کفایتی­های خود ادامه دهند، بی­آنکه مورد پرسش و انتقاد قرار گیرند.دفتر تحکیم وحدت و مجموعه های دانشجویی تا به امروز به انتظار تائید و کسب مشروعیت از سوی دولتمردان و نشستگان خوان قدرت نبوده است و مشی پرسشگرانه و دیده بانی جامعه مدنی را به دور از رضایت حاکمان می بینند. دفتر تحکیم وحدت و انجمن های اسلامی تا به امروز مشروعیت خود را از دانشجویان و به واسطه رای ایشان به دست آورده است. بی تردید دولتمردان دولت نهم که امروز از عدم مشروعیت و غیرقانونی بودن دفتر تحکیم وحدت سخن به میان می آورند، می توانند در انتخابات پیش رو به نظاره رای و نظر مردم بنشینند تا ببینند که دانشجویان و ملت ایران برای چه کسانی اعتبار قائل هستند و چه کسانی مشروعیت دارند و چه کسانی طرد شدگانند.انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی امیرکبیر ضمن حمایت کامل خود از دفتر تحکیم وحدت و فعالیت­های مدنی این تشکل، نسبت به روند سرکوب و خفقان که مطلوب دولتمردان دولت نهم است، هشدار داده و از دانشجویان می­خواهد که با ادامه­ی حمایت­های همیشگی خود از فعالیت­های این تشکل راه را بر اقدامات سرکوبگرانه­ی دولتمردان بی­کفایت سد کنند.
انجمن اسلامی دانشجویان
دانشگاه صنعتی امیرکبیر( پلی تکنیک تهران)بهمن ۱۳۸۷
ایران ب ب ب

اتهام‌های تازه برای دانشجویان معترض شیرازی

رییس دانشگاه شیراز که حاضر نشد هفته گذشته به پرسش‌های رادیو فردا در مورد برخوردهای صورت گرفته با دانشجویان این دانشگاه پاسخ دهد، به تازگی در گفت‌وگو با یکی از روزنامه‌های چاپ تهران اتهاماتی را به دانشجویان منتسب کرده، که هیچیک از سوی دادستان شیراز عنوان نشده است.روزنامه «فرهنگ آشتی»، چاپ تهران، که در شماره يکشنبه خود با محمد هادی صادقی، رييس دانشگاه شيراز، گفت‌وگويی انجام داده، می‌نويسد: «رييس دانشگاه شيراز تأييد کرد که موافق برخورد نهادهای بيرون از دانشگاه با دانشجويان بوده است.»به ظاهر اشاره آقای صادقی به برخوردهای امنيتی و قضايی صورت گرفته با دانشجويان معترض شيرازی است.در همین زمینه محمد سيف‌زاده، عضو کانون مدافعان حقوق بشر در تهران، ورود نهادهايی خارج از دانشگاه برای حل مسايل صنفی و اعتراضات دانشجويی را قانونی ندانست و به راديو فردا گفت: «آنها به طور قطع حق دخالت در مسايل صنفی را ندارند. فعاليت دانشجويان اگر در حد اظهارنظر، تجمع، راهپيمايی و گردهمايی باشد، از نظر قانونی هيچ مشکلی نداشته و کسی حق تعرض در اين مورد را ندارد.»در روزهای گذشته، ۱۲ دانشجوی دانشگاه شيراز که به دليل اعتراضات صنفی و انتقاد از مسئولان جمهوری اسلامی ايران بازداشت شده بودند، با سپردن قرار تامين ۵۰ ميليون تومانی آزاد شدند.محمد هادی صادقی همچنین در گفت‌وگو با روزنامه «فرهنگ آشتی»، اتهام اين دانشجويان را ارتباط با بيگانگان، دريافت حقوق، اطلاع‌رسانی و همکاری با گروه منافقين دانسته که گويا اشاره به سازمان مجاهدين خلق ايران است که در ادبيات سياسی جمهوری اسلامی از آنها به اين نام ياد می‌شود.این در حالی است که هیچ کدام از این اتهام‌ها در گفت‌وگوی اين روزنامه با دادستان عمومی و انقلاب شيراز مطرح نشده است.آقای صادقی در ادامه گفت‌وگوی خود می‌گويد: «وقتی جرمی صورت بگيرد، ما نمی‌توانيم کاری کنيم.»
او از ارجاع اين جرايم به دادگاه به عنوان «حکم تکليفی» نام برده و تنها رسيدگی به تخلفات را در صلاحيت دانشگاه دانسته است. محمدهادی صادقی در شرايطی اين جملات را بيان کرده است که هيچ يک از اين اتهام‌ها در دادگاه مورد بررسی قرار نگرفته است.محمد سيف‌زاده، عضو کانون مدافعان حقوق بشر در تهران، در باره استفاده از عنوان جرم برای اتهام‌هایی که متوجه دانشجویان است به راديو فردا گفت: «جرم، زمانی محقق می شود که عليه کسی در مراجع صالحه قضايی حکم قطعی صادر شده باشد. در غير اين صورت، در تمام اين مراحل بايد کلمه اتهام را به کار برد.»در کنار اين رويدادها جابر بانشی، دادستان عمومی و انقلاب شيراز، نيز در ارتباط با پرونده دانشجويان شيرازی به وجود نواری اشاره کرده که به عنوان مدرک ارتباط دانشجويان با خارج از کشور مورد استناد قرار گرفته است.محمد سيف‌زاده در ارتباط با روند چنين پرونده هايی گفت:« اگر دادگاه صالح، و نحوه رسيدگی درست باشد، بر طبق ماده ۱۹۴ قانون آيين دادرسی کيفری، اتهام اين دانشجويان سياسی است و بايد مطابق اصل ۱۶۸ قانون اساسی با حضور هيئت منصفه به صورت علنی در محاکم کيفری استان انجام شود. هر روندی جز اين غير قانونی است.»آقای سیف‌زاده افزود: «در همان دادگاه‌ها نيز اگر متهم اقرار نکند و اقرار او مقرون به واقع نباشد و با قراين موجود در پرونده هماهنگ نباشد، بازهم چنين فردی را نمی‌شود تعقيب کرد، چه رسد به مدارکی مانند فيلم و ساير چيزها.» افزون بر خبرهای مربوط به آزادی دانشجويان دانشگاه شيراز، برخی وبلاگ ها و وب سايت های دانشجويی، از برخورد کميته انضباطی با دانشجويان معترض بيمناک هستند.دادستان عمومی و انقلاب شيراز هم که اتهام اصلی اين دانشجويان را توهين به آيت‌الله علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی ايران و تبليغ عليه نظام، اعلام کرده است، بر دامنه نگرانی‌های دانشجويان در اين باره افزوده است.
رادیو فردا