قلم چرخید و فرمان را گرفتند....
ورق برگشت و ایران را گرفتند....
به تیتر «شاه رفت ِ» اطلاعات....
توجه کرده کیهان را گرفتند....
چپ و مذهب گره خوردند و شیخان....
شبانه جای شاهان را گرفتند....
همه از حجرهها بیرون خزیدند....
به سرعت سقف و ایوان را گرفتند
گرفتند و گرفتن کارشان شدهرآنچه خواستند آن را گرفتندبه هر انگیزه و با هر بهانهمسلمان نامسلمان را گرفتندبه جرم بدحجابی، بد لباسیزنان را نیز مردان را گرفتندسراغ سفره ها نفتی نیامدولیکن در عوض نان را گرفتندیکی نان خواست بردندش به زنداناز آن بیچاره دندان را گرفتندیکی آفتابه دزدی گشت افشابه دست آفتابه داشت آن را گرفتندیکی خان بود از حیث چپاولدوتا مستخدم خان را گرفتندفلان ملا مخالف داشت بسیارمخالفهای ایشان را گرفتندبده مژده به دزدان خزانهکه شاکیهای آنان را گرفتندچو شد در آستان قدس دزدیگداهای خراسان را گرفتندبه جرم اختلاس شرکت نفتبرادرهای دربان را گرفتند نمیخواهند چون خر را بگیرندمحبت کرده پالان را گرفتندغذا را آشپز چون شور میکردسر سفره نمکدان را گرفتندچو آمد سقف مهمانخانه پائینبه حکم شرع مهمان را گرفتندبه قم از روی توضیحالمسائلهمه اغلاط قرآن را گرفتندبه جرم ارتداد از دین اسلامدوباره شیخ صنعان را گرفتندبه این گله دوتا گرگ خودی زدخدائی شد که چوپان را گرفتندبه ما درد و مرض دادند بسیاردلیلش اینکه درمان را گرفتندمقام رهبری هم شعر میگفتز دستش بندتنبان را گرفتندهمه اینها جهنم، این خلایقز مردم دین و ایمان را گرفتندبا تشکر از پری نیک سیما
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر