۱۳۸۷ دی ۲۲, یکشنبه

يادداشت‌های وزير بيت رهبری (۳)، طنزنوشته ای از امين الله رهبر


بسمه تعالی

۶ و ۷ محرم ۱۴۳۰

دو روز به گرفتاری‌های غزه و بررسی حمله‌ صهيونيست‌های جنايتکار گذشت. همش پيغام و پسغام بود. با اينکه برادر جليلی و برادر لاريجانی را فرستاديم تا هم سر و گوش آب بدهند و هم با اعلام پشتيبانی ما تذکراتی بدهند که مبادا سر نخ از دستمان در برود، ولی حضرت ولی فقيه به شدت نگران بودند.اما امروز که به حضور رسيدم مقام معظم رهبری آنقدر خوشحال بودند که کم بود بشکن بزنند و کمر مبارک را قر بدهند. اصلا قضيه غزه را فراموش کرده بودند. تا مرا ديدند فرمودند اين برادر خاتمی ديروز خيلی پشتک وارو زدند ولی بالاخره تکليف خودشان را با اين سکولار مکولارها روشن کردند و نشان دادند که دشمنان نمی‌توانند روی ايشان حساب باز کنند. عرض کردم شما گاهی وقتها بددل می‌شويد و نسبت به ايشان شک می‌کنيد ولی من از يادش بخير دوران قديم ايشان را می‌شناسم و اطمينان دارم هيچ وقت راضی نمی‌شوند گزندی به نظام مقدس اسلامی ما برسد.

هیچ نظری موجود نیست: