
روزگاری پیش پادشاهی بود روزی آن پادشاه به مردم خود گفت هر کس به من چیزی بدهد که هر موقع شاد باشم اگر آن را ببینم ناراحت شوم و هر گاه ناراحت باشم آن را ببینم شاد باشم او را وزیر خود می کنم.
همه فکر کردند آخر یک فرد دنیا دیده ای آمد و گفت من آن را می دانم. رفت و یک انگشتری درست کرد که روی آن نوشته بود "این هم بگذرد". آن شخص وزیر پادشاه شد.
پادشاه هر گاه ناراحتی داشت و مثلا مملکت در شرایط بحرانی مثل جنگ بود وقتی این جمله را می دید ناراحتی اش برطرف می شد و فکر می کرد که این دوران جنگ هم می گذرد و شاد می شد.
و وقتی پادشاه در عیش و نوش جشن بود این جمله او را ناراحت می کرد که این شادی هم می گذرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر