رژیم از شعر مکران هم می ترسد
جلو گیری از اجرای شعر مکران توسط اطلاعات رژیم در شهر پهره .مردم با صدای بلند فریاد میزدند, کمالان مکران ,مکران کمالان . ولی افسوس صد افسوس نگذاشتند حتی برای یک لحظه جوانان ما شاد باشند.استاد مجبور شد که سکوت کند, تا کی صبر؟؟؟احساسات جایی برای بروز ندارند; چرا که قدرت بیرحمانه همه جا دندان تیز میکند. هنوز دیکتاتوری هست، در همه جا. آنجا که مردمان را می کشند. آنجا که مردمان را برای عقیده و نوشته زندانی می کنند،آنجا که مردمان را شکنجه می کنند، آنجا که مردمان را از تحصیل و حقوق اجتماعی محروم می کنند، آنجا که بر سر مردمان بمب و موشک می ریزند،آنجا که مردمان را در سلول انفرادی نگاه می دارند، آنجا که مردمان را از تیغ حکومت ترس است، آنجا که تلفن ها شنود می شود و مردمان در کنترل دیکتاتور ها هستند، آنجا که...... اما عاقبت هر دیکتاتوری مرگ استع آنها آنقدر می میرند تا روزی دیکتاتوری بمیرد.
برای یک ملت آسان نیست که در ترس زندگی کند. ترسی که مثل یک بیماری واگیر هر روز گسترش می یابد. اما حتی زورمند ترین دستگاهای دولتی جبار قادر به تخطئه شجاعت انسانی نیستند, زیرا زندگی در ترس شایسته یک انسان متمدن نیست. ترس تنها مولود دیکتاتورها نیست که با رفتن شان فرو بریزد و آنگاه شجاعت و آزادى به ارمغان بیاید. دیکتاتورها فرهنگ و سنتى را پایه مى گذارند که از پس پایان زندگی آنها نیز-که امرى محتوم است- سال ها باید بگذرد تا ریشه کن شود : فرهنگ استبداد، فرهنگ مرده باد و زنده باد و سنت شعارهاى مبتنى بر «بالروح بالدم» .
وشین وطن مئی مکران
وشین وطن مئی مکراندائم ببات ئی کامرانابادء سبزء میزرانهر وهد تئی نام کرانتئی بوجو مسکء بیت زرانتئی دلجمین کتء کرانسیه بندء سبزین تیهرانکب جننت کون جمبرانتئی سرشمء درنکء دراندرء صیادی سنکرانتئی کلکء تئی ابسرانسبزین کونک کون زامرانوشبو ترا نت از زعفرانکولک کون شیر کمبین ترانکوردب کون دازء کیلرانتئی کوجکء تئی کهجراندانیج کون شمشء کلبراناشکان مشیرء بمبرانزرد بل کون زردین کمبرانکرنجین بج انت جو تبراندولک کون زهمء اسبرانسولین کهیر کون شنکرانجکرء کلیرء کونرانشیرین ترانت از شکرانکیلک جو نیلین خیبرانکواش جو کیابین کور سرانول کون شکر تامین برانبرما ماشء کون باجرانجدینتء ساننت لاغرانکورم کون بکء باهرانکرباس کون سباهین سهرانمولوی عبدالله روانبد بیشنی
مولوی عبدالله روانبد بیشنی
جلو گیری از اجرای شعر مکران توسط اطلاعات رژیم در شهر پهره .مردم با صدای بلند فریاد میزدند, کمالان مکران ,مکران کمالان . ولی افسوس صد افسوس نگذاشتند حتی برای یک لحظه جوانان ما شاد باشند.استاد مجبور شد که سکوت کند, تا کی صبر؟؟؟احساسات جایی برای بروز ندارند; چرا که قدرت بیرحمانه همه جا دندان تیز میکند. هنوز دیکتاتوری هست، در همه جا. آنجا که مردمان را می کشند. آنجا که مردمان را برای عقیده و نوشته زندانی می کنند،آنجا که مردمان را شکنجه می کنند، آنجا که مردمان را از تحصیل و حقوق اجتماعی محروم می کنند، آنجا که بر سر مردمان بمب و موشک می ریزند،آنجا که مردمان را در سلول انفرادی نگاه می دارند، آنجا که مردمان را از تیغ حکومت ترس است، آنجا که تلفن ها شنود می شود و مردمان در کنترل دیکتاتور ها هستند، آنجا که...... اما عاقبت هر دیکتاتوری مرگ استع آنها آنقدر می میرند تا روزی دیکتاتوری بمیرد.
برای یک ملت آسان نیست که در ترس زندگی کند. ترسی که مثل یک بیماری واگیر هر روز گسترش می یابد. اما حتی زورمند ترین دستگاهای دولتی جبار قادر به تخطئه شجاعت انسانی نیستند, زیرا زندگی در ترس شایسته یک انسان متمدن نیست. ترس تنها مولود دیکتاتورها نیست که با رفتن شان فرو بریزد و آنگاه شجاعت و آزادى به ارمغان بیاید. دیکتاتورها فرهنگ و سنتى را پایه مى گذارند که از پس پایان زندگی آنها نیز-که امرى محتوم است- سال ها باید بگذرد تا ریشه کن شود : فرهنگ استبداد، فرهنگ مرده باد و زنده باد و سنت شعارهاى مبتنى بر «بالروح بالدم» .
وشین وطن مئی مکران
وشین وطن مئی مکراندائم ببات ئی کامرانابادء سبزء میزرانهر وهد تئی نام کرانتئی بوجو مسکء بیت زرانتئی دلجمین کتء کرانسیه بندء سبزین تیهرانکب جننت کون جمبرانتئی سرشمء درنکء دراندرء صیادی سنکرانتئی کلکء تئی ابسرانسبزین کونک کون زامرانوشبو ترا نت از زعفرانکولک کون شیر کمبین ترانکوردب کون دازء کیلرانتئی کوجکء تئی کهجراندانیج کون شمشء کلبراناشکان مشیرء بمبرانزرد بل کون زردین کمبرانکرنجین بج انت جو تبراندولک کون زهمء اسبرانسولین کهیر کون شنکرانجکرء کلیرء کونرانشیرین ترانت از شکرانکیلک جو نیلین خیبرانکواش جو کیابین کور سرانول کون شکر تامین برانبرما ماشء کون باجرانجدینتء ساننت لاغرانکورم کون بکء باهرانکرباس کون سباهین سهرانمولوی عبدالله روانبد بیشنی
مولوی عبدالله روانبد بیشنی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر