بقلم : مسيح علي نژاد
دیروز با بغض مطلبی در مورد مردی که در برابر مجلس خودسوزی کرد نوشتم و برای اعتماد ملی فرستادم. اما امشب دیدم به جای مطلب من مطلبی از خانم کدیور در همین زمینه در روزنامه کار شده است و مطلب من پر پر شد. اول به سرم زد طنز تلخی برای روزنامه بنویسم و بگویم اگر من هم سر و همسری داشتم و بعد خانوادگی این روزها برای دفاع از کروبی وارد میدان میشدیم مطلب مرا دور نمیانداختید بعد یاد این افتادم که خود آقای کروبی هرگز از من به عنوان کسی که بیشترین لطف را هم به بنده در روزهای احضار و دادگاه داشته اند به دلیل اینکه سنگ معین را به سینه زدهام شاکی نشده بود. منصرف شدم و گفتم مطلب را اینجا بگذارم از این ستونلرزهها دلگیر نشوم . مهم این بود کسی به آقای لاریجانی بگوید که از دهانش بویی از کلام انسانی نیامد آنگاه که یک انسان درست روبروی خانه او خودش را به آتش کشید. برای همین مطلب خنثی و قابل چاپی که برای روزنامه نوشته بودم را باتیتر و پایانی که به هوای دل خودم نزدیکتر است میگذارم در این خانه فیلتریام.نمایندهای در نشست علنی مجلس از جای بر می خیزد تا از آقای رییس بخواهد از شان مجلس دفاع کند و به ملت توضیخ دهد آنکه در مقابل ساختمان مجلس شورای اسلامی بنزین بر بدن خویش ریخت و خود را آتش زد٫ جانباز نبود بلکه معتاد بود و آقای رییس نیز سریع و آماده به دفاع برمی خیزد و تاکید میکند که همینطور است ٫ آنکه در آتش خودساخته ٫ سوخته٫ معتاد بوده و مشکل روحی و روانی داشته و اساسا بویی از جبهه و جنگ نبرده است. *ظاهرا رسانهها برای جنازه سوخته مردی که درمقابل ساختمان بهارستان٫ زمستان سرد زندگی خود را با گرمای آتشی پایان داد٫ خبرهای حاشیهای نوشتند که مجلس بر آن شد تا در مقام دفاع از جایگاه خانه ملت بر آید و بگوید آنکه مرده٫ مرگش به دلیل بیتوجهی نمایندگان نبوده و او در در سه تاریخ مشخص با سه نماینده مجلس ملاقات داشته است. رییس کمیسیون امنیت ملی مجلس حتی تاریخ دقیق این ملاقات ها را از تریبون مجلس اعلام میکند آنچنان که نام نمایندههایی که مرد سوخته دیدار کردهاند را را نیز اعلام می کند و سپس نتیجه میگیرد که ؛قربانی این خودسوزسی؛ مشکل روحی و روانی داشته است و بر این اساس رسانهها باید در انتشار چنین اخبار حساسی آن هم در ایام سی سالگی انقلاب مراقب باشند تا مردم را بیهوده نگران نکنند.بیراه نمیگوید او که در کسوت یک نماینده نگران است تا جامعهای نگران نشود. در همه کشورها وقتی چنین حادثههای دلخراشی رخ میدهد٫ رسانه ها زمین و زمان را به هم میرسانند تا روزنهای به واقعیت بگشایند. بی شک دغدغه نمایندهای که نخواستهاست نام کشورش به اتهام بیتوجهی به جانبازان نازنین میهن بدنام شود٫ ستودنیاست و از انسانیت به دور است اگر رسانهای بی تحقیق دقیق٫ خبر کذب نوشت و موجب شد دهنیت مردم از بیتوجهی به آنانی که مظلومانه در گوشههای شهر خاطراتی از جنگ را بر تن زخمی خود حک کردهاند٫ مخدوش شود. شاید روزی که تلانبار داروهای یک جانباز شیمیایی در خانه حقیر و فقیرش همانند کوهی از دارو٫ سوژه عکس خبرگزاریهای جهان شد دل همین ملت میخواست نمایندهای از خانه ملت برخیزد و بگوید: نمیگذاریم قهرمانان ملیمان را سوژه عکس کنید و “کوله پشتی” می بستند و میرفتند تا “کوه “غم بسیاری از خانوادههای رنجدیده جانباز را فتح کنند. بیشک وقتی در خیابانهای امن تهران ناگهان مردی با لباسها و چهرهای خسته داد میزند: ” خمپاره انداختند٫ سنگر بگیرید٫ سنگر بگیرید ” ملت دلش رضا نمی دهد خانواده ای که مرد را همراهی میکنند٫از جمعیت عذر بخواهند و یادآور شوند که مرد همراهشان شیمایی شدهاست و از بیماری اعصاب و روان رنج میبرد. ملت خوب می اند آنکه باید عذر بخواهد ماییم که عضوی از ما بیقرار است بیآنکه بدانیم بر او چه سخت میگذرد وقتی جمعی مشغول دعوا برای شان و جایگاه خویش اند.این ها همه مقدمهای دراز بود برای آنکه بگویم شان مجلس بالاتر از این است که در دفاع از جایگاه خود٫ منش جانبازان را فراموش کند و تنها به نامشان تکیه کند. آنان که جان برایشان هدیه ناقابل است در دفاع از مام میهن بیشک آن روز که سینه در برابر حریف سپر کرده بودند٫ آدم ها را به خوب و بد تقسیم نکردند. برای آنها جان کسی که سوابق روحی و روانی داشت با او که در جایگاه استاد و دانشمند مینشست برابر بود. هرگز نگفتند برای دفاع از جان کسانی جان می دهیم که زندگیشان خالی از سوابق سوء باشد. برای آنها ” انسان “٫ ” انسان ” بود . پس چگونه ممکن است در سخنان رییس یک مجلس و مسول کمیسیون امنیت ملی آن برای سوختن یک ” انسان ” در آتشی که به گفته خودشان به دلیل مشکلات روحی و روانی بر افروخته شده بود٫ حتی یک کلمه ساده برای رفع نگرانی و دلجویی از ملت وجود نداشته باشد و همه تلاش برای آن باشد که ثابت کنند آنکه مرده٫ جانباز نبوده است. بی شک جانبازان مومن این دیار دلشان رضا نمی دهد نمایندگانشان تریبون در اختیار بگیرند اما حتی یک کلمه به ملت وعده ندهند که مرگ یک انسان را پیگیری میکنند حتی اگر او سوابق زندانی و اعتیاد داشته باشد.
به گمانم یک وعده ساده مبنی بر اینکه مجلس بررسی میکند تا ببیند مردی که در سه وعده با سه نماینده تهران دیدار داشته است ٫ سپس چرا خودسوزی کرده است ٫ نه تنها از شان مجلس نمیکاست بلکه همان هدف والای جانبازانی را تقویت میکرد که جان خویش برای چنین روزی تقدیم کردهاند تا نمایندگان یادشان نرود برای خودسوزی یک “آدم” جدا از سوابق زندانی و مشکلات روحی و روانی او ٫ از یک ابراز تاسف ساده و پیگیری مسولانه دریغ نکنند.
اگر هنگام واقعه ملتی در کنار آتش میایستادند از بوی گوشت سوخته بدن یک ” معتاد “هرگز چندششان نمیشد اما آنگاه که در برابر مرگ یک انسان ٫ دهانی باز میشود و به جای دلجویی ٫ شروع به توجیه میکند٫بی شک ملتی دست به سمت بینی اش میبرد تا بوی غیرانسانی این کلمات آزارش ندهد.
فراخوان :
این اتفاق ممکن بود در زمان هر دولت و مجلسی رخ دهد و بی شک مستمسک قرار دادن اینگونه حوادث برای نقد جریانی که منتفدش هستیم هرگز اخلاقی و عقلانی نیست اما تنها برای اینکه رییس مجلس یاد بگیرد که جنازه سوخته یک آدم را با زبانش دوباره به آتش نکشد کاش هر کسی در وبلاگش در این مورد بنویسند و حداقل از ریس مجلس بخواهند که اگر پیگیری این ماجرا دشوار است عذرخواهی برای این شیوه بهشت و جهنم تقسیم کردن را از قلم نیاندازد. در کنار تمام بازیهای وبلاگی این هم بازی تلخ من است و دوستانم را دعوت میکنم به یک نوشتار ساده خطاب به رییس مجلس تا یادمان باشد آدمی که گفته می شود مشکل روحی و روانی داشت آتقدر عاقل بود که خودش را به خانه ملت رساند و آتش گرفت.
به گمانم یک وعده ساده مبنی بر اینکه مجلس بررسی میکند تا ببیند مردی که در سه وعده با سه نماینده تهران دیدار داشته است ٫ سپس چرا خودسوزی کرده است ٫ نه تنها از شان مجلس نمیکاست بلکه همان هدف والای جانبازانی را تقویت میکرد که جان خویش برای چنین روزی تقدیم کردهاند تا نمایندگان یادشان نرود برای خودسوزی یک “آدم” جدا از سوابق زندانی و مشکلات روحی و روانی او ٫ از یک ابراز تاسف ساده و پیگیری مسولانه دریغ نکنند.
اگر هنگام واقعه ملتی در کنار آتش میایستادند از بوی گوشت سوخته بدن یک ” معتاد “هرگز چندششان نمیشد اما آنگاه که در برابر مرگ یک انسان ٫ دهانی باز میشود و به جای دلجویی ٫ شروع به توجیه میکند٫بی شک ملتی دست به سمت بینی اش میبرد تا بوی غیرانسانی این کلمات آزارش ندهد.
فراخوان :
این اتفاق ممکن بود در زمان هر دولت و مجلسی رخ دهد و بی شک مستمسک قرار دادن اینگونه حوادث برای نقد جریانی که منتفدش هستیم هرگز اخلاقی و عقلانی نیست اما تنها برای اینکه رییس مجلس یاد بگیرد که جنازه سوخته یک آدم را با زبانش دوباره به آتش نکشد کاش هر کسی در وبلاگش در این مورد بنویسند و حداقل از ریس مجلس بخواهند که اگر پیگیری این ماجرا دشوار است عذرخواهی برای این شیوه بهشت و جهنم تقسیم کردن را از قلم نیاندازد. در کنار تمام بازیهای وبلاگی این هم بازی تلخ من است و دوستانم را دعوت میکنم به یک نوشتار ساده خطاب به رییس مجلس تا یادمان باشد آدمی که گفته می شود مشکل روحی و روانی داشت آتقدر عاقل بود که خودش را به خانه ملت رساند و آتش گرفت.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر