مولانا عبدالعلی خیرشاهی از علمای سرشناس اهل سنت ایران که بر خلاف دیگر علمای اهل سنت منحصر به منطقه جغرافیایی خود یعنی خراسان نبودندسخنان این عالم برجسته، چنان دلنشین و جذاب بود که باعث شده بود ایشان محبوب همه اهل سنت واقع شوند.ایشان با حضور در مراسمهای مختلف عروسی سخنرانی می کردند، و چون در این مراسمها اکثر شرکت کنندگان جوانان بودند سخن ایشان بیشتر با جوانان بود.
حضور انبوه مردم در محل سخنرانیهای ایشان خود نمایانگر محبوبیت ایشان در میان طیف های مختلف بود،ایشان همچنین به دلیل شجاعت و صداقتی درگفتار داشتند توانسته بودند بسیاری از جوانان را که تاحدودی از مسائل و احکام دینی بی اطلاع بودند آگاه کننددر ذیل فقط به دو مورد از شجاعتهای ایشان اشاره می کنیم
چند سال پیش یک روزنامه کویتی با ترسیم کاریکاتوری برای علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی باعث شد که رسانه های دولتی جمهوری اسلامی
شدیدا نسبت به این اقدام معترض شوند،مولانا خیرشاهی در سخنانشان ضمن محکوم کردن این اقدام روزنامه کویتی به اهانتهایی که سران جمهوری اسلامی نسبت به اهل بیت و صحابه کرام رضوان الله تعالی علیهم اجمعین روا میدارند اشاره نمودند و سپس فرمودند به خدا قسم صدها امام خمینی با وجود علو درجاتشان به خدا قسم شاگرد مکتب ابوبکر و عمر رضی الله عنهما هم محسوب نمی شوندهمچنین زمانیکه یک مشرک و مرتد به نام تیجانی در تلویزیون دولتی جمهوری اسلامی ظاهر شد و مسلمانان سنی را گمراه خواند و با بی شرمی تمام وانمود کرد که سنی ها به سیدنا علی بن ابی طالب رضی الله عنه و خاندان بزرگوار ایشان بغض می ورزند و همین امر باعث شده تا مرتد تیجانی شیعه شود
مولانا خیرشاهی حفظه الله سریحا و بدون حاشیه رفتن او را مرتد و منافق نامیدند و فرمودند صدها نفر را می شناسند که سابقا شیعه اما اکنون وارد مذهب اهل سنت شده اند.و اگر سران جمهوری اسلامی بخواهند اسامی آنان را از تلویزیون دولتی ایران اعلام میکنند.
سخنان بیدار کننده این عالم بزرگوار، در شهرستان خاش و استقبال وصف ناپذیر مردم این شهرستان تیری به چشم دشمنان اسلام و مسلمین بود در واقع سخنرانی خاش یکی از آخرین سخنرانیهای ایشان بود،ایشان چندی بعد دستگیر شدند و پس از ده ماه بازداشت بالاخره به چهار و نیم سال زندان و پنج سال تبعید و ممنوع المنبر شدن برای همیشه محکوم شدند اما نباید فراموش کرد که این حکم ضد اسلامی و ضد بشری در کشوری که مدعی است اسلام ناب محمدی را به ارث برده صادر شد.
جای تعجب و تامل است که چگونه میتوان به سیاسی بودن چنین نظام و حکومتی شک نکرد حکومتی که در آن مسلمانان سنی مذهب نمیتوانند مسجد و عبادتگاهی در شهرهای مختلف از جمله پایتخت آن داشته باشند؟مسجد و عبادتگاه پیش کش آقایان چرا علمای اهل سنت اینچنین سر کوب می شوند مگر آقایان شعار استقلال ،آزادی،جمهوری اسلامی
را با افتخار سر نمی دهند ؟و آیا آن آزادی که آنها میگویند چنین اجازه ای به آنان داده است که به دیگران بتازند؟
حال چند سوال از برادران و خواهران آزادی خواه داریم آیا زمان آن نرسیده که به خود بیاییم؟آیا زبان،فرهنگ،لباس و از همه مهمتر اعتقادات و افکارمان
در پرتگاه نابودی قرار نگرفته اند؟آیا حقوق ناچیز و اولیه ای که در قانون اساسی خود جمهوری اسلامی به ما داده شده است اکنون در اختیار داریم ؟
پس خواهران و برادران بزرگوار بیایید به خود آییم تا فردا حسرت امروزمان را نخوریم.
حضور انبوه مردم در محل سخنرانیهای ایشان خود نمایانگر محبوبیت ایشان در میان طیف های مختلف بود،ایشان همچنین به دلیل شجاعت و صداقتی درگفتار داشتند توانسته بودند بسیاری از جوانان را که تاحدودی از مسائل و احکام دینی بی اطلاع بودند آگاه کننددر ذیل فقط به دو مورد از شجاعتهای ایشان اشاره می کنیم
چند سال پیش یک روزنامه کویتی با ترسیم کاریکاتوری برای علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی باعث شد که رسانه های دولتی جمهوری اسلامی
شدیدا نسبت به این اقدام معترض شوند،مولانا خیرشاهی در سخنانشان ضمن محکوم کردن این اقدام روزنامه کویتی به اهانتهایی که سران جمهوری اسلامی نسبت به اهل بیت و صحابه کرام رضوان الله تعالی علیهم اجمعین روا میدارند اشاره نمودند و سپس فرمودند به خدا قسم صدها امام خمینی با وجود علو درجاتشان به خدا قسم شاگرد مکتب ابوبکر و عمر رضی الله عنهما هم محسوب نمی شوندهمچنین زمانیکه یک مشرک و مرتد به نام تیجانی در تلویزیون دولتی جمهوری اسلامی ظاهر شد و مسلمانان سنی را گمراه خواند و با بی شرمی تمام وانمود کرد که سنی ها به سیدنا علی بن ابی طالب رضی الله عنه و خاندان بزرگوار ایشان بغض می ورزند و همین امر باعث شده تا مرتد تیجانی شیعه شود
مولانا خیرشاهی حفظه الله سریحا و بدون حاشیه رفتن او را مرتد و منافق نامیدند و فرمودند صدها نفر را می شناسند که سابقا شیعه اما اکنون وارد مذهب اهل سنت شده اند.و اگر سران جمهوری اسلامی بخواهند اسامی آنان را از تلویزیون دولتی ایران اعلام میکنند.
سخنان بیدار کننده این عالم بزرگوار، در شهرستان خاش و استقبال وصف ناپذیر مردم این شهرستان تیری به چشم دشمنان اسلام و مسلمین بود در واقع سخنرانی خاش یکی از آخرین سخنرانیهای ایشان بود،ایشان چندی بعد دستگیر شدند و پس از ده ماه بازداشت بالاخره به چهار و نیم سال زندان و پنج سال تبعید و ممنوع المنبر شدن برای همیشه محکوم شدند اما نباید فراموش کرد که این حکم ضد اسلامی و ضد بشری در کشوری که مدعی است اسلام ناب محمدی را به ارث برده صادر شد.
جای تعجب و تامل است که چگونه میتوان به سیاسی بودن چنین نظام و حکومتی شک نکرد حکومتی که در آن مسلمانان سنی مذهب نمیتوانند مسجد و عبادتگاهی در شهرهای مختلف از جمله پایتخت آن داشته باشند؟مسجد و عبادتگاه پیش کش آقایان چرا علمای اهل سنت اینچنین سر کوب می شوند مگر آقایان شعار استقلال ،آزادی،جمهوری اسلامی
را با افتخار سر نمی دهند ؟و آیا آن آزادی که آنها میگویند چنین اجازه ای به آنان داده است که به دیگران بتازند؟
حال چند سوال از برادران و خواهران آزادی خواه داریم آیا زمان آن نرسیده که به خود بیاییم؟آیا زبان،فرهنگ،لباس و از همه مهمتر اعتقادات و افکارمان
در پرتگاه نابودی قرار نگرفته اند؟آیا حقوق ناچیز و اولیه ای که در قانون اساسی خود جمهوری اسلامی به ما داده شده است اکنون در اختیار داریم ؟
پس خواهران و برادران بزرگوار بیایید به خود آییم تا فردا حسرت امروزمان را نخوریم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر