انجمن دفاع از زندانیان سیاسی آذربایجانی در ایران(آداپ) با دعوت کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل یکی ازتشکلهای غیر دولتی بود که در اجلاس ضد نژادپرستی دول عضو ملل متحد حضور یافت. فاخته زمانی، فعال حقوق بشر آذربایجانی و دبیر این تشکل از معدود شخصیتهای غیردولتی جهان و تنها شخصیت غیردولتی از ایران بود که برای سخنرانی در خصوص مسئله نژادپرستی در ایران به این اجلاس دعوت شده بود. اجلاسی که به آن عنوان « دوربان ۲» نیز داده می شد. فاخته زمانی همچنین روز پنجشنبه ۲۳ آوریل ۲۰۰۹ در پانلی با عنوان"”VOICES در مورد سیستم راسیستی و نژادپرستانه استقرار یافته در سرتاسر جامعه ایران سخنرانی کرد.
ترجمه متن فارسی این سخنرانی چنین است:
من فاخته زماني بنيان گذار و دبير کنوني انجمن دفاع از زندانيان سياسي آذربايجاني در ايران (آداپ) هستم. در طول سه سال اخير، با اين اميد که در خصوص مبارزه گروه هاي اقليت براي دستیابی به حقوق زباني و فرهنگي آگاهي دهم، در مناطق مختلف آمريکا و اروپا مسافرت کرده و در فوروم هاي متعدد صحبت کرده ام. عليرغم دريافت تهديد هاي بيشمار براي متوقف کردن کارم، نهايت سعي ام را بکار برده ام تا صداي آنهائي را که قرباني نقض حقوق بشر شده اند و همچنين صداي اعضاء خانواده و دوستاني که از آنها حمايت ميکنند را انعکاس دهم، آناني که صرفا به خاطر استفاده از زبان مادري خود و يا براي درخواست حق تحصيل به زبان مادري خود زنداني شده و اغلب نيز مورد شکنجه قرار گرفته اند. اين آزادي هائي است که ما يک امر بديهي ميدانيم و نقض آن نشانه هائي از يک سيستم گسترده نژادپرستي است که در سراسر جامعه ايران وجود دارد.متاسفانه من خود به عنوان يک ايراني با اتنيک آذربایجاني، اين نژادپرستي را در جريان رشد خود تجربه کرده ام و در نتيجه شخصا" خودم با آنهائي که در معرض اين نوع نژادپرستي هستند احساس همدردي ميکنم. بسيار خوشحالم که اين فرصت را يافته ام که در کنفرانس دوربان و در «صداها - Voices» حضور يابم تا ماهيت نژادپرستي و نقض حقوق بشر در ايران را براي آنهائي که تلاش ميکنند تا نژادپرستي را افشا کنند و يا با آن در افتند روشن سازم. اما قبل از شروع، بايستي اين را روشن کنم که در اينجا يک نژاد و يا گروه مشخصي را مورد اشاره قرار نميدهم. من اينجا آمده ام تا در خصوص نژادپرستي ايراني به مثابه يک معضل اجتماعی بحث کنم. آن نژادپرستي که از آن صحبت ميکنم نه تنها از طرف حکومت اعمال ميشود بلکه بر آمده از سوي کليت جامعه ايرانی است. اين يک سيستم غير انساني سرکوب است که از سالهاي کودکي شروع شده و کل زندگي شخص را تحت تاثير قرار ميدهد و از آنجائي که نصف جمعيت ايران از گروه هاي اقليت تشکیل شده است، در نتیجه ضروري است که اين نژادپرستي هم اکنون در رأس توجه قرار گیرد.
ميخواهم ابتدا با نمايش تجربه شخصي خود در جريان رشدم به عنوان عضوي از يک اقليت اتنيکي در ايران شروع کنم. من در خانواده اي بزرگ شدم که همانند بيشتر آذربایجاني ها، در خانه به زبان مادری خود صحبت ميکرديم. پدر و مادرم به تاريخ، زبان و فرهنگ خود فخر ميکردند و طبعا” من نيز همين احساس را داشتم. آنان از خدمات درخشان آذربایجاني ها به جامعه ايران داستانها نقل ميکردند که در نتيجه آن، حقيقتا خودم را از نواده گان مردمی قدرتمند و مهم حس ميکردم.
البته همه اينها از وقتي که وارد مدرسه ابتدائي شدم عوض شد. در اينجا بود که نژادپرستي را، نه ازطرف همکلاسي هايم، بلکه در نهايت حيرت از طرف معلمينم تجربه کردم. ما مجبور بودیم که فارسي حرف زدن در کلاس را ياد بگيريم چرا که استفاده از زبان مادري خودمان يک خطاي جدي محسوب مي شد. کتاب هاي درس تاريخ ما وقايع تاريخي را بطور کامل به نفع شکوه نژاد فارس تحریف کرده بود. هيچ يک از ما به کتاب هاي درسي که به زبان مادري مان نوشته شده باشد دسترسي نداشتيم. فرهنگ فارس به عنوان هويت مشترک همه ايرانيان تعریف ميشد. نقش مهم ترکهاي آذربایجاني در تاريخ ايران ناچيز قلمداد ميگرديد. در خيلي موارد به آذربایجاني ها خصلت غير انساني اطلاق شده و آنها بصورت وحشيان و بيگانگاني مورد اشاره قرار ميگرفتند که در تاريخ بزرگ امپراطوري فارس اخلال نموده اند. در مدرسه به رعايت اکيد مواد درسي نظارت ميشد.
ترجمه متن فارسی این سخنرانی چنین است:
من فاخته زماني بنيان گذار و دبير کنوني انجمن دفاع از زندانيان سياسي آذربايجاني در ايران (آداپ) هستم. در طول سه سال اخير، با اين اميد که در خصوص مبارزه گروه هاي اقليت براي دستیابی به حقوق زباني و فرهنگي آگاهي دهم، در مناطق مختلف آمريکا و اروپا مسافرت کرده و در فوروم هاي متعدد صحبت کرده ام. عليرغم دريافت تهديد هاي بيشمار براي متوقف کردن کارم، نهايت سعي ام را بکار برده ام تا صداي آنهائي را که قرباني نقض حقوق بشر شده اند و همچنين صداي اعضاء خانواده و دوستاني که از آنها حمايت ميکنند را انعکاس دهم، آناني که صرفا به خاطر استفاده از زبان مادري خود و يا براي درخواست حق تحصيل به زبان مادري خود زنداني شده و اغلب نيز مورد شکنجه قرار گرفته اند. اين آزادي هائي است که ما يک امر بديهي ميدانيم و نقض آن نشانه هائي از يک سيستم گسترده نژادپرستي است که در سراسر جامعه ايران وجود دارد.متاسفانه من خود به عنوان يک ايراني با اتنيک آذربایجاني، اين نژادپرستي را در جريان رشد خود تجربه کرده ام و در نتيجه شخصا" خودم با آنهائي که در معرض اين نوع نژادپرستي هستند احساس همدردي ميکنم. بسيار خوشحالم که اين فرصت را يافته ام که در کنفرانس دوربان و در «صداها - Voices» حضور يابم تا ماهيت نژادپرستي و نقض حقوق بشر در ايران را براي آنهائي که تلاش ميکنند تا نژادپرستي را افشا کنند و يا با آن در افتند روشن سازم. اما قبل از شروع، بايستي اين را روشن کنم که در اينجا يک نژاد و يا گروه مشخصي را مورد اشاره قرار نميدهم. من اينجا آمده ام تا در خصوص نژادپرستي ايراني به مثابه يک معضل اجتماعی بحث کنم. آن نژادپرستي که از آن صحبت ميکنم نه تنها از طرف حکومت اعمال ميشود بلکه بر آمده از سوي کليت جامعه ايرانی است. اين يک سيستم غير انساني سرکوب است که از سالهاي کودکي شروع شده و کل زندگي شخص را تحت تاثير قرار ميدهد و از آنجائي که نصف جمعيت ايران از گروه هاي اقليت تشکیل شده است، در نتیجه ضروري است که اين نژادپرستي هم اکنون در رأس توجه قرار گیرد.
ميخواهم ابتدا با نمايش تجربه شخصي خود در جريان رشدم به عنوان عضوي از يک اقليت اتنيکي در ايران شروع کنم. من در خانواده اي بزرگ شدم که همانند بيشتر آذربایجاني ها، در خانه به زبان مادری خود صحبت ميکرديم. پدر و مادرم به تاريخ، زبان و فرهنگ خود فخر ميکردند و طبعا” من نيز همين احساس را داشتم. آنان از خدمات درخشان آذربایجاني ها به جامعه ايران داستانها نقل ميکردند که در نتيجه آن، حقيقتا خودم را از نواده گان مردمی قدرتمند و مهم حس ميکردم.
البته همه اينها از وقتي که وارد مدرسه ابتدائي شدم عوض شد. در اينجا بود که نژادپرستي را، نه ازطرف همکلاسي هايم، بلکه در نهايت حيرت از طرف معلمينم تجربه کردم. ما مجبور بودیم که فارسي حرف زدن در کلاس را ياد بگيريم چرا که استفاده از زبان مادري خودمان يک خطاي جدي محسوب مي شد. کتاب هاي درس تاريخ ما وقايع تاريخي را بطور کامل به نفع شکوه نژاد فارس تحریف کرده بود. هيچ يک از ما به کتاب هاي درسي که به زبان مادري مان نوشته شده باشد دسترسي نداشتيم. فرهنگ فارس به عنوان هويت مشترک همه ايرانيان تعریف ميشد. نقش مهم ترکهاي آذربایجاني در تاريخ ايران ناچيز قلمداد ميگرديد. در خيلي موارد به آذربایجاني ها خصلت غير انساني اطلاق شده و آنها بصورت وحشيان و بيگانگاني مورد اشاره قرار ميگرفتند که در تاريخ بزرگ امپراطوري فارس اخلال نموده اند. در مدرسه به رعايت اکيد مواد درسي نظارت ميشد.
انجمن دفاع از زندانيان سياسي آذربايجاني (آداپ)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر