۱۳۸۸ فروردین ۳۱, دوشنبه

افشای حساب بانکی های سران جمهوری اسلامی ایران در خارج


سران فعلی رژیم ایران بمراتب از رژیم گذشته بد تر اند، زیرا اینها زیر نام اسلام ناب محمدی و با نظارت صاحب زمان مملکت را غارت می کنند و از نظر اقتصادی مردم را به خاک سیاه نشانده اند و از نظر اجتماعی، جامعه را به قرون وسطا بر گردانده اند. این است بیلانس 30 سال حاکمیت بعد از انقلاب. اکنون هم یواش یواش دارد رو می شود که علاوه بر ذخیره آن ویلاهای رؤیائی بامسجد و محراب و مناره های متعدد در شمال ونکوور کانادا، متعلق به خانواده هاشمی رفسنجانی، پولهای از راه "حلال" به دست آمده نیز، سر از بانکهای خارج ازایران در می آورند. این کارها همه زیر نظر خودصاحب زمان انجام گرفته و می گیرد!!معمولا درسیستمهای خودکامه و دیکتاتوری اعتماد بین مردمان ملتهای یک سرزمین با حاکمان از بین می رود. به دلیل اینکه اغلب در چنین سیستمهائی رهبران مملکت نه بخاطر خدمت به کشور و مردم و به جا گذاشتن نام نیک در تاریخ، بلکه با هدف پر کردن جیبهای خود قدرت را غصب می کنند. همان کاری که رضا خان بعد از قاجاریه کرد. نخست او با نیرنگ و استفاده از موقعیت ضعیف آن وقت ایران و بکار گیری تدابیر و هوشش، توانست نظرخارجیان را بخود جلب کند و به قدرت برسد. دوم و در مرحله آغازین کوشید زیر نام خدمت به مملکت بظاهر گامهائی بر دارد و چون گامها از بنیاد کج برداشته شد، نتیجه اش را دیدیم. سوم با وصف آنکه بی سواد بود و ژاندارمی صفر، اما قادر شد سران نالایق مملکت و نوکر صفت نیمه انگلیسی را زیر فرمان خود بیاورد. به قول حسین مکی، یک سیاستمدار خانه زاد، خاندان پهلوی: "رضا شاه با دستهای قوی و خشن خود تاج را از روی دست تیمور تاش بر گرفت و بر تارک خود گذارد و شمشیر نادر را بکمر بست آنگاه سوار بر کالسکه سلطنتی شده، در خیا بانهای بیرق زده تهران مشغول گردش شد و از کنار پاسگاههائی گذشت که مدتها تک و تنها سرپا ایستاده، در آنجا قراول میداد و اکنون با جلال و جبروت شرقی و صدها درباری متملق و چاپلوس رعایای خویش را تماشا میکرد". تاریخ 20 ساله، جلد 4، صفحه 50. چهارم با غصب املاک سران عشایر و گرفتن ثروت و زمینهای مرغوب در کشور از متمولین، خود را به جائی رساند که هنگام ترک ایران ثروتمند ترین پادشاه قاره آسیا بود. باز هم حسین مکی در رابطه با چگونگی کسب ثروت رضا خان می نویسد: "پس از تاجگذاری، رضاشاهی که از میان توده مردم برخاسته بود، میان مردم بزرگ شده بود، بکلی از مردم جدا شد و بیشتر ازپادشاه های سابق ایران دستگاه جاه وجلال برای خود فراهم ساخت و بر تر از همه خودش و همکارانش دست تعدی و تطاول به اموال عمومی و خصوصی گشودند و غالبا همین که ثروت نزدیکانش بحد نصاب می رسید رضاشاه همه آن یا قسمت عمده اش را ضبط می کرد". همانجا و همان صفحه 50. اما او هنوز یاد نگرفته بود همانند جانشینانش، بخش بزرگی از ثروتش را نقدینه کند و به بانکهای خارج از ایران بسپارد آن کاری که بعدها بعنوان مثال پسرش، محمد رضا شاه و دیگر سران کشور، برای "تأمین" آینده زن و فرزندان و ازترس وقوع حادثه ای ناگهانی که خود به خوبی می دانستند هرآن امکان داشت دامان آنها را بگیرد که گرفت، هرچه نقدینگی از هر راهی که به دست آورده بودند به بانکهای خارجی سپردند و در مملکت بظاهر فقط آن خانه و وسایل اولیه ای که برای زندگی مرفه، نیاز بود، داشتند! امروزه نیز سران رژیم، مانند رفسنجانی و خامنه ای و امثال با پیروی از همین تئوری، چنین ادعا می کنند. چند سال پیش بود که در برنامه از کجا آورده ای؟ رفسنجانی ادعا کرد که این باغهای پسته را قبل از انقلاب هم داشته است و یک وجب به آن ها هم اضافه نشده. او راست می گفت. یک وجب به باغهای پسته اش اضافه نشده ولی میلیونها دلار کانادا از پول مملکت خرج ویلاهای متعدد بنام خودش یا دخترانش در شمال ونکوور کانادا کرده است. بهر حال او نمی تواند بگوید که این پول را از طریق روضه خوانی و از راه "حلال" کسب کرده است!متأسفانه این مثل صحت دارد که گویند: در باره وقوع اتفاقات مهم در مملکت فقط در یک دوره کوتاه از آن حرف می زنند و بعداز مدتی از اذهان عمومی زدوده می شود و بتاریخ می سپرند. بازهم با تأسف باید گفت که: مردم زود از یاد می برند حق کشی و سرکوبهارا. زود از خاطره ها می زدایند که در رژیمهای دیکتاتوری گذشته چه رشوه خواریها و چه دزدیها و کلاهبرداریهائی انجام می گرفته و رسانه های داخل هم اجازه نداشتند در این باره بنویسند و اگر مردم هم سر زبانی از آنها باخبر می شدند، اکثرا جرأت نمی کردند چیزی بگویند. آن تعداد معدودی هم که در روزنامه های خارج چنین وقایعی را می خواندند و اعتراض می کردند، با زندان سر و کار داشتند و در زندانها و در زیر شکنجه و تهدید بزودی مطلب را ازیادشان می بردند و یا بطور خودکار فراموش می کردند که آن را یادآوری کرده و به نسل بعدی منتقل کنند. اکنون به همان روال و بدتر از آن هم آن جنایات و دزدیها که در زمانهای رضاشاه و محمد رضا شاه انجام می گرفت وتقریبا بیشترآن به فراموشی سپرده شده، انجام می گیرد. البته هیچ تعجبی ندارد و موضوع نیز باید کاملا طبیعی باشد، زیرا وضع اسفباری که این ملایان با افکار قرون وسطائی جمهوری اسلامی و خدمه خرافه پرور، در این مدت کوتاه سی سال بوجود آورده اند، همه را به سوی بد، بهتر از بدتر می کشاند. یعنی مردم را بسوی مستبدی بهتر از خود اینان سوق می دهد.سران رژیم جمهوری اسلامی بنا به افشاگری برخی از نیروهای فعال ضد این رژیم قرون وسطائی بی توجه به تبلیغات مشمئز کننده "حکومت عدل علی" خودشان، همان کاری را می کنند که سران مملکت در رژیم شاهنشاهی کردند. بطوریکه ارقام دراین افشاگری نشان می دهد، هرکدام از ملاها در حد دسترسی خود توانسته اند بدون "ترس از آتش دوزخ" که خود بخوبی می دانند وجود ندارد، مبالغی سرسام آور به بانکهای خارجی سپرده اند. می گویم سرسام آور که واقعا اگر این مبالغ به تومان بی ارزش ایران هم می بود، برای من نوعی، سرسام آور است. لیستی که در اوایل انقلاب از خروج پول از ایران توسط سران نظامی و نوکران سیاسی مملکتی در رژیم محمد رضا شاه بیرون داده شد که از صدها میلیون دلار آغاز شده بود و کمترین آنها معادل سیزده میلیون و هفتصد هزار مارک متعلق به دکتر ایرج وحیدی وزیر آب و برق ایران، ختم می شد، نمونه ای از دزدیهای هزار فامیل در رژیم دیکتاتوری شاه بود. آن طور که گویند در میان جنرالهای شاه، ارتشبد غلامعلی اویسی با 120 میلیون دلار در خارج رکورد نظامیان ایران زمان شاه را شکسته بود. البته در آن لیست منتشر شده زیرنام اویسی فقط معادل چهل میلیون مارک قید شده بود. جالب است که در باره دزدیهای پیشین اویسی، یکی از دوستان صمیمی و همکلاسی سویس شاه، ارتشبد حسين فردوست، در خاطرات خود درباره او می نويسد: "اويسی از آغاز افسر كم سوادی بود و تا پايان نيز معلومات نظامی كمتر از متوسط داشت و مطلقاً اهل مطالعه نبود. حتی در دور‌ه‌ دانشكده‌ افسري در هيچ يك از دروس و تمرينات شركت نمي‌كرد و در طول دو سال دانشكده انباردار گروهان بود. ولی او توانست با زدو بند و نزديك كردن خود به محمد رضا ترقی كند و به مشاغل مهم برسد. اويسی از همان زمان دانشكده افسري ادعای دیانت داشت، ولی به هیچوجه چنین نبود و از هیچ کاری براي بستن بار خود كوتاهي ‌نکرد. زماني كه فرمانده ژاندارمري بود، سهم خود را از ترياك‌هاي وارده از افغانستان و تركيه بر می‌داشت و زنش در كرمان تشكيلات سازماندهی فرم ترياك در خانه داشت. او ترياك‌های مكشوفه را نيز بلند می كرد و می ‌فروخت. گاه روزنامه‌ها می نوشتند كه مثلاً در زيرسازی يك نفتكش يك تن ترياك كشف شده است. قاعدتاً بايد اين ترياكهای مكشوفه به سازمانی خاص در دادگستری تحويل می ‌شد، ولی اويسی آن را عوض می ‌كرد و به جايش ماده‌اي كه مخلوطی ازچند گياه است تحويل می ‌داد كه رنگ و بوی ترياك داشت. باید بگویم که تریاکهای موجود در دادگستری تریاک نبود و 3/2 آن از همین مخلوطی بود که یک کیلوی آن یک ریال هم ارزش ندارد. اويسی از اين طريق طی چند سالی كه در ژاندار مري بود حداقل 5 ميليارد تومان دزديد و همه را دلار كرد و به خارج برد"(بادلار 7تومان آن زمان، حدودا می شد 714.300.000 دلار). نگاه کنید به خاطرات حسین فردوست، جلد اول، صفحه 265، چاپ اول، تهران 1369. قابل ذکر است من به مطالبی که در داخل ایران جمهوری اسلامی منتشر شود زیاد اعتماد نمی کنم، اما به دلیل اینکه از منابع دیگر درباره رشوه خواری کلان و دزدی اویسی درحیطه فرماندهی اش از دیگر همقطارانش زیاد شنیده ام، لذا این بیانات فردوست را نزدیک به حقیقت می دانم. این فقط یک نمونه از دزدیهای مقامات بالای رژیم شاه بود و برای جلوگیری از طول کلام از آوردن نام چهل نفر از 177 نفر افشاء شده، توسط کارمندان بانک ملی که من در اختیار دارم، خودداری می کنیم. بخشی ازآنچه که فردوست در رابطه باکثافتکاریها و دزدی ها و ریزه کاری های مخفی سران رژیم گفته است واقعا می تواند نزدیک به حقیقت باشد، زیرا بدلیل شغل معاونت ساواک، بیشتر گفته هایش را به پرونده های سری ساواک حواله می دهد و آنها هنوز هم موجودند.و اما رژیم اسلامی و تا دندان مسلح به آئین محمدی همان کاری را که خلفشان در عالم بی دینی یا کم توجهی به دین می کردند، اکنون خود در عالم دین داری و هر روزه در انتظار ظهور صاحب زمان نشتن و شیره بر سر مردم مالیدن، می کنند. اخیرا لیستی بیرون داده شده با استناد بشماره حساب بانکی و کشور خارجی و غیره که سران جمهوری اسلامی بانام، دلارهای خودرا برای روز مبادا ذخیره کرده اند، دراینجا برخی ازاین نامها بامبالغ سپرده شده به بانکهای خارجی، برای اطلاع هموطنان می آوریم و خود ببینند که چرا مردم جان برلبشان رسیده و بد بهتراز بدتررا آرزو می کنند؟1- رهبر جمهوری اسلامی (ولی فقیه) سید علی خامنه ای، در بانک "اشپار کاسه" در فرانکفورت آلمان، بشماره حساب بانکی 234075617، مبلغ 112 میلیون و صد هزار مارک ازسال 1997 تاکنون. در کرنر بانک ژنو درسویس بشماره حساب بانکی 217824، مبلغ 97 میلیون دلار آمریکائی و در کانتوناله بانک لوزان در سویس بشماره حساب بانکی 71713، مبلغ 73 میلیون و دویست هزار دلار آمریکائی.2- علی اکبر هاشمی رفسنجانی، در یونیون بانک سویس، در ژنو، بشماره حساب 223870390، مبلغ 532 و نیم میلیون فرانک سویسی و در بانک سوسایتی جنرال زوریخ در سویس بشماره حساب بانکی 30064183 مبلغ 477 میلیون و دویست هزار مارک از سال 1997 و در بانک اشپارکاسه سیبورگ آلمان بشماره حساب 2957132 مبلغ 238 میلیون و دویست هزار مارک از سال 1997 میلادی ببعد.3- محمد علی تسخیری در بانک سوسایتی جنرال در ژنو (زوریخ) سویس بشماره حساب بانکی 500032654، مبلغ 280 میلون و هفتصد هزار مارک آلمانی از 1997 و در بانک میدلند لندن در انگلیس بشماره حساب بانکی 150270- 832، مبلغ 12 میلیون ودویست هزار پوند انگلیسی و در بانک درسدنر دوسلدورف آلمان بشماره حساب بانکی 8354783، مبلغ 48 میلیون و سیصد هزار مارک آلمانی از سال 19974- محمد گلپایگانی، کریدیت بانک سویس در ژنو بشماره حساب بانکی "سی ای او 7680"، مبلغ 85 میلیون و هفتصدهزار فرانک سویسی.5- بیژن نامدار زنگنه، یونیون بانک سویس در ژنو بشماره حساب بانکی 314380320، مبلغ 141 میلیون و صدهزار دلار آمریکائی.6- حبیب الله عسکر اولادی، کرنر بانک ژنو در سویس بشماره حساب بانکی "3983 بی اچ کا"، مبلغ 180 میلیون دلار آمریکائی.7- احمد جنتی، میدلند بانک لندن در انگلستان بشماره حساب بانکی 92114016، مبلغ 54 میلیون ودویست هزار پوند انگلیسی.8- عبدالله ناطق نوری، یونیون بانک سویس، ژنو، بشماره حساب بانکی"210212032 ای ان دی"، مبلغ 123 میلیون و نهصد هزار دلار آمریکائی و در دویچه بانک هامبورگ درآلمان، بشماره حساب بانکی 03223486، مبلغ 64 میلیون و صدهزار مارک آنمانی.9- محسن رفیق دوست، یونیون بانک سویس، ژنو بشماره حساب بانکی 2183130687، مبلغ 122 میلیون و هفتصد هزار دلار آمریکائی.10- محسن هاشمی بهرمانی (بحرمانی)، دویچه بانک مونیخ 3/ در آلمان به شماره حساب بانکی 1732736، مبلغ 370 میلیون و هفتصد هزار مارک آلمانی از سال1997 و درکریدیت بانک ژنو سویس، بشماره حساب بانکی"اف سی 928530"، مبلغ 178 میلیون و دویست هزار دلار آمریکائی.11- عباس واعظ-طبسی، کرنر بانک ژنو در سویس بشماره حساب بانکی اف آ اچ 7272، مبلغ 97 میلیون و دویست هزار فرانک سویس و دربانک اشپارکاسه هامبورگ آلمان بشماره حساب بانکی "72251660دی اف اچ"، مبلغ 216 میلیون وهفتصد هزار دلار آمریکائی.12- حسین شریعتمداری، میدلند بانک لندن، انگلستان، بشماره حساب بانکی 34414011، 37 میلیون و هشتصدهزار پوند انگلیسی.13- محسن رضائی، یونیون بانک سویس، ژنو بشماره حساب بانکی 442760430، مبلغ 78 میلیون و دویست هزار دلار آمریکائی و در کریت بانک ژنو در سویس بشماره حساب بانکی "7967 اف آ اچ" 52 میلیون و هفتصد هزار فرانک سویس.14- مسعود موحدیان، کامرس بانک کلن در آلمان، بشماره حساب 3528817، مبلغ 287 میلیون و هشتصد هزار مارک آلمانی از 1997میلادی.15- کمال خرازی، کرنر بانک ژنو درسویس، بشماره حساب بانکی "4567 آ ام اف"، مبلغ 18 میلیون و دویست هزار دلار آمریکائی.16- علی رضا معییری، در بانک سوسایتی جنرال ژنو در سویس بشماره حساب بانکی 50024814، مبلغ 12 میلیون و ششصد هزار دلار آمریکائی.17- حسین کردی، کرنر بانک ژنو در سویس، بشماره حساب بانکی 14710025، مبلغ 14 میلیون و هفتصد هزار دلار آمریکائی.18- عباسعلی فروغی در کرنر بانک ژنو در سویس، بشماره حساب بانکی 12930034، 10 میلیون و هفتصد هزار دلار آمریکائی.19- محمد هاشمی بهرمانی (بحرمانی)، دویچه بانک مونیخ در آلمان، بشماره حساب بانکی 1734726، مبلغ 177 میلیون و دویست هزار مارک آلمانی از 1997.

دکتر گول مراد مرادی Dr.GolmoradMoradi@t-online.de
روژهه لات

هیچ نظری موجود نیست: