۱۳۸۷ بهمن ۲۰, یکشنبه

قدرت به مثابه تهدید


جواد ماه زاده
این مقاله می کوشد ضمن بررسی کارکرد رسانه ها در القای مفهوم قدرت در عرصه سیاسی، به نگاه غرب نسبت به پرتاب ماهواره امید از سوی ایران بپردازد و برخی نشانه های مورد تاکید رسانه های جهانی را که موجب می شود از این دستاورد به عنوان تهدید یاد کنند مورد بررسی قرار دهد. یکی از مواردی که در عصر اطلاعات و پیشرفت اطلاع رسانی برای القای مفاهیمی چون قدرت، دفاع و بازدارندگی و نیز تغییر سمت نگاه دشمنان کارکرد دارد، اتکا بر عنصر تبلیغات و تکیه بر نشانه های روشنی است که معنی و مفهوم آنها برای زبان ها و فرهنگ های متفاوت قابل فهم است. تجربه جنگ سرد، جنگ خلیج فارس و نیز جنگ اخیر عراق از جمله مواردی است که در آنها تبلیغات نمایش مطلوبی از خود به جا گذاشت و نقش و قدرت بالای خود را در سمت دهی به افکار عمومی و به انحراف کشیدن دشمنان به نمایش گذاشت. مطبوعات و شبکه های رادیویی و تلویزیونی در دوران جنگ سرد با مخابره جزئیات پیشرفت های تسلیحاتی دو طرف – به خصوص اتحاد جماهیر شوروی – نقش عمده ای در تعیین سرنوشت جنگ و نگاه جهانیان به مقوله جهان دو قطبی و یا تهدید جهانی کمونیسم داشتند. چنین کارکردی در جنگ های آتی افزایش یافت و با گسترش رسانه ها و دستاوردهای اطلاع رسانی، مردم در هر نقطه از جهان با اطلاعات ریز و درشت – درست یا غلط – از کشورها و دولت های در حال جنگ، ضمن قضاوت درباره رخدادهای جهانی، در تشکیل صف بندی ها و جبهه ها و پذیرش خیر بودن یکسو و شر بودن سوی دیگر کمک شایانی می کردند. جنگ های عالمگیر در عصر جدید نیازمند دو قطب خیر و شر بوده اند. در دوران حاکمیت ایدئولوژی ها این صف بندی مرزهای پررنگ تری داشت و امکان تمییز دو طرف از یکدیگر و قضاوت درباره خیر یا شر بودن آنها سهل تر از زمان فعلی بود. در روزگار حاکمیت فاشیسم و کمونیسم، هواداران این دو مکتب سیاسی به طور قاطع از محق بودن خود و باطل بودن دیگری سخن می راندند و توجیه جنگ و کشتار از جانب آنها و برای مردم و جنگاوران خود کار چندانی دشواری نبود. اما بعد از تشکیل سازمان ملل متحد، پایان جنگ دوم جهانی و در نهایت فروپاشی شوروی، طومار نظام های ایدئولوژیک قدرتمند برچیده شد و مردم دنیا حرکت به سوی همسان سازی جهانی را پذیرفتند و بعد از آن، دیگر جنگ ها بر ستون های عظیم ایدئولوژیک بنا نشدند. دیگر هر کشور و یا حکومت دیکتاتوری که قصد برهم زدن نظم موجود و ایجاد رعب و وحشت را داشت، دشمن (عنصر شر) خوانده می شد و از آنجا که نظم جهانی توجیهات انسانی و اقتصادی مقبولی با خود آورده بود، بلافاصله لشکری جهانی و چند ملیتی مهیا و برای سامان دادن و سرجا نشاندن عنصر تخریب گر و برهم زننده وضع موجود وارد عمل می شد. در چنین شرایطی رسانه های مختلف که تنها عوامل سمت دهی به افکار عمومی و انعکاس اخبار و اطلاعات هستند، گاه با نمایش و گاه با جعل واقعیات به ذهنیت سازی جهانی کمک می کردند و برای اجماع علیه تهدیدگران و حمایت از اصلاح گران از ابزار کارآمد خود بهره می بردند. برای توضیح این مطلب می توان گفت حتی استفاده از یک گوینده خوش صدا و خوش سیما می تواند برای القای درستی یک مفهوم و یا تکذیب و نادرست خواندن یک رویداد، موثر و حتی کافی باشد. نحوه تنظیم خبر، قرار دادن دوربین تصویربرداری در زاویه ای مناسب برای تفهیم معنای مورد نظر، تاکید بر سابقه طرفین درگیری در گزارش ها، نمایش تصاویر اختصاصی و محرمانه، افشای پاره ای ملاقات ها و مذاکرات و... از جمله موارد ریز و درشتی هستند که در ساختن یا فروریختن یک مفهوم کارکردی انکار نشدنی دارند و بارها توانایی خود را به اثبات رسانده اند. اما رسانه ها تنها در اختیار ابرقدرت ها و در خدمت اهداف آنها نیستند. زمانی که کشورهایی چون عراق، کره شمالی، لیبی و عراق دیروزین برای نمایش قدرت و یا کثرت تسلیحات بازدارنده خود از عنصر تصویر بهره می گیرند و یا گروه های تروریستی، گروگان هایشان را جلوی دوربین های ویدئویی سر می برند و نوار فیلم را برای شبکه ها ارسال می کنند تا دل دشمنان را بلرزانند و خشونت خود را ابزاری برای امتیازگیری و پافشاری بر مطالبات قرار دهند، در اینجا بار دیگر کارکرد رسانه ها را می توان مشاهده کرد که از آن به عنوان ابزاری در خدمت القای قدرت استفاده شده است. علاوه بر ابزار آلات جنگی و تجهیزات نظامی که همواره از سوی سازندگان آنها با تبلیغات وسیع همراه است و توهم قدرت را در بینندگان ایجاد می کند، نمایش فقر و مصیبت زدگی و بلایای طبیعی در یک کشور نیز می تواند به تضعیف جایگاه نظام سیاسی مربوطه و ترسیم وجهه ای عقب مانده از آن دیار نزد افکار عمومی منجر شود و تصویری معکوس از آن کشور بر اذهان ثبت کند. فی المثل اگر کره شمالی با نمایش قوای تسلیحاتی خود که با حضور مقامات نظامی و لشکری مورد آزمایش قرار می گیرد و همه آدم های حاضر در کادر تصویر آن را نظامیان با لباس های اتو کرده و چهره های خشن و پوتین های برق انداخته تشکیل می دهد، سعی می کند ترس در دل دشمن بیندازد و جلوه ای باعظمت و بزرگ از خود نشان دهد، نباید این نکته را از نظر دور بدارد که نمایش گوشه ای از فقر و حقارت مردمانش هم می تواند سیمای حقیقی و درون مضمحل جامعه اش را به جهانیان مخابره کند و موجب شود تا همگان نمایش قدرت نظامی این کشور را پوشالی و غیرواقعی تصور کنند. جهان امروز کشوری چون کره شمالی را با همه خطری که برای همسایگانش دارد کشوری صاحب قدرت تلقی نمی کند. اطلاق واقعی تر برای آن، کشور خودسر و تهدیدگر است و این همان مفهومی است که نه رسانه های کره شمالی بلکه رسانه های جهانی آن را القا می کنند. بر اساس تعاریف جدید، قدرت تنها در نظامی گری خلاصه نمی شود و این توسعه یافتگی و رفاه اجتماعی است که شاخصه های اول آن محسوب می شود. اگر چه ممکن است این کشور نیز داعیه توسعه یافتگی داشته باشد و دستاوردهای تسلیحاتی خود را به منزله ابزاری برای رسیدن به امتیازات اقتصادی و رشد سیاسی به تکامل رسانده باشد، ولی این نتیجه گیری را نمی تواند از افکار عمومی دنیا دور کند که به مثابه تهدیدی علیه انسانیت خوانده می شود و هر چه بر نمایش قدرت خود پافشاری کند، توجیهات بین المللی افزون تری نیز برای خطرناک خوانده شدن دست و پا خواهد کرد. قدرت های بزرگ دنیا که رقبای منطقه ای و بین المللی را برنمی تابند و سخت به رشته نظم جهانی پایبندند و عدول از آن را به عنوان برهم خوردن نظم و تهدید جامعه جهانی عنوان کرده اند، حتی کوچک ترین دستاورد و پیشرفت غیر نظامی را از جانب آن کشورها تهدید می خوانند و آن را به چماقی علیه همان کشور بدل می کنند و کاری را که آنها با رسانه های خود برای القای مفهوم قدرت به انجام رسانده اند، به زبانی دیگر علیه خودشان استفاده می کنند و برداشتی مبالغه آمیزتر را جایگزین آن می سازند. به عنوان مثال در مورد پرتاب ماهواره امید از سوی ایران تعابیر نسبتا همسویی از سوی مقامات غربی و سپس رسانه های جهانی دنبال شد. در بیانیه رابرت وود، جانشین سخنگوی وزارت خارجه ایالات متحده آمریکا آمده بود: "کوشش های پیگیر ایران برای توسعۀ توانایی های خود برای پرتاب موشک همچنان به صورت یک مایۀ عمیق نگرانی به قوت خود باقی است. ساخت اخیر یک گردونۀ پرتاب فضایی (SLV) توسط ایران که می تواند ماهواره ای را در مدار زمین قرار دهد،، زمینۀ فنی لازم را برای تولید سیستم های موشک های دوربرد بالستیک به وسیلۀ ایران فراهم می کند." آمریکا در این بیانیه مدعی شد: "بسیاری از فن آوری های به کار رفته در ساخت قطعات SLV همان هایی است که برای تولید موشک های دور برد بالستیک نیز مورد نیاز است." و این خط توسط رسانه ها دنبال شد و ایران در آستانه نشست بااهمیت 1+5 بار دیگر به عنوان یک عامل تهدید معرفی شد. در ادامه آن بیانیه ضمن تاکید بر همکاری با سازمان ملل متحد از کشورهای مختلف خواسته شد تا تدابیر لازم را برای جلوگیری از تحویل تجهیزات و فن آوری های مشخص شده به ایران اتخاذ کنند. این بیانیه و همچنین گفته های سخنگوی پنتاگون و سخنگوی وزارت امور خارجه فرانسه ضمن تهدید خواندن ایران، مجددا ادعا کردند که برنامه های موشکی و هسته ای ایران با پشتیبانی این کشور از تروریسم ارتباط دارد و بنابراین نیاز است تا در این خصوص روند جدی تری اتخاذ شود. در همین باره "اریک شوالیه" سخنگوی وزارت امور خارجه فرانسه گفت: پرتاب این ماهواره ما را نگران می کند. این فناوری بسیار شبیه به توانایی های موشک های بالستیک است. ما نمی توانیم این ماهواره را به نگرانی های مربوط به توسعه توانایی هسته ای نظامی ایران مربوط ندانیم. همان طور که در بالا عنوان شد، رسانه ها برای تفهیم ادعا و نظر مورد عقیده شان از عوامل متعددی چون سابقه اخبار، پیشینه آن کشور و ردگیری تحولات مربوطه استفاده می کنند تا آن را به زبان خبر و اطلاع رسانی و یا تحلیل و گزارش برگردانده و به مردم القا کنند. در زمینه اتفاق اخیر - پرتاب ماهواره امید از سوی ایران – آنچه از محتوای اخبار به گوش می رسید بی ارتباط با اظهارات قبلی مسئولین ایرانی درباره اداره دنیا، محو اسرائیل، تحقق وعده الهی و تکریم شهادت طلبان نبود و سعی می شد ارتباط هایی ارگانیک میان این گفتارها با پیشرفت های نظامی و هسته ای ایران کشف و القا شود. یکی از نشانه های تصویری مورد نظر رسانه ها نیز برای تقویت محتوای مطلوب خود، قرار گرفتن وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح ایران در کادر تصاویر مخابره شده از پرتاب ماهواره امید و نیز حضور او و دیگر چهره های نظامی ایران در آزمایش های موشکی و حتی دستاوردهای علمی ایران بوده است. از دیگر مواردی که ذکر آن توانست به جهت بخشیدن به افکار عمومی برای متهم ساختن ایران از سوی غرب کمک کند، اظهارات محمدرضا باقری معاون وزیر خارجه کشورمان بود که در همان روز ضمن محکومیت اسرائیل و تاکید بر لزوم برخورد جهانی با این رژیم گفته بود: "ایران اسلامی یک کشور هسته ای و یک قدرت هسته ای است و دنیا باید با ما به عنوان یک کشور هسته ای برخورد کند." به نظر می رسد شناخت رسانه، آشنایی با نحوه سمت دهی به افکار عمومی و کارکردهای مختلف و متغیر رسانه ها بیش و پیش از هر چیز باید مورد مطالعه روسا و مسئولین کشور قرار گیرد؛ مگر آنکه این علم وجود داشته باشد و اساسا هدفی دیگر از این گونه رویکردها در میان باشد؛ هدفی غیر از نمایش قدرت.

منبع:وب سایت دیپلماسی ایرانی

هیچ نظری موجود نیست: