بسم الله الرحمن الرحیم
سی سال از عمر نظام مرتجع و استبدادی ولایت فقیه می گذرد و کلاشان حیله پرداز نظام طی این سی سال با مکر و دروغ ، فریب و نیرنگ مردم را بازیچه خود قرار داده و ایران را در پرتگاهی از نابودی قرار داده اند و ایران پس از گذشت سه دهه نه از استبداد و تن پروری سردمداران رهائی یافته که جای شاه مستبد را ولی فقیه مستبد گرفته و جای درباریان عیاش رژیم شاه را کارتلهای اقتصادی آخوندی گرفته اند وآخوندزاده ها در عیش و عشرت از درباریان شاه پیشی گرفته اند و از سوئی به خاطر تعصب و تحجر ، جهل و نادانی و خرافاتی بودن سردمداران نظام ، کشور با بحرانهای قومی ، مذهبی ، سیاسی ، اقتصادی و بین المللی دچار شده است و مردم ایران بدترین روزهای تاریخشان را می گذرانند و هر روز بر مشکلاتشان افزوده می شود و فقر و فلاکت ، فساد و فحشا ،قتل و جنایت در کشور روندی صعودی دارد.
در این میان جامعه اهلسنت و مردم بلوچستان به خاطر تفاوت ملی و مذهبی مورد حمله شدید باندهای حکومتی قرار گرفته اند و طی سه دهه جامعه اهلسنت همچنان از حمله به مقدسات مذهبی ،تخریب مساجد و مدارس دینی ، فقر شدید اقتصادی ، برخورد کاملا تبعیض آمیز و تحقیر آمیز با دانش آموزان و دانشجویان ،رشد بیکاری ،ترور علماء و اندیشمندان ،اعدام جوانان ،ممنوعیت رسانه ای ،تخریب فرهنگ و رسوم ملی ، تبعیض مدیریتی ، تبعیض مذهبی ، تبعیض ملی ،استهزاء و تمسخر به عقائد و فرهنگ و قتل و کشتار جوانان رنج می برد و با اینکه قانون اساسی آنان را شهروند درجه دوم معرفی کرده است و آنان نمی توانند در کشوری که زندگی می کنند کاندید ریاست جمهوری شوند و مذهبشان در قانون اساسی ولایت فقیه هیچ رسمیتی ندارد اما در عمل وضعیت خیلی وخیم تر و بدتر بوده است و آنان شهروند درجه سوم و چهارم و پنجم قرار گرفته اند و طی این سه دهه وزارت و سفارت جای خود را دارند اهلسنت نتوانستند به استانداری سرزمین های خود دست یابند و حتی فرماندار شدن در شهر خود برایشان مشکل بوده است و از سوئی سیلی از مهاجران غیر بومی به مناطق اهلسنت سرازیر شده است و مدیریت تمامی نهادهای سیاسی ، فرهنگی ،اقتصادی ، آموزشی و بهداشتی به آنان واگذار گردیده تا با استقرار آنان در مناطق سنی نشین در بلند مدت بافت جمعیتی این مناطق به طور کامل تغییر یابد و شهرهای سنین نشین تبدیل به شهرهای شیعه نشین شوند کما اینکه شهر زاهدان مرکز بلوچستان در حال تبدیل شدن به شهری شیعه نشین است و این امر در راستای سیاست سنی ستیزی نظام صورت می گیرد که بالتبع خطرات سنگینی برای مهاجران در بر دارد.
اهلسنت علاوه از اینکه در سطح ایران مورد تبعيض و نابرابری های سياسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و مديريتی قرار گرفته اند در سرزمینهای خود مانند بلوچستان و کردستان و ترکمنصحرا و خراسان به حاشیه رانده شدند و سرنوشتشان بدست عده ای جنایتکار از خدا بی خبر و افراط گرا تعیین می شود که جز جنایت چیزی دیگر در اذهانشان یافت نمی شود و این افراط گرایان منصوب از سوی ولایت هیچ مرزی در جنایت علیه اهلسنت نداشته اند و بدترین شیوه ها را در سرکوب اهلسنت اتخاذ کرده اند و بهیمیت و درنده خوئی خود را علیه اهلسنت آزمایش کرده اند.
با این همه اهلسنت همیشه تلاش کرده اند تا با اتخاذ راههای مسالمت آمیز و از راه شرکت در انتخابات شاید بتوانند به حقوق خود دست یابند اما حقیقت و واقعیتهای موجود در جامعه ثابت کرده است شرکت اهلسنت در نمایش انتخاباتی نه تنها سودی برای جامعه مظلوم و ستمدیده اهلسنت نداشته است که موجب آسیب و ضررهای سیاسی بوده است و پای متجاوزان به حقوق اهلسنت را تثبیت نموده و به حکومت جور مشروعیت سیاسی بخشیده است که همچنان آزادانه به جنایت و تجاوز ادامه دهد.
با نزدیک شدن انتخابات ریاست جمهوری در ایران که به اعتقاد ما فقط یک نمایش است تا ضمن فریب مردم ایران و جامعه جهانی فرد مورد نظر ولی فقیه منصوب گردد شیادان مکار و حیله گری که خود را اصلاح طلب می نامند با اینکه معتقد به همان قانون اساسی ظالمانه و ولایت فقیه هستند به یاد اهلسنت افتادند( که فقط در چهار سال یک بار اهلسنت به ذهنشان خطور می کند و آن هم موقع انتخابات می باشد) و از حقوق اهلسنت می گویند در صورتیکه اولا این افراد قدرت پرستان پستی هستند که به جز قدرت به چیزی دیگر نمی اندیشند و در ثانی ریاست جمهوری به اعتراف خاتمی رئیس جمهور سابق هیچ قدرتی در ایران ندارد تا بتواند به وضعیت اهلسنت بهبود بخشد و تجربه دوران خاتمی بهترین دلیل بر این امر می باشد.
لذا شرکت در انتخابات جز اینکه پایه جبر و استبداد را مستحکم نموده و به ولایت فقیه و جورش مشروعیت بخشد هیچ سودی برای جامعه اهلسنت در بر ندارد و نباید بر فلسفه اهون البلیتین(فلسفه بد و بدتر) عمل نمود زیرا راهی بهتر از عمل نمودن بر اهون البلیتین وجود دارد و آن تحریم انتخابات و اتخاذ روش نافرمانی مدنی می باشد که در بسیاری از نقاط جهان راهگشای مسائل بوده است و تحریم می تواند در تفکر دولتمردان تغییر ایجاد نماید و سرنوشتی بهتر برای اهلسنت رقم زند.
در این راستا جنبش مقاومت مردمی ایران (جندالله) از عموم مردم بلوچستان می خواهد تا با تحریم انتخابات قدرت خود را در برابر جور ولایت فقیه به نمایش بگذارند و بدانند که در برابر قدرت مردمی حکومتها را راهی جز شکست در پیش نیست.
همچنین جنبش از جوانان غیور ،طلاب عزیز ،دانشجویان گرامی می خواهد تا با بیان واقعیتهای موجود جامعه مردم را به سوی تحریم انتخابات فراخوانند و فریضه خود را در آگاهی دهی به جا آورند.
به امید سرنگونی ظلم و جبر ولایت فقیه
سی سال از عمر نظام مرتجع و استبدادی ولایت فقیه می گذرد و کلاشان حیله پرداز نظام طی این سی سال با مکر و دروغ ، فریب و نیرنگ مردم را بازیچه خود قرار داده و ایران را در پرتگاهی از نابودی قرار داده اند و ایران پس از گذشت سه دهه نه از استبداد و تن پروری سردمداران رهائی یافته که جای شاه مستبد را ولی فقیه مستبد گرفته و جای درباریان عیاش رژیم شاه را کارتلهای اقتصادی آخوندی گرفته اند وآخوندزاده ها در عیش و عشرت از درباریان شاه پیشی گرفته اند و از سوئی به خاطر تعصب و تحجر ، جهل و نادانی و خرافاتی بودن سردمداران نظام ، کشور با بحرانهای قومی ، مذهبی ، سیاسی ، اقتصادی و بین المللی دچار شده است و مردم ایران بدترین روزهای تاریخشان را می گذرانند و هر روز بر مشکلاتشان افزوده می شود و فقر و فلاکت ، فساد و فحشا ،قتل و جنایت در کشور روندی صعودی دارد.
در این میان جامعه اهلسنت و مردم بلوچستان به خاطر تفاوت ملی و مذهبی مورد حمله شدید باندهای حکومتی قرار گرفته اند و طی سه دهه جامعه اهلسنت همچنان از حمله به مقدسات مذهبی ،تخریب مساجد و مدارس دینی ، فقر شدید اقتصادی ، برخورد کاملا تبعیض آمیز و تحقیر آمیز با دانش آموزان و دانشجویان ،رشد بیکاری ،ترور علماء و اندیشمندان ،اعدام جوانان ،ممنوعیت رسانه ای ،تخریب فرهنگ و رسوم ملی ، تبعیض مدیریتی ، تبعیض مذهبی ، تبعیض ملی ،استهزاء و تمسخر به عقائد و فرهنگ و قتل و کشتار جوانان رنج می برد و با اینکه قانون اساسی آنان را شهروند درجه دوم معرفی کرده است و آنان نمی توانند در کشوری که زندگی می کنند کاندید ریاست جمهوری شوند و مذهبشان در قانون اساسی ولایت فقیه هیچ رسمیتی ندارد اما در عمل وضعیت خیلی وخیم تر و بدتر بوده است و آنان شهروند درجه سوم و چهارم و پنجم قرار گرفته اند و طی این سه دهه وزارت و سفارت جای خود را دارند اهلسنت نتوانستند به استانداری سرزمین های خود دست یابند و حتی فرماندار شدن در شهر خود برایشان مشکل بوده است و از سوئی سیلی از مهاجران غیر بومی به مناطق اهلسنت سرازیر شده است و مدیریت تمامی نهادهای سیاسی ، فرهنگی ،اقتصادی ، آموزشی و بهداشتی به آنان واگذار گردیده تا با استقرار آنان در مناطق سنی نشین در بلند مدت بافت جمعیتی این مناطق به طور کامل تغییر یابد و شهرهای سنین نشین تبدیل به شهرهای شیعه نشین شوند کما اینکه شهر زاهدان مرکز بلوچستان در حال تبدیل شدن به شهری شیعه نشین است و این امر در راستای سیاست سنی ستیزی نظام صورت می گیرد که بالتبع خطرات سنگینی برای مهاجران در بر دارد.
اهلسنت علاوه از اینکه در سطح ایران مورد تبعيض و نابرابری های سياسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و مديريتی قرار گرفته اند در سرزمینهای خود مانند بلوچستان و کردستان و ترکمنصحرا و خراسان به حاشیه رانده شدند و سرنوشتشان بدست عده ای جنایتکار از خدا بی خبر و افراط گرا تعیین می شود که جز جنایت چیزی دیگر در اذهانشان یافت نمی شود و این افراط گرایان منصوب از سوی ولایت هیچ مرزی در جنایت علیه اهلسنت نداشته اند و بدترین شیوه ها را در سرکوب اهلسنت اتخاذ کرده اند و بهیمیت و درنده خوئی خود را علیه اهلسنت آزمایش کرده اند.
با این همه اهلسنت همیشه تلاش کرده اند تا با اتخاذ راههای مسالمت آمیز و از راه شرکت در انتخابات شاید بتوانند به حقوق خود دست یابند اما حقیقت و واقعیتهای موجود در جامعه ثابت کرده است شرکت اهلسنت در نمایش انتخاباتی نه تنها سودی برای جامعه مظلوم و ستمدیده اهلسنت نداشته است که موجب آسیب و ضررهای سیاسی بوده است و پای متجاوزان به حقوق اهلسنت را تثبیت نموده و به حکومت جور مشروعیت سیاسی بخشیده است که همچنان آزادانه به جنایت و تجاوز ادامه دهد.
با نزدیک شدن انتخابات ریاست جمهوری در ایران که به اعتقاد ما فقط یک نمایش است تا ضمن فریب مردم ایران و جامعه جهانی فرد مورد نظر ولی فقیه منصوب گردد شیادان مکار و حیله گری که خود را اصلاح طلب می نامند با اینکه معتقد به همان قانون اساسی ظالمانه و ولایت فقیه هستند به یاد اهلسنت افتادند( که فقط در چهار سال یک بار اهلسنت به ذهنشان خطور می کند و آن هم موقع انتخابات می باشد) و از حقوق اهلسنت می گویند در صورتیکه اولا این افراد قدرت پرستان پستی هستند که به جز قدرت به چیزی دیگر نمی اندیشند و در ثانی ریاست جمهوری به اعتراف خاتمی رئیس جمهور سابق هیچ قدرتی در ایران ندارد تا بتواند به وضعیت اهلسنت بهبود بخشد و تجربه دوران خاتمی بهترین دلیل بر این امر می باشد.
لذا شرکت در انتخابات جز اینکه پایه جبر و استبداد را مستحکم نموده و به ولایت فقیه و جورش مشروعیت بخشد هیچ سودی برای جامعه اهلسنت در بر ندارد و نباید بر فلسفه اهون البلیتین(فلسفه بد و بدتر) عمل نمود زیرا راهی بهتر از عمل نمودن بر اهون البلیتین وجود دارد و آن تحریم انتخابات و اتخاذ روش نافرمانی مدنی می باشد که در بسیاری از نقاط جهان راهگشای مسائل بوده است و تحریم می تواند در تفکر دولتمردان تغییر ایجاد نماید و سرنوشتی بهتر برای اهلسنت رقم زند.
در این راستا جنبش مقاومت مردمی ایران (جندالله) از عموم مردم بلوچستان می خواهد تا با تحریم انتخابات قدرت خود را در برابر جور ولایت فقیه به نمایش بگذارند و بدانند که در برابر قدرت مردمی حکومتها را راهی جز شکست در پیش نیست.
همچنین جنبش از جوانان غیور ،طلاب عزیز ،دانشجویان گرامی می خواهد تا با بیان واقعیتهای موجود جامعه مردم را به سوی تحریم انتخابات فراخوانند و فریضه خود را در آگاهی دهی به جا آورند.
به امید سرنگونی ظلم و جبر ولایت فقیه
جنبش مقاومت مردمی ایران(جندالله)
از همه جوانان استدعا داریم تا با تکثیر و پخش این اطلاعیه بین مردم بلوچستان فریضه دینی و ملی خود را به جا آورند.
۱ نظر:
ملتي با نام ملت بلوچ وجود ندارد همانطور كه ملتي به نام ملت كرد و يا ملت فارس وجود ندارد هم ميهنان بلوچ ما تيرهاي از تيره هاي ايران هستند اگر شما هم مانند ديگر خاينين تجزيه طلبي بگو تا تكليف خودمان را با شما روشن سازيم .
جمهوري اسلامي دردي است كه دامنگير همه ي ملت شده نه تنها يك گروه و تيره ي خاص اما مادامي كه ظن تجزيه ي كشور و قومگرايي و به تبع آن تهديد تماميت ارضي ايران برود حتي از جمهوري اسلامي دفاع خواهيم كرد , چنين اظهار نظرات قومگرايانه اي فقط ما را به جاي اتحاد براي نجات ميهن رو در روي يكديگر قرار خواهد داد .
پاينده ايران
ارسال یک نظر