۱۳۸۸ اردیبهشت ۱, سه‌شنبه

آزادی


بدانید ای اهریمنان عمر ظلمتان اندک است و حماقتتان بس بزرگ که خرمن خشم در بلوچستان افروختید براستی چه می پندارید ؟
با خون بیگناهی نتوان خفقان در بلوچستان حکمفرما کرد.
به خدا سوگند اگر ذره ای از خون بلوچستان در رگمان باشد هیچ ابرقدرتی را یارای مقابله با ما نیست که شما ضعیف عنصران نامرد را باشد .
اکنون پایه های ظلمتان آنچنان می لرزد که با نسیمی رو به سرنگونی است .
بدانید از مزدوران پوشالی دیگر منتظر نمی مانیم ایرانیان را و در فراسوی مرزهای بلوچستان به آتش خواهیمتان کشیدو هزاران تنتان را هزار تکه خواهیم کرد و دیگر عطوفت و رحم بلوچ مبدل به خشونتی از جنس گلوله ای است که راه قلبتان می پیماید و تابه قلبتان ننشیند دیگر تاب ماندنش نیست و همسان تندرآزادی به سوی نور می تازد و روشنی به ارمغان خواهد آورد برای ظلمت دیرینه بلوچستان .
آزادی این درفش پاره پاره همچون تندری است در برابر باد .
در مملکت چو غرش شیران گذشت و رفت

این اواو سگان شما نیز بگذرد
آنان که اسب داشتند غبارشان فرو نشست

گرد سم خران شما نیز بگذرد
یارمحمد زهی از خاش

هیچ نظری موجود نیست: