۱۳۸۷ اسفند ۱۰, شنبه

آیت الله های میلیونر



ساسان کردستانی
پال کلب نیکوف(Paul Klebnikov) نویسنده کتاب معروف "آیت اله های ملیونر" است که در 9 جولای 2004 به طرز ناجوانمردانه ای در بیرون دفتر روزنامه محل کارش در مسکو ترور و کشته شد.
این تنها خلاصه بخش کمی از تحقیقات اوست:
در حالی که بیش از 9 درصد نفت دنیا و 15 در صد گاز طبیعی جهان در ایران قرار دارد ایران باید کشوری ثروتمند باشد اما درآمد سرانه هفت درصد کمتر از مقدار آن قبل از انقلاب می باشد. حجم سرمایه های منتقل شده از ایران به دبی و مناطق امن اقتصادی در حدود سه بیلیون دلار در سال است
رفسنجانی ها
پس از انقلاب ایران یک برادر رفسنجانی صنایع مس را در دست گرفت، دیگری کنترل تلویزیون را، برادر زن وی استاندار کرمان شد و پسر عمو ( یا پسردایی یا پسرخاله ، لغت کازین در انگلیسی ) صادرات چهارصد میلیون دلاری پسته را قبضه کرد
پسر و خواهرزاده ( یا برادرزاده ؛ لغت نفیو در انگلیسی ) او در وزارت نفت پستهای کلیدی دارند، پسر دیگر او مترو را دراختیار دارد که تا زمان تهیه گزارش حدود هفتصد میلیون دلار برای آن هزینه شده است. این خانواده از طریق شرکت ها و بنیاد های مختلف عمل کرده و باور بر این است که یکی از بزرگترین شرکت های نفتی ایران ، کارخانه ساخت اتومبیل دوو و یکی از بهترین خطوط هوایی خصوصی ایران را در دست دارند (علیرغم اینکه خود آنها منکر تصاحب این ثروت ها هستند.)
کوچکترین پسر رفسنجانی یاسر، صاحب باغی سی هکتاری در منطقه فوق مدرن لواسان در همسایگی تهران است که هر هکتار زمین در آن منطقه در حدود چهارمیلیون دلار معامله میشود یاسر از کجا این پول را آورده است ؟ او یک تاجر تحصیل کرده بلژیک است و اداره کننده شرکتی است که در زمینه غذای کودک ، آب معدنی وماشین آلات صنعتی فعالیت دارد
ساده ترین راه پولدار شدن به قول سعید لیلاز که اکنون با یکی از شرکتهای اتومبیل سازی همکاری می کند در سالهای اولیه انقلاب داشتن رابط های لازم به منظور گرفتن مجوز واردات و تبدیل دلار صدو هفتادو پنج تومان به هشتصد تومان بود. تخمین اوگویای زیانی معادل سه تا پنج بیلیون دلار در سال به اقتصاد ایران حاصل از این نوع کلاهبرداری قانونی در آن مدت است.
عسگراولادی ها
آنها از اصل از بازاریان یهودی بودند که چند نسل قبل مسلمان شدند. اسدالله عسگراولادی پسته ، زیره، خشکبار ،میگو و خاویار صادر کرده و در مقابل شکر و لوازم خانگی وارد می کند . بانکداران ایرانی ثروت او را حدود چهارصد میلیون دلار تخمین می زنند.
عسگر اولادی از برادر بزرگ خود حبیب الله که در سالهای دهه هزارو نهصد وهشتاد وزیر بازرگانی و مسئول دادن مجوزهای جالب توجه مربوط به کالاهای خارجی بود کمک هایی دریافت نمود ( او همچنین در مجموعه مربوط به "مارک ریچ" که کالاهای ممنوعه آمریکایی را به ایران میرساند کار می کرد.
رفیق دوست
رفیق دوست راننده خمینی از فرودگاه مهرآباد تا مقصد وی پس از برگشتن از پاریس بود. رفیق دوست در سال هزارو نهصدو هشتادونه کنترل بنیاد مستضعفان را در دست گرفت که دارای حدود چهارصد هزارنفر کارمند و سرمایه ای حدود ده بیلیون دلار است.
رفیق دوست مالک بنیاد نور است که بلوکهای آپارتمان متعدد در اختیار داشته و سودی در حدود دویست میلیون دلار از طریق واردات دارو، شکرو لوازم ساختمانی بدست می آورد. او در هنگام لزوم به مقادیر مخفی پول دسترسی دارد و البته تعریف "هنگام لزوم" نامشخص است.
واعظ طبسی ها
بنیاد رضوی در اختیار اوست. این سازمان زمین های شهری متعدد در سرتا سر ایران، هتل ، کارخانه ، مزارع و معادن سنگ مختلف را در اختیار دارد. میزان دارائی آن تاکنون اعلام نشده است ولی کارشناسان اقتصادی مقدار پانزده بیلیون دلار را تخمین میزنند
این سازمان مقادیر زیادی اهدایی جات از زائران مشهد چپاول می کند. اخیرا بانکهای سرمایه گذاری با همکاری سرمایه گذارانی از دبی و عربستان سعودی تاسیس کرده است و در تجارت های بزرگ خارجی نیز فعال بوده است.
عنصر محرک این بنیاد پسر آیت الله طبسی، ناصر است. او مسئول ناحیه آزاد تجاری سرخس بود . قرار بود در این ناحیه فرودگاه و راه آهن ( بین ایران و ترکمنستان )، هتل ،شاهراههای متعدد و ساختمانهای اداری تاسیس شود. اما در سال دو هزارو یک ناصر طبسی از کار برکنار و دو ماه بعد به جرم اختلاص ازشرکتی در دبی به نام المکاسیب دستگیر شد اما چهار ماه قبل ازتاریخ انتشار این گزارش از اتهامات وارده تبرئه شد.

حمله به خبرنامه امیرکبیر برای ایجاد اخلال در اطلاع رسانی

خبرنامه امیرکبیر از صبح روز پنج شنبه گذشته (8 اسفندماه) بارها مورد حمله قرار گرفته و از دسترس خوانندگان خارج شد. این حملات از صبح روز پنج شنبه به طور مداوم ادامه داشت و با وجود اینکه سایت چندین بار به حالت اولیه باز گردانده شد ولی باز هم مورد حمله قرار گرفت. روز پنج شنبه گذشته حمله کنندگان با استفاده از ضعف های موجود در نرم‌افزار سایت چندین بار با نفوذ و تغییر در فایل های اصلی، سایت را از کار انداختند. اما پس از آنکه سایت برای چندمین بار به حالت اولیه بازگردانده شد، حمله کنندگان در صبح روز جمعه با نفوذ به سرور اصلی تمامی فایل موجود در سایت و بانک اطلاعاتی آن را پاک کردند. با توجه به عملکرد این سایت در پوشش اخبار دانشجویان، این حملات پس از آن آغاز شد که خبرنامه امیرکبیر، خبرها و تصاویر مربوط به ضرب و شتم دانشجویان توسط نیروهای لباس شخصی در جریان تدفین شهدا در دانشگاه پلی تکنیک و بازداشت های گسترده دانشجویان را منتشر ساخت. خشونت طلبانی که در پاسخگویی به مشکلات، خواسته ها و مسائل دانشجویان خود را عاجز می بینند، نه تنها با سرکوب و صدور انواع احکام انضباطی و قضایی، متعصبانه با دانشجویان برخورد می کنند، بلکه توان شنیدن هیچ گونه صدای منتقدی را نیز ندارند و تمام تلاش خود را به کار گرفته اند تا تمامی تریبون ها را حذف کنند. در اینجا لازم به تاکید است که خبرنامه امیرکبیر تحت هیچ شرایطی از رسالت خود برای بیان خواسته های دانشجویان کوتاه نخواهد آمد و به انعکاس اخبار دانشجویان ادامه خواهد داد. همچنین در اینجا لازم است از کلیه سایت هایی که این اخلال را گزارش کردند، تشکر شود.

دانشگاه، قبرستان نیست

کاملیا انتخابی فرد
خاطرم هست که سالها پیش وقتی که برای تهیه گزارش از جنگ در کوزوو به به بوسنی رفته بودم، در ساریوو بازدیدی از بنای یادبود "کشته شدگان گمنام" این شهر نیز کردم. بنای یادبود به نام هزاران قربانی جنگ بوسنی در سال 1996 در مرکز شهر بنا شده بود و همه روزه از طرف شهرداری شهر دسته گل تازه ای بر روی این سنک خاکستری قرار می گرفت. بعد از دیدن این بنا، در ایران همیشه از خود می پرسیدم که چرا دولت بنای یادبودی به نام قربانیان جنگ ایران و عراق نمی سازد؟ بنایی که مردم و بازدید کنندگان خارجی بتوانند در آنجا حضور یافته و به جان باختگان این مرز و بوم ادای احترام کنند. آبنمایی که به نام شهید در سر ورودی بهشت زهرا نصب گردیده بود، رعب آور و بی معنا بود. خاطرم هست که از فواره و یا آبشاری که ساخته بودند ماده ای قرمز رنگ و به اصطلاح خون شهید در این آبنما بالا و پایین می رفت.من خردسال هر وقت که به بهشت زهرا می رفتیم رویم را از این ماکت بر می گرداندم تا کمتر به یاد خونریزی و مرگ و جنگ بیافتم. آیا به یاد شهید بودن، به معنای اندیشیدن دائمی به خون و خونریزی بود؟تکریم به شهدا و خانواده های آنها با کوبیدن نام شهید و یاد شهید بر سر مردم هر لحظه و در هر مکانی امکانپذیر نمی شود و بالعکس موجبات آزار و عصبانیت آنها را فراهم می کند. مردم ایران در هر لحظه و در هر مکانی در شهر سر خود را که بالا می برند، در مقبره یک شهید قرار دارند! کوچه ها و خیابانهای شهر هر کدام به نام شهیدی گذاشته شده است. به علت تشابهات اسمی افراد در تهران، حتی چندین خیابان و کوچه همنام داریم که برای یافتن یک نشانی آنقدر باید نام این وآن را پرسید که متحیر می مانی که در قبرستان به دنبال نشانی هستی و یا در خیابانی که ساکنان آن زنده و همه پوینده هستند؟ آیا تکریم شهیدان تنها به نامیدن کوچه و خیابانی به نام آنها و یا دفنشان در انظار عمومی است؟ این روزها که جنجال دفن شهدای گمنام در دانشگاهها و مراکز عمومی بالا گرفته است، عده ای فرصت طلب مانند همیشه، مخالفین سیاسی خود و در راس آنها دانشجویان را متهم به جسارت و توهین به شهدا می کنند. در وهله اول باید گفت که آیا ممکن است کسی در ایران و یا خارج از ایران، ضد انقلاب و یا انقلابی بتواند به حرمت شهدا و جان باختگان این مرز و بوم توهین کند؟ جانباختگان این مرز و بوم، نه تنها مورد تکریم تمامی ایرانیان معاصر می باشند، بلکه در حافظه تاریخی نسل آینده نیز یاد و بزرگی این افراد باقی خواهد ماند. شهیدان و جانباختگان در راه وطن، به حکومتها تعلق ندارند . یاد و خاطره این افراد فارق از نوع حکومت و بینش دولتها، متعلق به مردم آن سرزمین باقی خواهد ماند، بنابراین هیچکس نمی تواند بگوید که دانشجویان یک دانشگاه و یا مردم یک شهر بضد انقلاب بوده و به شهیدان توهین کرده اند. فرق بین مردم و دولت در این است که مردم ایران خوب می دانند که چگونه از شهدایشان تکریم بعمل آورند و برخلاف دولت فرق قبرستان با مراکز عمومی و علمی و تحصیلی را بخوبی می دانند.آوردن بقایای شهدای جنگ ایران و عراق بعد از بیست سال و براه انداختن دسته های سینه زنی و عزاداری در دانشگاهها برای دفن این بقایا چه مفهومی بیش از توهین به یاد و خاطره این عزیزان می تواند داشته باشد؟ در کشوری که در دوازده ماه سال آن روزهای کثیری برای سوگواری و عزاداری و تعطیلاتی به این مناسبات در تقویم در نظر گرفته شده است و شادی بخش اندکی در این میان دارد، آوردن اجساد در مراکز تحصیلی جوانان، چه معنا و مفهومی می دهد؟ آیا بهتر نبود که به جای پاره پاره کردن این بقایای گمنام و فرستادن آنها به غرب و شرق و شمال و جنوب کشور، سربازان گمنام، با ادای احترام گارد ملی و حضور رئیس جمهور به عنوان نماینده ملت، در جایی آرام می گرفتند که در شان و مرتبه اشان بود و قدردانی از آنها معادل کتک زدن جوانان دانشگاهی و بازداشت آنها نمی شد؟ چرا حریم شهدا را نگاه داشته نمی شود و از آنها نیز می خواهند استفاده ابزاری کنند؟ تنها دلیلی که برای این بی حرمتی به مقام این جان باختگان می توانم بیابم، دسترسی آسان توسط گروههای شورشی و سرکوبگر به محوطه دانشگاهها در آینده است. حتما از حالا به بعد جوانانی که مشغول مطالعه کتب درسی خود هستند باید با گروههایی روبرو شوند که سینه زنان و زنجیر کشان می خواهند برای زیارت این قبور به دانشگاهها وارد شوند و بعد با دخترانی که چند تار موی آنها بیرون است و یا پسرانی که در حال خنده و گفت و گو با یکدیگر هستند درگیر شوند و به جرم بی حرمتی به شهدیدانی که در صحن دانشگاهها خفته اند، آنها را مورد ضرب و شتم قرار دهند! نمی دانم اگر دولت ایران به جای دولت اسرائیل بود با بقایای کشته شدگان هولاکاست چه می کرد؟ حتما بقایای آنها و استخوانهای پوسیده اشان را از سرتاسر اروپا جمع کرده و به خانه می آوردند تا هر روز در هر کوچه و برزنی به خاک بسپرند تا تمامی مسلمانان ساکن اسرائیل هر روز به یاد آوردند که اینجا سرزمینی اسرائیلی است و برای بدست آوردن چنین آب و خاکی میلیونها نفر قربانی شده اند و آنها حساب کار دستشان بیاید! حتی در سزمینهای اشغالی نیز برای بقایای حکومت از چنین شگردی برای مقابله با تهدید مسلمانان استفاده نمی کنند و مانند تمامی مردم متمدن جهان، بنای یادبود و موزه ای برای تکریم و احترام یاد این جان باختگان بنا کرده اند. آنچه که یاد جانباختگان را زنده نگاه می دارد، رعایت حریم فردی آنها و به میان نیاوردن نام آنها برای استفاده های سیاسی است. دانشجویانی که اینک در دانشگاهها مشغول به تحصیل هستند ای بسا به سختی دوره جنگ را به خاطر بیاورند. آنها نه صدای آژیر قرمز را شنیده اند و نه صدای مهیب اصابت موشک به خانه همسایه هایشان را. آنها ایثار رزمندگان را ندیده اند و به یاد نمی آوردند که چگونه مردم آبادان و خرمشهر برای روزها تا رسیدن قوای کمکی از مرکز با دست خالی مقابل عراقی ها ایستادند. آنچه که آنها از دلیری سربازان وطن شنیده اند، داستانهایی است که هر گروه و هر دسته فراخور منافع سیاسی اشان، برای آنها گفته است. شهیدان چماقی برای کوبیدن به سر مردم نیستند. شهیدان وسیله ای ابزاری نیستند که با زور چاقو و زنجیر و پنجه بوکس بخواهند به مردم تحمیل شوند. جای شهیدان در قلب و خاطره هر ایرانی آزاده ای است و برای یاد کردن آنها لزومی به زیستن در مقبره ای به نام هزاران هزار شهید در شهر نیست و فداکاری آنها با دفنشان در مراکز عمومی قابل جبران و تقدیر نخواهد بود. دانشگاهها مراکز زنده و پویای هر جامعه هستند. دانشگاه قبرستان نیست.

خودسوزی دختر دبيرستانی بلوچ به دليل فقر

گزارش راديو بلوچي اف ام: يک دختر نوجوان دبيرستانى (کلثوم - م) در ايرانشهر به دليل فقر اقتصادی روز شنبه مورخ 3/12/1387 دست به خودسوزی زد و بعد از اينکه خانواده اش وى را به بيمارستان کرمان منتقل کردند به دليل هشتادوپنج درصد سوختگی در همين هفته روز چهارشنبه جان خود را از دست داد
کلثوم, دانش آموز سال اول دبيرستان, از خانواده بسيار فقيرى بوده - پدر وی از طريق فروش يونجه و بارکشى بوسيله "خرگاری" خود به امرار معاش خانواده می پردازد و دو برادر کوچک کلثوم به دليل فشار اقتصادی از مدرسه ترک تحصيل و به کار سنگين کارگرى مشغول هستند.
طبق تحقيقات, اين دختر نوجوان چند روز قبل از خودسوزی به يکی از همکلاسی های خود گفته بود که به دليل نداشتن کفش و لباس نو و مناسب و احساس حقارت پيش همکلاسی هايش از زندگی خسته شده است.

بيانيه كانون نويسندگان ايران عليه "تخريب آثار كشتار" و"سركوب آزادى"

العربیه : كانون نويسندگان ايران با صدور بيانيه اى تحت عنوان "گزارش اهل قلم" به آنچه كه "هجوم و سركوب در مقابل خواسته ها و اعتراض هاى بر حق قشرهاى مختلف مردم" خوانده است، اعتراض كرد. در اين بيانيه سعى در "تخريب و تغيير وضعيت گورستان خاوران" با اين هدف كه "رد پاى طراحان، آمران و عاملان قتل عام دهه 1980 در كشتار نسلى از زندانيان سياسى و عقيدتى پاك شود" محكوم شده است.در بيانيه ى كانون نويسندگان ايران كه در تاريخ 25-2-2009 صادر شده و نسخه اى از آن در روز جمعه 27-2-2009 به "العربيه.نت" رسيده است، "احضارها و بازداشت هاى تنى چند از اعضاى اين كانون"، "يورش به دانشجويان و بازداشت آنان"، "فشار بر اقليت هاى مذهبى"، "كيفرهاى سخت تر براى بى پناهان و گمنامان"، "صدور حكم زندان براى كارگران" و "سانسور كتابها، لغو امتياز نشريات ، فيلتر كردن وبگاهها" و نيز "چهره سازى از نويسندگان حكومتى در خارج از كشور" مورد اشاره و انتقاد قرار گرفته است.در اين بيانيه آمده است: "هجوم و سرکوب در مقابل خواسته‌ها و اعتراض‌های برحقِ قشرهای مختلف مردم برای قدرت‌مداران به روشی هميشگی تبدیل شده است. در چندين ماه اخير، با بحرانی‌تر شدن اوضاع اقتصادی و اجتماعی در داخل کشور و در سطح جهان، بار ديگر موج جديدی از سانسور و ممنوعيت، احضار، دستگيری، بازداشت و صدور احکام سنگين و اجرای روزافزون احکام اعدام برای مقابله با پيامدهای بحران هر دم فزاينده به راه افتاده است. طرفه آن که در کنار اين اقدام‌ها، صاحبان قدرت می‌کوشند اسناد و مدارک سرکوب‌های قبلی را از ميان ببرند." اين بيانيه مى افزايد: " گورستان خاوران يکی از اين اسناد است. طراحان و آمران و عاملان قتل‌عام دهه‌ی ۶۰ (1980 م) سعی دارند با تخريب و تغيير وضعيت اين گورستان، رد پای خود را در کشتار نسلی از زندانيان سياسی و عقيدتی پاک کنند و پرونده‌ی جنايات خود را به محاق فراموشی بسپارند. در پی اين خيال، بخش‌هايی از گورهای فردی و جمعی گورستان خاوران تخريب و تسطيح و خاک‌ريزی شده است. زير و رو کردن اين گورستان به منزله‌ی از ميان بردن آثار جرم و جنايت است و برگی ديگر بر پرونده‌ی مجرمان می‌افزايد. کانون نويسندگان ايران خواهان واگذاری گورستان خاوران به خانواده‌های کشته‌شدگان و بررسی اين کشتار در محکمه‌ای مردمی و عادلانه است." بيانيه ى مذكور سپس به وضع كتب و مطبوعات و آزادى بيان در ايران مى پردازد و خاطر نشان مى سازد: "سانسور کتاب‌ها، لغو امتياز نشريات، فيلتر کردن سايت‌های اينترنتی و تهديد کاربران سايت‌ها در ماه‌های اخير شدت يافته است. چهار نفر از وبلاگ‌نويسان، که چند سال پيش بازداشت و سپس آزاد شده بودند، به تازگی حکم زندان دريافت کرده‌اند. سانسور در سينما و تئاتر که تاکنون بيش‌تر توقيف و عدم صدور مجوز اکران بود به جايی رسيده که برخی نمايش‌ها برای گريز از سانسور به زبان انگليسی به اجرا در می‌آيند!"گفتنى است مخالفان احمدى نژاد در ايران مى گويند: در طول دوران رياست جمهورى اش در برابر بسته شدن نشرياتى بسيار، تنها دو نشريه جديد مجوز انتشار گرفته اند كه يكى محور فناورى دارد و ديگرى جانبدار شخص رئيس جمهور است. در بيانيه ى كانون نويسندگان، پديده هاى "چهره‌سازی از نويسندگان حکومتی در خارج از کشور" و "گذاشتن شاعران و‌ نویسندگان و هنرمندان جشنواره‌ای در جلوی صحنه‌های نمايشی" به عنوان "ابعاد وحشتناک ديگرى از اين قلع و قمع فرهنگی" مطرح و محكوم شده اند.اين بيانيه حاكى است: "در چند ماه اخير تنی چند از اعضای کانون نويسندگان ايران- محمود دولت‌آبادی، فرزانه آقايی‌پور، مجيد امين‌مويد، ناصر زرافشان، فرخنده حاجی‌زاده و حسن صانعی- توسط نيروهای امنيتی بارها احضار شدند و ساعت‌ها مورد بازجويی قرار گرفتند، و هنوز زمان زيادی از صدور حکم سنگين زندان برای يوسف عزيزی بنی‌طُرُف نگذشته بود که محسن حکيمی يکی ديگر از اعضای کانون و از فعالان جنبش کارگری بازداشت و پس از تحمل حدود دو ماه زندان با وثيقه‌ی سنگين آزاد شد".اين بيانيه سپس به دستگيرى "پنج نفر از اعضای سنديکای کارگران نيشکر هفت‌تپه" و دانشجويان چند دانشگاه" اشاره مى كند و "فشار بر اقليت‌های مذهبی" را "نمونه‌ی بارز ديگری از تفتيش و سرکوب عقيده" مى داند. بيانيه مى افزايد: " در اين ميان بی‌پناهان و گم‌نامانِ معترض سخت‌تر کيفر شدند، که عاليه اقدام‌دوست نمونه‌ای مثال‌زدنی از اين بی‌پناهان معترض است".بيانيه در پايان خاطر نشان مى سازد " کانون نویسندگان ايران تمامی موارد بالا را از مصداق‌های سرکوب آشکار آزادی اندیشه و بيان از سوی حاکميت می‌داند و آن را محکوم می‌کند". يادآور مى شود "کانون نویسندگان ایران" طبق اساسنامه ى خويش نهادی است فرهنگی، غيردولتی و غيرسياسی است. اساسنامه ى اين كانون رسماً در تاريخ 24 نوامبر 1999 منتشر گرديد. اما سابقه ى فعاليت اين كانون به سال 1968 (زمان انتشار اولين بيانيه ى آن) بر مى گردد. برگزارى همايش هاى معروف به "انجمن گوته" در تهران توسط اعضاى اين كانون نقش مؤثرى در انقلاب 1979 داشت. از احمد شاملو، محمود اعتمادزاده، جلال آل‌احمد و سيمين بهبهانی به عنوان موسسان اوليه کانون نويسندگان ايران ياد می‌شود.اين كانون پس از حوادث معروف به انقلاب فرهنگى در ايران (اندكى پيش از آغاز جنگ 8 ساله با عراق و مشخصاً ماههاى مه و ژوئن 1980) و بويژه در جريان "قتل هاى زنجيره اى" به شدت هدف حملات مسئولان امنيتى قرار گرفت كه در مواردى به نابودى قربانيان انجاميد. يكى از اسناد مهم اين كانون نامه "ما نويسنده ايم" بود كه با عنوان "۱۳۴ نويسنده" معروف شد. اعضاى كانون را نويسندگان، مترجمان، شاعران، ويراستاران و بطور كلى اهل قلم تشكيل مى دهند.

آقای لاریجانی : خودسوزی سه انسان در یک هفته ؟!!!!


جناب لاریجانی نمی دانم این خبر سومین ” انسان” ایرانی که ظاهرا به فکر آبروی کشور نبود و هوس رقص با آتش به سرش زد درست است یا اینکه باز سایت محسن رضایی خبرسازی کرد و اصلا هاله نوری درکار نبود. اساسا خوب هم که به عکس‌های این خودسوزی ها نگاه کنی ظاهرا دارند می‌خندند. پس یا خیلی سخت نیست استخوان و گوشتی که تا دیروز توسط عزیزی لمس می شد را به همین آسانی به آتش سپردن یا اساسا خبر این آتش هم درست مثل همان خبر هاله نور رییس جمهور ساختگی و برای تخریب است. اگر در پس این خودسوزی‌های مکرر به زودی ردی از دشمن پیدا نشد تا نشان دهد که بدخواهان٫ مردان معصوم میهن را وادار کردند که با به آتش کشیدن خود٫ براندازی نرم و گرم را در ایران مدیریت کنند٬ بی‌شک باید اینها را از حلقه همان معتادانی دانست که به قول آقای رییس مجلس بویی از جبهه و جنگ نبرده‌اند. هفته گذشته دوستانی به لحن تندم در اعتراض به علی لاریجانی منتقد بودند و ادبیاتم را شماتت کردند. گفتم اینبار با لطافت بگویم : حضرات ! آسوده خیال٫ در تب و تاب انتخابات و انتصابات و باقی قضایا باشید٫ همه اهالی پایتخت هم اگر به سرشان زد که خودکشی دسته جمعی نهنگ‌ها را مشق کنند و جمعی با هم و یکجا ٫ نه یکی در مقابل مجلس و دیگری در مقابل بنیاد شهید و آن یکی در مقابل دانشگاه تهران٬ بلکه دسته جمعی خودسوزی کنند٫ خاطر پریشان نسازید . بی‌گمان آسمان تهران هنوز سرد و به آتش بیشتری نیاز است. یا شاید هم این ملت بی‌درد٫ زده به سرشان و درست در سی سالگی انقلاب با آبروی انقلاب بازی شان گرفته است٫ شما به دل نگیرید. اصلا مبادا یک وقت بیهوده بزند به سر این مجلسی‌ها که کمیته تحقیق و تفحص راه بیندازند. هیچ لازم نیست. واضح است که ملت خوشی زده زیر دل شان و در یک هفته٫ اتفاقی تصمیم‌گرفته‌اند بوی این خوشی را با همه مردم این شهر قسمت کنند. خدای ناکرده از زیر زبان رسانه‌های اصلاح‌طلب هم احیانا برای همدردی با این دیوانه‌های معتاد چیزی در نرود که بوی تخریب و تضعیف نظام به مشام برسد. همان بهتر که تیتر تخست روزنامه‌ها خبر داغ انتخابات باشد . اگر نه هم که شهلا هنوز خبرش خریدار دارد و انتشارش هم نه آبرویی از نظام می‌برد و نه احتمال ردصلاحیت کسانی که خبرش را کار کنند وجود دارد. مودبانه و فروتنانه٫ خدمت خودم و آنانی که فصل جدید خودسوزی هموطنان عزیز٫برایشان عادی می شود عرض می‌کنم که این تن‌های سوخته٫ سزاوار آتش‌اند ولی کاش برای اینکه در جشن آنان که کشف کرده‌اند اضافه‌اند باید آتش بگیرند٫ شریک می‌شدیم و تصویر هیبت بی‌درد یکی از این مردان سوخته در مقابل مجلس٫ بنیاد شهید یا دانشگاه تهران را عکس نخست حداقل یک روزنامه می‌کردیم تا ملتی دلش شاد شود و با رقص شعله‌های این آتش مستانه بخندد. بلند و پرصدا تا اگر خانواده این مردان سوخته زنده‌اند و ناظر٫ خوب بشنوند و خیالشان راحت باشد که ما برای جنازه‌های سوخته مردان خسته‌ شهرمان تره هم خورد نمی‌کنیم تا چه رسد به تحقیق و تفحص. بوی گوشت سوخته و تنها امید بازمانده / فاطمه شمس نه معتاد نه جنباز٫ بلکه انسان / عباس عبدی آقای لاریجانی! بوی گوشت سوخته یک معتاد شرف دارد به بوی دهان تو دیروز با بغض مطلبی در مورد مردی که در برابر مجلس خودسوزی کرد نوشتم و برای اعتماد ملی فرستادم. اما امشب دیدم به جای مطلب من مطلبی از خانم کدیور در همین زمینه در روزنامه کار شده است و مطلب من پر پر شد. اول به سرم زد طنز تلخی برای روزنامه بنویسم و بگویم اگر من هم سر و همسری داشتم و بعد خانوادگی این روزها برای دفاع از کروبی وارد میدان می‌شدیم مطلب مرا دور نمی‌انداختید بعد یاد این افتادم که خود آقای کروبی هرگز از من به عنوان کسی که بیشترین لطف را هم به بنده در روزهای احضار و دادگاه داشته اند به دلیل اینکه سنگ معین را به سینه زده‌ام شاکی نشده بود. منصرف شدم و گفتم مطلب را اینجا بگذارم از این ستون‌لرزه‌ها دلگیر نشوم . مهم این بود کسی به آقای لاریجانی بگوید که از دهانش بویی از کلام انسانی نیامد آنگاه که یک انسان درست روبروی خانه ملت خودش را به آتش کشید. برای همین مطلب خنثی و قابل چاپی که برای روزنامه نوشته بودم را باتیتر و پایانی که به هوای دل خودم نزدیک‌تر است می‌گذارم در این خانه فیلتری‌ام.نماینده‌ای در نشست علنی مجلس از جای بر می خیزد تا از آقای رییس بخواهد از شان مجلس دفاع کند و به ملت توضیخ دهد آنکه در مقابل ساختمان مجلس شورای اسلامی بنزین بر بدن خویش ریخت و خود را آتش زد٫ جانباز نبود بلکه معتاد بود و آقای رییس نیز سریع و آماده به دفاع برمی خیزد و تاکید می‌کند که همین‌طور است ٫ آنکه در آتش خودساخته ٫ سوخته٫ معتاد بوده و مشکل روحی و روانی داشته و اساسا بویی از جبهه و جنگ نبرده است. *ظاهرا رسانه‌ها برای جنازه سوخته مردی که درمقابل ساختمان بهارستان٫ زمستان سرد زندگی خود را با گرمای آتشی پایان داد٫ خبرهای حاشیه‌ای نوشتند که مجلس بر آن شد تا در مقام دفاع از جایگاه خانه ملت بر آید و بگوید آنکه مرده٫ مرگش به دلیل بی‌توجهی نمایندگان نبوده و او در در سه تاریخ مشخص با سه نماینده مجلس ملاقات داشته است. رییس کمیسیون امنیت ملی مجلس حتی تاریخ دقیق این ملاقات ها را از تریبون مجلس اعلام می‌کند آنچنان که نام نماینده‌هایی که مرد سوخته دیدار کرده‌اند را را نیز اعلام می کند و سپس نتیجه می‌گیرد که ؛قربانی این خودسوزسی؛ مشکل روحی و روانی داشته است و بر این اساس رسانه‌ها باید در انتشار چنین اخبار حساسی آن هم در ایام سی سالگی انقلاب مراقب باشند تا مردم را بیهوده نگران نکنند.بیراه نمی‌گوید او که در کسوت یک نماینده نگران است تا جامعه‌ای نگران نشود. در همه کشور‌ها وقتی چنین حادثه‌های دلخراشی رخ می‌دهد٫ رسانه ها زمین و زمان را به هم می‌رسانند تا روزنه‌ای به واقعیت بگشایند. بی شک دغدغه نماینده‌ای که نخواسته‌است نام کشورش به اتهام بی‌توجهی به جانبازان نازنین میهن بدنام‌ شود٫ ستودنی‌است و از انسانیت به دور است اگر رسانه‌ای بی تحقیق دقیق٫ خبر کذب نوشت و موجب شد دهنیت مردم از بی‌توجهی به آنانی که مظلومانه در گوشه‌های شهر خاطراتی از جنگ را بر تن زخمی خود حک کرده‌اند٫ مخدوش شود. شاید روزی که تل‌‌انبار داروهای‌ یک جانباز شیمیایی در خانه حقیر و فقیرش همانند کوهی از دارو٫ سوژه عکس خبرگزاری‌های جهان شد دل همین ملت می‌خواست نماینده‌ای از خانه ملت برخیزد و بگوید: نمی‌گذاریم قهرمانان ملی‌مان را سوژه عکس کنید و “کوله پشتی” می بستند و می‌رفتند تا “کوه “غم بسیاری از خانواده‌های رنج‌دیده‌ جانباز را فتح کنند. بی‌شک وقتی در خیابان‌های امن تهران ناگهان مردی با لباس‌ها و چهره‌ای خسته داد می‌زند: ” خمپاره انداختند٫ سنگر بگیرید٫ سنگر بگیرید ” ملت دلش رضا نمی ‍دهد خانواده ای که مرد را همراهی می‌کنند٫از جمعیت عذر بخواهند و یادآور شوند که مرد همراه‌شان شیمایی شده‌است و از بیماری اعصاب و روان رنج می‌برد. ملت خوب می اند آنکه باید عذر بخواهد ماییم که عضوی از ما بی‌قرار است بی‌آنکه بدانیم بر او چه سخت می‌گذرد وقتی جمعی مشغول دعوا برای شان و جایگاه خویش اند.این ها همه مقدمه‌ای دراز بود برای آنکه بگویم شان مجلس بالاتر از این است که در دفاع از جایگاه خود٫ منش جانبازان را فراموش کند و تنها به نام‌شان تکیه کند. آنان که جان برایشان هدیه ناقابل است در دفاع از مام میهن بی‌شک آن روز که سینه در برابر حریف سپر کرده ‌بودند٫ آدم ها را به خوب و بد تقسیم نکردند. برای آنها جان کسی که سوابق روحی و روانی داشت با او که در جایگاه استاد و دانشمند می‌نشست برابر بود. هرگز نگفتند برای دفاع از جان کسانی جان می دهیم که زندگی‌شان خالی از سوابق سوء باشد. برای آنها ” انسان “٫ ” انسان ” بود . پس چگونه ممکن است در سخنان رییس یک مجلس و مسول کمیسیون امنیت ملی آن برای سوختن یک ” انسان ” در آتشی که به گفته خودشان به دلیل مشکلات روحی و روانی بر افروخته شده بود٫ حتی یک کلمه ساده برای رفع نگرانی و دلجویی از ملت وجود نداشته باشد و همه تلاش برای آن باشد که ثابت کنند آنکه مرده٫ جانباز نبوده است. بی شک جانبازان مومن این دیار دلشان رضا نمی دهد نمایندگانشان تریبون در اختیار بگیرند اما حتی یک کلمه به ملت وعده ندهند که مرگ یک انسان را پیگیری می‌کنند حتی اگر او سوابق زندانی و اعتیاد داشته باشد. به گمانم یک وعده ساده مبنی بر اینکه مجلس بررسی می‌کند تا ببیند مردی که در سه وعده با سه نماینده تهران دیدار داشته است ٫ سپس چرا خودسوزی کرده‌ است ٫ نه تنها از شان مجلس نمی‌کاست بلکه همان هدف والای جانبازانی را تقویت می‌کرد که جان خویش برای چنین روزی تقدیم کرده‌اند تا نمایندگان یادشان نرود برای خودسوزی یک “آدم” جدا از سوابق زندانی و مشکلات روحی و روانی او ٫ از یک ابراز تاسف ساده و پیگیری مسولانه دریغ نکنند. اگر هنگام واقعه ملتی در کنار آتش می‌ایستادند از بوی گوشت سوخته بدن یک ” معتاد “هرگز چندش‌شان نمی‌شد اما آنگاه که در برابر مرگ یک انسان ٫ دهانی باز می‌شود و به جای دلجویی ٫ شروع به توجیه می‌کند٫بی شک ملتی دست به سمت بینی اش می‌برد تا بوی غیرانسانی این کلمات آزارش ندهد. فراخوان : این اتفاق ممکن بود در زمان هر دولت و مجلسی رخ دهد و بی شک مستمسک قرار دادن اینگونه حوادث برای نقد جریانی که منتفدش هستیم هرگز اخلاقی و عقلانی نیست اما تنها برای اینکه رییس مجلس یاد بگیرد که جنازه سوخته یک آدم را با زبانش دوباره به آتش نکشد کاش هر کسی در وبلاگش در این مورد بنویسند و حداقل از ریس مجلس بخواهند که اگر پیگیری این ماجرا دشوار است عذرخواهی برای این شیوه بهشت و جهنم تقسیم کردن را از قلم نیاندازد.
در کنار تمام بازی‌های وبلاگی این هم بازی تلخ من است و دوستانم را دعوت می‌کنم به یک نوشتار ساده خطاب به رییس مجلس تا یادمان باشد آدمی که گفته می شود مشکل روحی و روانی داشت آتقدر عاقل بود که خودش را به خانه ملت رساند و آتش گرفت.
کسانی که نوشته اند:
جانباز نبود ٫ انسان که بود/
هاشم حکمه چه ولنتاین عاشقانه ای دارد جانباز / جمهور دو سوی دعوا شانه به شانه هم / آرش کمانگیر معتاد مجرم نیست آقای لاریجانی / مجمع دیوانگان نادیده گرفتن حقوق یک انسانی ولو معتاد / آرش سیگارچی باید از پدر یک خانواده اعاده حیثیت شود/ وبلاگ چراغی باید افروخت درخت جهنمی و مردی که انسان بود و سوخت / وبلاگ راز سر به مهر ما یاد گرفتیم که بسوزیم و بسازیم / وبلاگ معمار بابا کاندیدای انتحابات ۸۸ درد سوختن و آتش گرفتن برای جانباز و معتاد مشترک است / وبلاگ سبک ایرانی آقای لاریجانی ! سهم ما از عدالت شما آتش است / وبلاگ خواب های خاتون سیاست عرصه‌ی اخلاق نیست اما…./ وبلاگ دفتر سیمی گیریم که معتاد بوده… / وبلاگ روزگار ناحوش حکایت آن جانبازی که خوراک استبداد شد / اندیشه‌های سیاسی
خوابند وزیران و خرابند وکیلان //// یارب بستان داد فقیران ز امیران

مسیح علی نژاد

برای مقابله با جندالله دست به دامن پیشوای اهل سنت مولانا عبدالحمید و قول ازادی زندانیان سیاسی


دوربـــيين نـــيــوز : پس از تخریب پایگاه بسیج واقع در جنب مسجدالغدیر زاهدان و تهدید عوامل انفجار به حملات بیشتر مسئولین محلی و مقامات امنیتی استان سیستان و بلوچستان دچار حواس باختگی شدند.این مسئولین مثل همیشه دست به دامن پیشوای اهل سنت مولانا عبدالحمید شده اند تا جلوی جنبش جندالله را از انجام عملیات بیشتر در استان بویژه در شهر زاهدان باز دارد.بعضی از گزارشها حاکی از آنست که مقامات عالیرتبه قول دادند زندانیان سیاسی اهل سنت را در استان آزاد خواهند کرد و از رهبران و معتمدین سنی مذهب فهرست اسامی زندانیان را خواسته اند.لازم به یادآوریست جنبش مقاومت مردمی جندالله پس از انفجار پایگاه بسیج در جنوب غرب زاهدان طی انتشار اطلاعیه ای درخواست کرده بود تمام زندانیان سیاسی بلوچ را آزاد کنید یا منتظر عملیاتهای بعدی و شدیدتر ما باشید.پیش از این در چند متری محل انفجار و تخریب دفتر بسیج اتوبوس حامل فرماندهان سپاه پاسداران توسط جندالله منفجر شد که تمام سرنشینان آن که نزدیک به بیست نفر بودند به هلاکت رسیدند.جندالله مدعی است برای حقوق مردم بلوچ و اهل سنت مجبور شده اسلحه بدست گیرد. اگر حقوق اهل سنت به آنها داده شود اسلحه را کنار خواهد گذاشت.

تصادف با الاغ، 4 كشته و مصدوم برجاي گذاشت


برخورد يك دستگاه خودروي پرايد با الاغ در استان فارس، دو كشته و دو مصدوم بر جاي گذاشت. يك دستگاه خودرو پرايد در روز دوشنبه هفته گذشته در جاده ياسوج ـ شيراز با يك الاغ تصادف كرد و واژگون شد. اين حادثه در ساعت 18:46 به اورژانس گزارش شد و امدادگران اورژانس به همراه سه آمبولانس به محل حادثه اعزام شدند. امدادگران پس از حضور در محل حادثه مشاهده كردند كه دو تن از سرنشينان خودرو در دم جان باختند. امدادگران با انجام امدادهاي اوليه دو تن ديگر از مصدومان اين حادثه را به بيمارستان شهيد بهشتي منتقل كردند.

کلاهبرداری 300 میلیاردی یکی از آخوندها در فارس


سایت حکومتی جهان: یک باند کلاهبردار در قالب شرکت "برگ سبز مطهر" با استفاده از نفوذ برخی از اعضای خود اقدام به کلاهبرداری گسترده در شهرستان گراش واقع در استان فارس نموده است.
متهم اصلی این پرونده پیش از این در ماجرای کلاهبرداری 8 میلیاردی روانه زندان شده بود که با تقدیم وثیقه توسط یکی از مسئولین مطرح کشور آزاد شد.
هم اکنون وضعیت در شهر گراش بحرانی است و حدود 70 درصد جمعیت این شهر که از مال باختگان هستند، با تجمع در مقابل نهادهای مختلف خواستار رسیدگی فوری به این پرونده هستند.
یک باند کلاهبردار در قالب شرکت "برگ سبز مطهر" با استفاده از نفوذ برخی از اعضای خود اقدام به کلاهبرداری گسترده در شهرستان گراش واقع در استان فارس نموده است.
بر پایه این گزارش در این کلاهبرداری گسترده مبلغی در حدود 300 میلیارد تومان از حدود 20 هزار نفر اخاذی شده و فردی به نام دکتر نجفی زاده توانسته با وابسته نشان دادن خود به مقامات کشور اعتماد مردم را جلب نموده و به همراه همدستانش اقدام به این کلاهبرداری نماید.
متهم اصلی این پرونده پیش از این در ماجرای کلاهبرداری 8 میلیاردی روانه زندان شده بود که با تقدیم وثیقه توسط یکی از مسئولین مطرح کشور آزاد شد.
وی که هم اکنون متواری است در دادگاه ویژه روحانیت خلع لباس شده و از وی به عنوان اصلی ترین فرد در کلاهبرداری مذکور نام برده می شود.
بنا به اخبار رسیده از منابع محلی هم اکنون وضعیت در شهر گراش بحرانی است و حدود 70 درصد جمعیت این شهر که از مال باختگان هستند، با تجمع در مقابل نهادهای مختلف خواستار رسیدگی فوری به این پرونده هستند.
گفتنی است این باند ضمن دعوت از روحانیون و مسئولین مطرح کشور اقدام به برگزاری جلسات و مراسمات مختلف در شهر گزارش نموده و از این طریق توانسته بود اعتماد مردم را جلب نماید.

روحانی یعنی چه؟

بسم الله الرحمن الرحیم
روحانی یعنی چه؟
معمولا به علمای دین روحانی می گویند. شاید با خود فکر کرده باشید که روحانی یعنی چه ؟
ممکن است این سوال جوابهای گوناگونی داشته باشد اما چیزی و جوابی که به ذهن من رسیده از این قرار است:
بیماریهایی که بر انسانها می آیند و انسان مبتلا به آنها می شود به دوقسمت تقسیم می شوند
1 – بیماری جسمی که جان انسان را مریض می کنند .
2- بیماری روحی که ذهن و فکر و بعبارتی روح انسان را بیمار می کنند.
با توجه به مطلب فوق یک جامعه به دو جور دکتر نیاز دارد یکی دکتری که بیماریهای جسمی انسان را تشخیص بدهد و معالجه نماید دوم دکتری که بیماریهای روحی و روانی انسانها را تشخیص بدهد و معالجه نماید.
بیماری روحی مثل چه ؟ یعنی چه ؟
خداوند متعال که انسانها را خلق فرموده برای آنکه انسان انسان باشد و مثل فرشته معصوم نباشد در انسانها خصوصیات و خصلتهای عجیبی گذاشته است مثلا در انسانها خصلتهایی مثل: حسادت ، تکبر ، شهوت جنسی ، خشم و غضب، ترس ، و.. دهها خصلت دیگر گذاشته است . این خصلتها و خصوصیات باید در حد متعادل و جهت مشخصی داشته باشند چنانچه یک ذره از حد تعادل خارج شوند انسان بیمار می شود و از بیماری رنج می برد و زندگی به کامش تلخ می گردد . انسان به یک درختی می ماند که باید همه شاخه هایش برابر باشند درغیر این صورت آن درخت سالم نیست و به باغبان نیاز دارد تا شاخه های اضافی را قطع کند.
هر انسانی ممکن است به یک بیماری مبتلا گردد مثلا یکی به دوستی مال مبتلا شده و شب و روز دنبال مال می دود و زندگی به کامش تلخ شده . دیگری به حب شهوت جنسی مبتلا شده و تمام هم و غمش همین مسئله است یکی به حب جاه و مقام مبتلا شده و روز و شب در فکر است که از همه بالاتر باشد یکی به حسادت مبتلا شده و شب و روز از حسودی به دیگران رنج می برد و...
برخی از این بیماریها مانند بعضی از بیماریهای جسمی واگیر دار هستند.
بیماریهای روحی چون خیلی فراوانند و همه انسانها را در بر می گیرند بسیار مهمتر و خطرناک تر از بیماریهای جسمی هستند.
خداوند پیامبران را فرستاده تا انسانها را معالجه نمایند و این خصوصیات را در انسان به حد اعتدال بیاورند و جهت بدهند .
چطور جهت بدهند؟ به این شکل که مثلا شهوت جنسی را به سمت ازدواج حلال و تولید نسل سوق بدهند خشم انسانها را کنترل نموده به سمت مبارزه با بدیها و دشمنان خدا سوق بدهند حب مال را با تشویق با صدقه دادن و کمک به دیگران از دل انسان بیرون بیاورند . و...
وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ / آنان را تزکیه و پاک کنند سپس کتاب و دانش تعلیم دهند .
پس تزکیه مهمتر و قبل از تعلیم است.
بعد از پیامبران شاگردان آنان این مسئولیتها را بر عهده گرفته اند تا رسیده به علمای دین . به همین خاطر به علمای دینی روحانی می گویند.
در گذشته مربیان علما عارفان بزرگ بودند و شاگردان خویش را در مدت زمان تحصیل علم اصلاح می کردند و بعد آنان را با بیماریهای روحی و علاج آنها آشنا می کردند اما متاسفانه به تدریج این نکته قدری (در حد بسیار زیاد) ضعیف گشته و در برخی موارد می توان گفت این نکته کاملا نادیده گرفته می شود که نتیجه بسیار خطرناکی می تواند داشته باشد.
نکته تاسف آور
برای معالجه بیماریهای جسمی در هر شهری بیمارستانهای بزرگی درست شده اما در مورد بیماریهای روحی که بسیار خطرناک تر از بیماریهای جسمی هستند هیچ فکری نمی کنند.
تاسف آورتر از همه
اینکه در مراکز دینی نیز مثل سابق روی این نکات مهم دقت نمی کنند می گویند العلم دانستن . فقط به دانستن اکتفا می کنند . که در دراز مدت می تواند نتایج خطرناکی داشته باشد. زیرا آن کسانی که باید دکتر باشند ممکن است خود منبع بسیاری از بیماریها باشند.
خفته را خفته کی کند بیدار
آنکه خود ره گم است که را رهبری کند؟
قَدْ أَفْلَحَ مَن زَكَّاهَا = رستگار شد آن کسی که نفس خود را پاک و تزکيه کرده،
وَقَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا = نوميد و محروم گشته است! آن کس که نفس خويش را با معصيت و گناه آلوده ساخته،
تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ
ترجمه : (آرى،) اين سراى آخر تو را (تنها) براى کسانى قرارمى‏دهيم که اراده برترى‏جويى در زمين و فساد را ندارند؛ و عاقبت نيک براى پرهيزگاران است!

تصویر؛ زن 140 ساله ايرانی

ایسنا: فيلم مستند 30 دقيقه‌اي «به نام نگاه من به خدا»، به زندگي مادر 140 ساله‌اي در يكي از دهستان‌هاي كهنوج مي‌پردازد كه به همراه فرزندانش، نوه‌ها، نتيجه‌ها، نبيره‌ها و 13 نديده‌اش زندگي مي كند. او 30 سال است كه بينايي‌اش را از دست داده و تاكنون از محل زندگي‌اش هم خارج نشده است.

مولانا عبدالحميد در ديدار دانشجويان: حاضر نيستيم حوزه ها ي علميه ما بصورت دولتي و حکومتي اداره شود


سنی نیوز:ما مخالف اين نظام نبوده و افتخا ر مي کنيم که د ر کشور ما نظام اسلامي حاکم است اما بهرحال ايراني هستيم و داراي يکسري حقوق شهروندي مي باشيم و اگر اهل سنت هم هستيم سني ايراني بشمار مي آييم نه سني عربستاني يا پاکستاني ، بنابراين بايد حقوق ما مورد مراعات قرار گيرد
——————————————————————————–
شيخ الاسلام مولانا عبدالحميد در جلسه ديدار دانشجويان اهل سنت ايران با علما با بيان اينکه حوزه هاي علميه اهل سنت کشور مراکز علمي آنان بحساب مي آيد و بايد استقلال خود را حفظ کنند خاطر نشان کردند : ما دربخش مديريت اقتصادي اين حوزه ها با مشکلات فراوان مواجه هستيم ، با اين حال چنين وضعيتي را تحمل مي کنيم اما به هيچ وجه حاضر نيستيم حوزه هاي ما دولتي و حکومتي شوند .
به گزارش سنی نیوز به نقل ازپايگاه اطلاع رساني مولانا عبدالعزيز« رحمه الله » مولانا عبدالحميد که د راختتاميه مراسم “ديدار دانشجويان اهل سنت با علما” سخن مي گفتند درادامه اظهار داشتند : آزادي مذهبي در چارچوب قانون اساسي ازجمله حقوق ما بوده و رعايت آن خواسته تک تک شهروندان سني مذهب ايران است ، رئيس جمهور نشدن دراين مملکت براي ما قابل تحمل است و هيچ گاه به خاطر آن قهر نمي کنيم اما در رابطه با آزادي هاي مذهبي خود به هيچ وجه حاضر به معامله نيستيم و در برابر آن کوتاه نخواهيم آمد .
ايشان ادامه دادند : مذهب بايد آزادي خود را حففظ کند، اين خواسته ماست و بر طرح آن اصرار مي ورزيم و حاضريم با کساني که مخالف اين رويکرد ما هستند به بحث بنشينيم .
ما مخالف اين نظام نبوده و افتخا ر مي کنيم که د ر کشور ما نظام اسلامي حاکم است اما بهرحال ايراني هستيم و داراي يکسري حقوق شهروندي مي باشيم و اگر اهل سنت هم هستيم سني ايراني بشمار مي آييم نه سني عربستاني يا پاکستاني ، بنابراين بايد حقوق ما مورد مراعات قرار گيرد .
مدير حوزه علميه دارالعلوم زاهدان ادامه دادند : برخي ما را متهم به زياده خواهي مي کنند ، آخر ما چه داريم که بياييم و زياده بطلبيم؟ ، ما خواهان پست و مقام نيستيم بلکه فقط مي خواهيم حرمت و احترام ما حفظ شود چرا که خيرخواهيم نسبت به حاکم و رعيت . هيچ گونه غرض ورزي و تعنتي نداريم همواره خواستار اخوت و برادري با برادران اهل تشيع بوده وهستيم چرا که راه ما راه اخوت و برادري است .
با اين ، متاسفانه اخيرا فشارها بر جامعه اهل سنت شدت گرفته و هنوز هم مشکل حوزه علميه زابل حل نشده است ، در هر حا ل پي گير يها ي ما د راين باره ادامه دارد و حتي د رچند مرحله با رهبر انقلا ب هم مکاتباتي داشتيم که اميدواريم به نتايج قابل قبولي دست يابيم .
مولانا عبدالحميد در ادامه به دهمين دوره انتخابات رياست جمهوري اشاره کردند و افزودند : براي اظهار نظر در اين باره و نيز در رابطه با کانديداها هنوز فرصت باقي است دراين رابطه ما با شما و ساير دانشگاهيان به مشوره خواهيم نشست و در پايان پس از طي مراحلي به اقدامي خاص دست خواهيم زد .
دراين ديدار صميمانه ، شيخ الاسلام مولانا عبدالحميد همچنين اندکي به بررسي موضوع دين و چالش هاي عصر حاضر پرداخته و افزوند: متاسفانه د راين عصرکه “عصر فناور ي و تکنولوژي” لقب گرفته است بشر از مسايل مهمي همچون مسايل معنوي و اخلاقي فاصله گرفته و برلبه پرتگاه هلاکت قرار گرفته است .
در اين عصر پر چالش ، بشر در عمران و آباداني دنيا به پيشرفتها ي چشمگيري نائل آمده است اما متاسفانه در بخش تزکيه و اصلاح و پالايش با طني خود با انحطاط مواجه شده است که بدون ترديد بزرگترين عامل اين فرايند تلخ عُجب ، خودپسندي و غروري است که بشر با آن گرفتار آمده و د رنتيجه از زانو زدن در برابر کساني که استاد انسان سازي هستند آنهائيکه خاک را به کيميا تبديل مي کنند ، سر باز زده است .
شيخ الاسلام همچنين خطاب به دانشجويان حاضر اظهار داشتند : شما فرزندان اسلام و شاگردان مکتب قرآن هستيد و الحمد لله نور ايمان در سينه هاي شما موج مي زند بنابراين سعي کنيد همواره خدا و رسول را مد نظر قرار داده و به انجام احکام اللهي بپدازيد آنگاه خداوند متعال شما را در پناه خود حفظ خواهد کرد .
سعي کنيد همانند اقبال لاهوري به تحصيل علم مشغول باشيد که مي گفت ، وقتي دردانشگاه لندن مشغول تحصيل بودم هيچ يک از نماز هاي روزانه ام فوت نمي شدند .
مولانا عبدالحميد ادامه دادند : هيچ گاه نمازهاي خود را دردانشگاه ها قضا نکنيد و همواره به صبر و تقوا تمسک جوئيد .
من توصيه ام به تمام جوانان اهل سنت د رسراسر کشور آن است که در راه کسب علم دانشگاهي با تمام وجود تلاش کنند .
بايد جامعه اهل سنت د راين زمين بشکل عمومي تلاش کنند وبايد ياد آورشوم دراين زمينه هر کاري ازدست ما برآيد ازانجام آن دريغ نخواهيم کرد .
شيخ الاسلام مولانا عبدالحميد در پايان با تاکيد خاطر نشان کردند: توصيه من به شما دانشجويان و تمام شهروندان اهل سنت در سراسر ايران آن است که از هرگونه اختلاف و چند دسته اي بپرهيزند . ما بايد به تمام افکار و انديشه ها و جنبش ها احترام گذاشته و ازهمه بخواهيم د رجهت وحدت و اتحاد هر چه بيشتر تلاش کنند چرا که د راين اوضاع اهل سنت در شرايطي نيستند که به چنين مسائلي دامن بزنند .
ايشان همچنين ازدانشجويان خواستند تا حد توان د رمسائل فقهي که پرداختن به آنها کا رتخصصي علما و حوزويان است ، وارد نشوند .
اين مراسم بطور رسمي بعد از نماز عشاء ديشب به کار خود پايان داد.

۱۳۸۷ جمعه ۹ اسفند

اتوبوس هاي مخصوص اعدام كردن در چين

يو اس تو دي، گزارش جالبي در مورد نحوه اعدام مجرمين در چين منتشر كرده است. به خلاصه‌اي از اين مطلب توجه كنيد:
«ژانگ شيجيانگ»، ملقب به شيطان نه‌انگشتي است، نخستين بار در ۱۳ سالگي، پدرش او را در حين دزدي غافلگير كرد و براي جريمه يكي از انگشتانش را بريد. ۲۵ سال بعد و در سال ۲۰۰۴، ژانگ يك بار ديگر محكوم شد، اما اين بار براي قتل و تجاوز. او يكي از نخستين افرادي بود كه براي اعدامش از اتوبوس‌هاي مرگ چيني استفاده شد!
گفته مي‌شود كه تعداد اعدام‌ها در چين در هر سال، ۴ برابر باقي دنياست. مدتي است كه چين در حال موقوف كردن اعدام با جوخه آتش و جانشيني آن با تزريق داروهاي مرگ‌آور است. آمريكا و سنگاپور، پيش از اين تنها كشورهايي بودند كه در آنها اعدام با تزريق انجام مي‌شد.
از آنجا كه ساختن اتاق‌هاي اعدام و يا انتقال محكومان به تشكيلات اعدام محدودي كه در چين وجود دارد، گران از آب درمي‌آيد، چيني‌ها به اين فكر افتادند كه اتوبوس‌هايي مجهز به اتاقك‌هاي اعدام بسازند كه از شهري به شهر ديگر حركت مي‌كنند و كار اعدام را با سهولت انجام مي‌دهند.
چيني‌ها معتقدند كه با اين تدبير، اعدام‌ها را انساني‌تر و متمدنانه‌تر انجام مي‌دهند، گرچه هنوز بيشتر اعدام‌ها در چين با شليك گلوله انجام مي‌شوند، اما ميزان اعدام با تزريق، به گفته مقامات چيني به ۴۰ درصد رسيده است.
اما در اين ميان منتقدان، اتهام بزرگي به چيني‌ها وارد آورده‌اند، آنها اعتقاد دارند كه اتوبوس‌هاي مرگ چين، باعث آسان شدن كار تهيه پيوند از جسد اعدام‌شدگان مي‌شود و كار كساني را كه به طور غيرقانوني مباردرت به اين كار مي‌كنند، نسبت به زماني كه اعدام با سلاح گرم انجام مي‌شد، بسيار آسان‌تر مي‌كند! آنها پليس، تشكيلات قضايي و بيمارستان‌هاي چين را متهم كرده‌اند كه در اين كار غيرقانوني مشاركت مي‌كنند و به سود هنگفتي مي‌رسند. ممانعت چيني‌ها از نشان دادن اجساد اعدام‌شدگان به خانواده‌هايشان قبل از سوزانده شدن، اين شك را بيشتر مي‌كند.
اما چيني‌ها مي گويند كه مراسم اعدام به صورت زنده و ويدئويي براي مقامات قانوني پخش مي‌شود، تا از قانوني بودن اعدام‌ها اطمينان حاصل شود. به علاوه در ماه مارس، وزرات بهداشت چين، قانوني تصويب كرد كه بر اساس آن خريد و فروش بافت‌هاي پيوندي ممنوع شده است و قوانين پيوند عضو، تشديد شده است.
اتوبوس‌هاي مرگ چين، از بيرون شبيه وسايل نقليه معمول پليس هستند. هزينه ساخت هر يكي از آنها ۳۷ هزار تا ۷۵ هزار دلار است. تا به حال ۴۰ عدد از اين اتوبوس‌ها ساخته شده‌اند.
تركيب داروهاي مرگ‌آور: جالب است بدانيد كه دارويي كه براي اعدام استفاده مي‌شود، ۳ جزء دارد: سديم تيوپنتال، محكوم را بيهوش مي‌كند، پانكرونيوم، تنفس او را متوقف مي‌كند و كلريد پتاسيم، قلب محكوم را از كار مي‌اندازد.
در چين ۶۸ جرم مختلف از جمله فرار از پرداخت ماليات و قاچاق دارو، مجازات اعدام دارند. خود محكومان نمي توانند وسيله اعدام خود را انتخاب كنند، با اين وجود، ترديدهايي وجود دارد كه محكومان ثروتمند براي تحمل نكردن درد، شيوه تزريق دارو را با تحت‌تأثير قرار دادن مقامات قضايي انتخاب مي‌كنند.

سوء استفاده از داروي مسكن ترامادول در ايران


مسئولان وزارت بهداشت ايران اعلام كرده اند ميزان مصرف داروي ترامادول خوراكي در فاصله سال هاي 1382 تا 1384، 24 برابر شده است.
محبوبه ولد خاني، مدير نظارت بر برنامه هاي تجويز و مصرف داروي وزارت بهداشت، ضمن اعلام اين خبر در گقتگو با ايسنا، گفت اين وزارتخانه براي كمك به كاهش سو استفاده از اين دارو، ابتدا اطلاع رساني مي كند و هنوز اين دارو را از بازار داروي ايران جمع نكرده است.ترامادول، يك داروي مسكن با اثرات مشابه ترياك است، كه براي دردهاي متوسط تا شديد تجويز مي شود.
در ايران، از اين دارو به عنوان جايگزين مواد مخدر استفاده مي شود اما متخصصان بهداشت و درمان مي گويند، سو استفاده اينچنيني از اين دارو، موجب ايجاد وابستگي معتادان به خود دارو مي شود.
آذرخش مكري، معاون آموزشي مركز ملي مطالعات اعتياد ايران، نيز پيشتر نسبت به مصرف بي رويه اين دارو به ويژه بين جوانان هشدار داده و اعلام كرده بود نظارت كافي بر فروش غير مجاز و بدون نسخه ترامادول، انجام نمي شود.
دست اندر كاران امور بهداشت و درمان در ايران قبلا اعلام كرده بودند داروي ترامادول و استامينوفن كدئين نبايد بدون نسخه ارايه شود اما به نظر مي رسد برخي داروخانه ها به اين دستورالعمل توجهي نمي كنند.
سو استفاده از اين دارو در ايران، دست اندركاران را به تشكيل گروه ويژه بررسي و كنترل روند سوءمصرف ترامادول واداشته است. اين گروه به دستور وزير بهداشت، درمان و آموزش پزشكي تشكيل شده است.
برخي متخصصان مي گويند سوء مصرف اين دارو عوارضي خطرناكتر از ترياك دارد.
به گفته عليرضا حاج سيد جوادي، عضو هيات علمي دانشگاه علوم پزشكي قزوين، اين دارو در اثر مصرف بدون دستور پزشك اعتياد آور و تشنج زاست و در بعضي موارد سم زدايي از بدن فرد معتاد به آن بسيار مشكل انجام مي‌شود.

۱۳۸۷ اسفند ۹, جمعه

خاطره یک جوان بلوچ از اداره آگاهی زاهدان

یک جوان بلوچ که چند روز را در اداره آگاهی زاهدان گذرانده است خاطرات خود را از آن مکان اینگونه بیان می کند.تابستان سال هشتاد شش هنگامی که با خودروی پرایدم از دروازه خاش زاهدان عبور میکردم متوجه شدم که یکی از گشتهای به اصطلاح انتظامی با دایر کردن ایست در آنجا اقدام به متوقف نمودن خودروهایی که رانندگان یا سرنشینان آنان بلوچ هستند کرده است. من هم که پرایدم را تازه سه روز قبل خریده بودم با ایست این ماموران که طبق معمول زابلی و معتاد بودند مواجه شدم یکی از آنها که مسئول سوال و جواب بود از من خواست تا گواهینامه رانندگی ام را به او نشان دهم بعد از ارائه مدارکهای خود و خودرویم آنها به من گفتند که ۷۰۰۰ تومان به آنها بدهم و محل را ترک کنم.از شانس بدم من لحظاتی قبل پولهایم را صرف خرید آزاد بنزین کرده بودم به همین جهت به آنها گفتم که پولی که باید به شما بدهم اکنون ندارم به محض گفتن این حرف یکی از آنها سیلی محکمی به من زد و گفت وقتی وارد آگاهی شدی حسرت این لحظه را خواهی خورد.من هم بشدت عصبانی شدم ولی بازهم خودم را کنترل کردم و به مزدوران زابلی گفتم من که جرمی مرتکب نشده ام همه مدارکهایم که بحمدالله تکمیل است شما بگویید جرم من چیست؟
متاسفانه بازهم به من گفتند داخل اداره آگاهی متوجه خواهی شد که چه جرمی مرتکب شدی به هر حال آنها دو سرباز را سوار ماشین من کردند و تلفن همراه مرا نیز از من گرفتند و از من خواستند که بطرف اداره آگاهی بروم.
خلاصه روانه اداره آگاهی شدیم و دقایقی بعد به آنجا رسیدیم و مامورینی که ایست و بازرسی دایر کرده بودند نیز وارد اداره آگاهی شدند به محض ورود به اداره آگاهی همگی آنها به من حمله ور شدند و با مشت و لگد و باتوم مرا بشدت کتک زدند یکی از آنها در حالی که با مشت به سرم میکوبید می گفت بهت گفتم که در اداره آگاهی متوجه خواهی شد که چه جرمی مرتکب شده ای.
بعد از آن آنها مرا به بازداشتگاه آگاهی بردند همین که به نزدیکی آنجا رسیدیم صدای داد و بیداد بلوچهایی که زیر شکنجه وحشیانه مزدوران زابلی جمهوری اسلامی قرار گرفته بودند به گوشم رسید
مسئول بازداشتگاه که یک زابلی دیگر بود از سوی مامورانی که مرا دستگیر کرده بودند تعهد گرفت که مرا به قول خود او حسابی ادب کند من به مسئول بازداشتگاه گفتم من هنوز نماز ظهرم را نخوانده ام او به همراه چند سرباز به من حمله کرد و گفت اینجا بازداشتگاه آگاهی است نه مسجد.تازه متوجه شدم که اینها حتی نمیداننند که اسلام با (س) نوشته میشود یا (ص) بهر حال وارد شکنجه گاه اصلی اداره آگاهی زاهدان شدم بوی بسیار کثیفی بر فضای بازداشتگاه حکم فرما بود که باعث شد من حالت تهوع بگیرمآنها از من خواستند که به یک بازداشتی بلوچ که یک فرد مسن بود سیلی بزنم من وقتی سر و صورت کبود او را که قبلا شکنجه شده بود دیدم شرمنده شدم و به آن زابلی بی رحم گفتم من به کجای او دست بلند کنم؟
با گفتن این حرف بازهم آنها وحشیانه به من حمله کردند و برای سومین بار مرا کتک زدند اینجا بود که آرزو کردم خدا دشمنان مرا وارد این مکان کثیف و ضد بشری نکند.هوا هم بشدت گرم بود همه ما تشنه بودیم آنها به ما آب خوردن هم نمیدادند آن مرد مسن با سر و صورت زخمی و کبود ۱۰۰۰۰تومان از جیب خود در آورد و به من گفت این ده هزار تومان را به یکی از سربازها بدهم تا برایمان چند بطری آب معدنی بیاورد.
با ترس و لرز یکی از آنها را که ظاهرا زابلی نبود صدا زدم او هم با برخوردی تند از من خواست که ساکت شوم بالاخره او پولها را از من گرفت و یکی دو ساعت بعد دو بطری آب معدنی که خیلی هم گرم بودند برایمان آورد و به لحنی تمسخر آمیز گفت که هر کدام را ۵۰۰۰ تومان خریده ام نمیخواهم سر شما را به درد بیاورم خلاصه آنها به من گفتند که ۱۰۰۰۰۰۰تومان پول برای همان مامورانی که مرا دستگیر کرده اند تهیه و ضمن عذرخواهی از آنها زمینه آزادی خودم را فراهم کنم چون من در طول این مدت حسابی شکنجه شده بودم حاضر بودم حتی ماشینم را هم بفروشم و خودم را از آن جهنم خلاص کنم آنها موبایل یکی دیگر از بلوچها را که در آنجا بازداشت بود برایم آوردند و گفتند به خانواده ات زنگ بزن و پول درخواست کن.
من هم به برادر کوچکم زنگ زدم و گفتم که در بازداشت هستم و یک میلیون پول نیاز دارم او هم با مراجعه به چند جا موفق شده بود ۶۵۰۰۰۰ تومان پول تهیه کند وقتی برای بار دوم به او زنگ زدم او گفت که ۶۵۰۰۰۰ تومان پول غرض کرده است و امیدی به اینکه بتواند پول بیشتری تهیه کند ندارد.
من هم این حرف برادرم را به آنها گفتم آنها گفتند ۶۵۰۰۰۰ تومان را از تو می پذیریم اما در ازای ۳۵۰۰۰۰ تومان دیگر باید یک هفته دیگر آنجا بمانم و شکنجه شوم این بود که من به خاطر فقرم یک هفته دیگر یعنی جمعا نه روز را شکنجه شدم بازداشت شدگان دیگر هم می گفتند که بدون هیچ جرمی به آن مکان منتقل شده اند و از آنها مبلغ میلیونی خواسته شده که پرداخت آن مبلغ در توان آنها نیست به همین جهت آنها مجیور هستند شکنجه های وحشیانه این مزدوران از خدا بی خبر را تحمل کنند.

تصویر کماندر شهید احمد وفائی معروف به حاجی محمود


پاسپورت ایرانی بی اعتبار ترین گذر نامه دنیا

ایران ب ب ب
گزارش موسسه Henley&Partner در مورد محدودیت سفرهای خارجی با گذرنامه های دول مختلف را منتشر کرد. آخرین گزارش این موسسه در دهم فوریه 2009 درج شده که در لینک زیر ملاحظه میکنید:
http://www.henleyglobal.com/citizenship/visa-restrictions/
----------The following is an overview of selected countries taken from the Henley Visa Restrictions Index - Global Ranking 2008:Rank Score Rank Score 1 Denmark 157 14 Malta 139 2 Finland 156 24 Israel 118 2 Ireland 156 17 Hungary 131 2 Portugal 156 20 Argentina 127 3 Belgium 155 23 Brazil 122 3 Germany 155 26 Romania 115 3 Sweden 155 27 Mexico 114 3 United States 155 29 Croatia 108 4 Canada 154 35 South Africa 88 4 Italy 154 38 St. Kitts & Nevis 84 4 Japan 154 42 Turkey 75 4 Luxembourg 154 44 Dominica 71 4 Netherlands 154 53 Russian Federation 60 4 Spain 154 54 Taiwan 59 5 Austria 153 61 Thailand 52 5 Norway 153 61 United Arab Emirates 52 6 France 152 70 Saudi Arabia 42 6 United Kingdom 152 72 Bosnia and Herzegowina 40 7 Australia 151 75 India 37 8 New Zealand 150 78 Egypt 34 8 Singapore 150 79 China 33 9 Greece 149 82 Jordan 30 9 Switzerland 149 83 Korea, Dem People's Republic 29 10 Iceland 146 87 Pakistan 25 11 Malaysia 145 87 Iran 25 12 Korea, Republic of 144 88 Iraq 23 13 Liechtenstein 140 89 Afghanistan 22 14 Cyprus 139

رأی به حکومت هست ؟ رأی به حکومت نیست ؟ (کارتون - نیک آهنگ)


آنچه گم شده، هفتاد ميليارد دلار است


تابناک رژیم : براي مردمي که تازه از راهپيمايي دشمن‌شکن 22 بهمن برگشته‌اند، اين بسيار ناگوار است که از يکي از رسمي‌ترين تريبون‌هاي نظام بشنوند که يک ميليارد دلار از اموال ملت گم شده است.
صرف‌نظر از اين‌که آن يک ميليارد دلار واقعا گم شده باشد يا نه، اگر براي روحيه هر يک از افراد ملت، يک هزار دلاري ناقابل ارزش قايل شويم، در اين جريان هفتاد ميليارد دلار به طور قطع گم شده است.جاي شگفتي است که درياي بيکران ملت را به وحدت دعوت مي‌کنيم، ولي هنگامي که نوبت خودمان مي‌شود، تنها چيزي را که در کارهايمان رعايت نمي‌کنيم، حفظ وحدت است؛ «أتأمرون الناس بالبر و تنسون أنفسکم».اينکه هیات رئیسه محترم مجلس با اعلام چنين خبري، اذهان ملت را مشوش کند و اظهارات ديوان محاسبات را به شهادت بطلبد و اين‌که رئيس محترم جمهور در مصاحبه تلويزيوني همه چيز را تکذيب کند و اين دور بهت‌آور و گيج کننده همچنان ادامه پيدا کند، شايسته ملتي نيست که در همه احوال، به وحدت و اطمينان خاطر و آرامش قلبي به ادامه راه انقلاب نياز مبرم دارد.آيا معني وحدت اين است که تنها مردم به مشتي گره کرده در برابر دشمن تبديل شوند، اما مسئولان محترم در يک مسأله ساده، حوصله نشستن و تشکيل جلسه دلسوزانه و بررسي متکي به اسناد و مدارک را نداشته و توپ مسائل اختلافي را مستقيم به ميدان ملت بيندازند؟!براي مسئولین مجلس، متانت و اتقان مديريت ايجاب مي‌کند که پيش از طرح اين مسأله پشت تريبون و بهانه دادن به دست دشمن و رسانه‌هايي که براي حفظ خط جنجال‌طلبي خود، در کمين چنين اخباري هستند، مسأله را با مسئولان امر در ميان گذاشته و راهي دور از جنجال براي حل مسأله در پيش گيرد، چرا که مردم بيش از آن‌که به اعلام مظلوميت دولت در رسانه ملي نياز داشته باشند، به درايت مسئولان اجرایی براي جمع کردن مسئولان مربوطه و پيگيري قضيه نيازمندند تا سرانجام، مسئول يا مقصر به نحو مستند و قانوني به مردم معرفي شده و حقوق ملت استيفا شود؛ نه اين‌که در مملکت اسلامي در رسانه‌هاي عمومي، همه همديگر را به خلاف متهم نمايند.ما براي انتخابات پیش رو حضور مردم را در پاي صندوق‌هاي رأي لازم داريم، همچنان که در راهپيمايي های روز قدس و 22 بهمن سال آينده و مناسبت‌هاي ديگر؛ بنابراين، بايد به گونه‌اي رفتار کنيم که مردم با اطمينان کامل به مسئولان و حتي بدون هيچ دعوتي در همه ميدان‌ها حاضر شوند.بياييم دغدغه‌ها و نگراني‌هاي مردم را تشديد نکرده و طعم خوش پيشرفت‌ها و موفقيت‌ها را در کامشان تلخ نکنيم.

عکسی که بلافاصله از فارس حذف شد!

رقص دخترکان در بدرقه احمدی نژاد در سفر مومباسا کنیا

چرا باید آهسته غذا بخوریم؟


منبع : zenhabbits
شفاف : یکی از مشکلاتی که در زندگی روزمره‌ی ما وجود دارد، آن است که بسیاری از ما در طول روز بسیار عجله داریم و برای هیچ کاری وقت نمی‌گذاریم؛ و حتی وقتی که زمان غذا خوردن فرا می‌رسد، غذا را سریع و حریصانه قورت می‌دهیم.خوردن غذا بدین صورت، زندگی را ناسالم و استرس‌زا می‌کند.اما با آهسته خوردن غذا - کاری که بسیار ساده اما اثربخش است - می‌توان اثرات آن نوع زندگی پر از استرس را به سرعت خنثی کرد. این کار تا چه اندازه سخت است؟ فقط کافی است لقمه‌های کمتری از غذا بردارید، بدین ترتیب هر لقمه را به آهستگی و برای مدت طولانی‌تری می‌جوید و از غذا خوردن لذت بیشتری می‌برید.با این کار، خوردن هر وعده‌ی غذایی فقط چند دقیقه بیشتر وقتتان را می‌گیرد، در حالی که فواید بسیار عمیقی در بر خواهد داشت.ممکن است قبلآ چیزهایی در مورد “جنبش غذای آهسته” - که تقریبآ دو دهه است در ایتالیا آغاز شده - شنیده باشید. جنبش غذای آهسته، برای مقابله با فست فود ایجاد شده است. در واقع هر خصوصیتی که فست فود دارد، غذای آهسته ندارد.slow-food-movementجنبش غذای آهسته، فقط مربوط به سلامتی نیست، بلکه یک نوع شیوه‌ی زندگی است. چه بخواهید به این شیوه‌ی زندگی تن در دهید یا نه، دلایلی وجود دارند که شما را وادار می‌کنند به آهسته غذا خوردن فکر کنید، کاری که بسیار آسان است.
1- کاهش وزن
مطالعه‌های بسیاری وجود دارند که رابطه‌ی بین آهسته غذا خوردن و مصرف کمتر کالری توسط بدن را تایید می‌کنند. با این کار، در واقع شما خواهید توانست بدون انجام دادن هیچ کار خاصی و بدون خوردن هیچ غذای متفاوتی، 9 کیلوگرم در سال وزن کم کنید. این بدان دلیل است که تشخیص پر شدن شکم توسط مغز، به 20 دقیقه زمان نیاز دارد. اگر سریع غذا بخوریم، ممکن است از نقطه‌ی سیری بگذریم و همچنان به خوردن ادامه دهیم. اما اگر آهسته غذا بخوریم، زمان کافی در اختیارخواهیم داشت تا متوجه شویم سیر شده‌ایم یا نه! پیشنهاد من به شما آن است که غذاهای سالم‌تری مصرف کنید، اما اگر به دنبال کاهش وزن هستید، آهسته غذا خوردن را باید مدنظر قرار دهید.
2- از غذا خوردن لذت ببرید
اگر غذا خوردن سریع انجام شود، به سختی می‌توان از آن لذت برد. به فست فود و دسر زیاد علاقه دارید؟ ایرادی ندارد اما در صورتی که مقدار کمی از آن‌ها را به آهستگی بخورید.
در مورد این مسئله فکر کنید: دوست دارید انواع دسر، غذاهای سرخ کردنی، پیتزا و … را امتحان کنید؟ چون خوشمزه هستند؟ اگر آن‌ها را آهسته میل نمایید، به یک اندازه از مزه‌ی خوب آن‌ها لذت خواهید برد، در حالی که مقدار کمتری از آن‌ها وارد معده‌ی شما می‌شوند. ( نسبت به حالتی که تند می‌خورید) همچنین با آهسته غذا خوردن، احساس شادمانی و لذت بیشتری از خوردن غذاها خواهید داشت. غذا خوردن را به یک لذت تبدیل نمایید، و از انجام دادن آن بین فعالیت‌‌های استرس زا پرهیز کنید.
3 – هضم بهتر غذا
اگر آهسته غذا بخورید، غذا را بهتر خواهید جوید، که این امر به هضم بهتر آن منجر خواهد شد. هضم شدن، در حقیقت فرآیندی است که از دهان آغاز می‌شود، پس هر چه قسمت بیشتری از کار را در آن‌جا انجام دهید، قسمت کمتری به معده واگذار خواهد شد. این امر به نوبه‌ی خود باعث خواهد شد که با مشکلات گوارشی کمتری روبرو شوید.
4- استرس کمتر
خوردن آهسته‌ی غذا و توجه کردن به آن، می‌تواند نوعی تمرین برای “در لحظه زندگی کردن” باشد. بدین معنی که در آن لحظه به جای فکر کردن به کارهایی که بعد از غذا می‌خواهید انجام دهید، فقط بر روی غذایتان متمرکز شوید و به چیز دیگری فکر نکنید. وقتی که غذا می‌خورید، فقط باید غذا بخورید. این کار، استرس کمتر در زندگی و شادمانی طولانی‌تر را منجر خواهد شد. امتحان کنید!
5- شورش بر علیه فست فود و زندگی سریع
زندگی سریع ما، یک زندگی بی‌قرار و پر از استرس و هرج و مرج است. این نوع زندگی، باعث می‌شود به غذاهای فست فود روی بیاوریم و آن‌ها را سریع بخوریم. این شیوه‌ی زندگی، ما را به انسان‌هایی مکانیکی، نا سالم، پر استرس و ناراحت تبدیل کرده است. در طول روز دائم عجله داریم و فعالیت‌هایی را بدون فکر کردن پشت سر هم انجام می‌دهیم. زمانی برای زندگی کردن و لذت بردن از آن نداریم، زمانی برای ارتباط با دیگران و انسان بودن، نداریم.آهسته غذا بخورید و غذاهای فست فود را کنار بگذارید. در یک رستوران خوب غذا میل نمایید و یا حتی بهتر از آن، غذای مورد علاقه‌تان را در خانه درست کنید و از آن لذت ببرید. طعم زندگی را تجربه کنید!

عراقیها: رفسنجانی یک جنایتكار جنگی است

به گزارش خبرگزاری اخبار عراق، انجمن متخصصان و روشنفكران عراقی با صدور بیانیه ای اعلام كرد جايی برای رفسنجانی در عراق وجود ندارد، او یک جنایتكار جنگی است و باید در دادگاههای بين المللى محاكمه شود.
در این بیانیه آمده است اخیرا رسانه های خبری از احتمال دیدار قریب الوقوع رفسنجانی از عراق خبر دادند. این دیدار به دنبال دیدارهای منوچهر متكی وزیر خارجه ایران و ولایتی مشاور خامنه ای كه اخیرا و بر خلاف عرف معمول ديپلوماتيک بمدت طولانی چندین روزه صورت گرفت، انجام میشود. این سفرهای پی درپی به عراق از جانب مقامات ایرانی با چه هدفی صورت می گیرد و چرا با این عجله و دستپاچگی؟ آیا آنها نگران از دست دادن منافع مشخصی در این تحولات استراتژیک هستند؟
انجمن متخصصان و روشنفكران عراقی در بیانیه خود نوشت رفسنجانی به عنوان مسئول پیشبرد جنگ 8 ساله و قربانی شدن میلیونها تن از هر دو ملت ایران و عراق قطعا یک جنایتكار جنگی است كه باید در دادگاههای بين المللى محاكمه شود. كما اینكه پیش از این نیز حكم دستگیری او به عنوان یكی از اصلى ترین مسئولین ترور و كشتار مخالفین حکومت ملایان در خارج از مرزهای ایران، توسط دادگاههای بين المللى صادر شده است و توسط پلیس بين المللى تحت تعقیب می باشد.
انجمن متخصصان و روشنفكران عراقی نوشت با رساترین صدا علیه سفر این جنایتکار جنگی به عراق به اعتراض برخیزیم.

۱۳۸۷ اسفند ۶, سه‌شنبه

پرتاب ماهواره تحقیقاتی ناسا با شکست رو به رو شد

رادیو فردا : ماهواره تحقيقاتى ناسا براى اندازه گيرى ميزان كربن موجود در فضا پس از اينكه نتوانست از موشك پرتاب شونده جدا شود در اقیانوس سقوط کرد.فضا پيماى ياد شده كه «رصدخانه مدارى كربن» نام دارد روز سه شنبه از پايگاه هوايى «وندنبرگ» در كاليفرنيا به فضا پرتاب شد.جان برانشويلر، از مسئولان مركز فضايى آمريكا در ويرجينيا گفته است كه اين ماهواره در اقيانوس و در ناحيه اى نزديك به قطب جنوب سقوط كرد.وى اين حادثه را شكستى بزرگ براى جامعه علمى توصيف كرد، چرا كه به گفته او، زمان زيادى صرف آماده سازى و پرتاب آن شده بود.كار آماده سازى اين ماهواره ۹ سال به طول انجاميد.اين ماهواره كه ارزش آن ۲۷۸ ميليون دلار اعلام شده است قرار بود كه ميزان دى اكسيد كربن موجود در فضا را اندازه گيرى كند و اينكه در زمينه تغييران آب و هوايى چه اتفاقى رخ داده است.اين ماهواره همچنين ماموريت داشت كه مشخص كند منشاء عمده گازهاى گلخانه اى كجاست و چه ميزان آن توسط جنگل ها و اقيانوس ها جذب مى شود.بر اساس برنامه ريزى صورت گرفته اين ماهواره ۴۴۷ كيلوگرمى قرار بود كه در ارتفاع ۶۵۰ كيلومترى از زمين مستقر شود.ماهواره ياد شده قرار بود طى دو سال ماموريتش، هر شانزده روز يك بار، هشت ميليون برآورد را انجام دهد.مركز فضايى آمريكا، ناسا، در بيانيه اى گفته است: دقايقى پس از اينكه ماهواره به فضا پرتاب شد مديران، نقصى در سيستم جدا كننده آن از موشك گزارش دادند كه باعث شكست ماموريت آن شد.ناسا مى گويد كه تيمى را مامور خواهد كرد تا درباره علت اين شكست تحقيقات به عمل آورد.ماه گذشته ژاپن به طور موفقيت آميزى نخستين ماهواره جهان براى رديابى اثرات گرمايش زمين را به فضا پرتاب كرد.گاز دى اكسيد كربن از مهمترين گازهاى گلخانه اى محسوب مى شود كه به شكل خطرناكى باعث گرمايش زمين مى شود.بر اساس گزارش مراكز علمى جهان، ميزان اين گاز از سال ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۷ حدود سه درصد رشد داشته است.

عبدالله بن سبأ یهودی


سنی آنلاین :اسلام عزیز از ابتدای ظهور خود با سه دشمن یهودیت، مسیحیت و مجوسیت مواجه بوده است که این مثلث فساد و فتنه در هر زمان با نامهای مختلف و ادعاهای دروغین کوشیده است تا با ضربه زدن برپیکره اسلام و ترور شخصیتهای بزرگ امت اسلام، تا حدودی آتش حقد و کینه خود را خاموش کند. به شهادت رسیدن امیرالمومنین عمر فاروق- رضی الله عنه- توسط فیروز ابولؤلؤ مجوسی، شاهد صادقی بر این مدعاست. این غلام مجوسی با این کار خود، در واقع به زعم خودش خواست تا انتقام خون اجداد و هم مذهبان خود را که در معرکه های متعدد از قبیل «قادسیه» و«نهاوند» و «مداین»و... گردن هایشان از دم تیغ عدالت گستر سربازان فاروق اعظم رضی الله عنه گذشته بود را بگیرد و تنفر خود را از اینکه عمر فاروق باعث به اهتزاز درآمدن بیرق اسلام در ایران و خاموش شدن آتشکده های مجوسیان شده است، به نمایش بگذارد.بعد از شهادت امیرالمؤمنین حضرت عمرفاروق- رضی الله عنه- که حقیقتاً خلافت ایشان به عنوان سدی فولادین در مقابل فتنه های زمان محسوب می شد، دوران خلافت حضرت عثمان- رضی الله عنه- فرا رسید.نیمه اول خلافت حضرت عثمان- رضی الله عنه- به دور از فتنه و آشوب سپری شد و مردم کاملاً از خلیفه راضی بوده و تحت فرمان ایشان ایام را می گذرانیدند.دشمنان قسم خورده اسلام از این همه آرامش و تفاهم بین مسلمانان و خلیفه، در آتش خشم و کینه می سوختند. لذا مترصد فرصتی بودند تا این تفاهم را از بین برده و آرامش مسلمانان را برهم بزنند. اما این بار، فردی از میان یهودیان کینه توز برای این هدف به پا خواست تا همچون مجوسیان همفکر خود، انجام وظیفه نماید، البته نه با نام یهودیت بلکه باتوطئه و ترفندی دیگر.اواخر دوران خلافت حضرت عثمان- رضی اله عنه- بعضی از یهودیان با تظاهر به اسلام و استفاده از دورویی و ترفندهای منافقانه سعی در نابسامان کردن اوضاع خلافت نمودند.یکی از این یهودیان که نقش مهمی درایجاد فتنه در دوران خلافت حضرت عثمان- رضی الله عنه- ایفا کرد، فردی به نام "عبدالله بن سبا" ملقب به "ابن سوداء" بود که به دروغ ادعای اسلام کرده و خود را درصف مسلمانان جای داد تا بهتربتواند اهداف خود را عملی نماید.

لامپ‌های کم مصرف‌تر می‌آیند


خبرگزاری «ریا نووستی»/ لامپ‌های "ال ئی دی" به تازگی مورد توجه دوستداران محیط زیست و طرفدران صرفه جویی در مصرف انرژی قرار گرفته است
به گزارش «ریا نووستی» از واحد مرکزی خبر به نقل از شبکه یورونیوز، لامپ‌های "LED" در آینده‌ای نزدیک جایگزین لامپ‌های کم مصرف خواهند شد.
پژوهشگران دانشگاه کمبریج سرگرم مطالعه برای بهبود کیفیت لامپ‌های مذکور هستند.
این لامپ‌ها که به زودی ارزان قیمت‌تر از گذشته وارد بازار خواهند شد قادر به تولید نور بسیار زیاد با مصرف بسیار کم برق خواهند بود.
پژوهشگران به جای استفاده از سیلیسیوم در ساخت این لامپ‌ها، از نیترور گالیوم به عنوان ماده نیمه رسانا استفاده می‌کنندکه این ماده ارزان قیمت‌تر و کم آلاینده تر از سلیسیوم است.
پروفسور "کالین هامفریس" پژوهشگر دانشگاه کمبریج می‌گوید ما نیترور گالیوم را بر روی سیلیکون قرار می‌دهیم و اتم به اتم قشرهای مختلف را می‌سازیم.
لامپ‌های ال ئی دی بر خلاف لامپ‌های کلاسیک گرمایی ایجاد نمی‌کنند و نوردهی آنان به زمان گرم شدن لامپ نیز بستگی ندارند.
این لامپ‌ها‌ی بدون جیوه، دوازده برابر لامپ‌های متعارف تنگستنی کارایی دارند. امکان تعیین رنگ نور لامپ نیز وجود دارد یعنی مصرف کننده می‌توانند با فشار دادن دکمه بلافاصله رنگ آن را از آبی به قرمز یا هر رنگ دیگری تغییر دهد.
قیمت هر لامپ ال ئی دی از بیست و یک یورو به دو یورو کاهش خواهد یافت و طول عمر هر لامپ نیز شصت سال خواهد بود. نخستین لامپ‌ها تا دو سال دیگر روانه بازار می‌شوند.

تجمع جمعی از دانشجویان کرد و بلوچ دانشگاه‌های تهران به مناسبت بزرگداشت روز جهانی زبان مادری (همراه با تصاویر)

دانشجویان مدافع حقوق بشر کردستان:به مناسبت روز جهانی زبان مادری (21 فوریه)، راس ساعت یک بعد از ظهر روز دوشنبه 5 اسفند ماه 1387 ، تجمعی با حضور نزدیک به‌ 200 نفر از دانشجویان کرد دانشگاههای تهران با همکاری برخی از دانشجویان بلوچ برگزار شد.
این تجمع که‌ در مقابل دانشکده‌ی ادبیات دانشگاه تهران برگزار شد با خواندن سرود آغاز و پس از آن ابتدا یکی از دانشجویان شرکت کننده‌ به‌ ایراد سخنرانی در خصوص فرایند آسیمیله کردن سیستماتیک ملیتها و اقلیت ها از جانب سیستم حاکم پرداخت و خاطر نشان کرد تا زمانی که‌ راه حل های دمکراتیک جهت حل مساله‌ی حق بر آموزش و تحصیل به‌ زبان مادری در ایران اندیشیده‌ نشود، معضل همچنان باقی است.
سپس یکی دیگر از دانشجویان با خواندن مطلبی به‌ زبان های کردی و انگلیسی به‌ این امر اشاره‌ کرد که‌ زبان صرفا ابزار ارتباط نیست بلکه‌ به‌ مثابه‌ یک حق در ارتباط با دیگر حقوق و آزادی ها باید مد نظر قرار گیرد.
پس از آن یک دانشجوی بلوچ با اشاره‌ به‌ سرکوب فرهنگی در بلوچستان، خواستار تضمین آموزش به‌ زبان بلوچی از جانب حاکمیت شد. به‌ نمایندگی از انجمن دمکراسی خواهان دانشگاه تهران و علوم پزشکی، نیز دانشجویی با بزرگداشت این روز، بیان نامه‌ی این انجمن را قرائت کرد.

قره چهارشنبه (چهارشنبه سیاه ) چه روزی است و آیا نماز و دعای مخصوصی دارد؟


سنی نیوز:،مطالب خرافاتی در یکی از سایت ها اهل بدعت.آخرین چهارشنبه ماه صفر را قره چهارشنبه (چهار شنبه سیاه ) می گویند. ‏
—————————————————————
مطالب خرافاتی در یکی از سایت ها اهل بدعتقره چهارشنبه (چهارشنبه سیاه ) چه روزی است و آیا نماز و دعای مخصوصی دارد؟
آخرین چهارشنبه ماه صفر را قره چهارشنبه (چهار شنبه سیاه ) می گویند. ‏حضرت شیخ محمد غوث در کتاب جواهر الخمیس خود ذکر می کند هر ساله سیصد ‏وبیست هزار (۳۲۰۰۰۰ ) بلاء نازل می شود و همه ی آنها در آخرین چهار شنبه ماه صفر ‏اتفاق می افتد آن روز یکی از دشوارترین روزهای سال است. به همین خاطر ترکمن ها به ‏آن روز (قره چهار شنبه ) می گویند. ‏هر کس در آن روز چهار رکعت نماز خوانده ودر هر رکعت بعد از سوره حمد ‏‏۱۷ بار سوره انا اعطیناک الکوثر‏‏۳ بار سوره قل هوالله احد‏‏۱ بار قل اعوذ برب الفلق‏‏۱ بار قل اعوذ برب النّا س‏را بخواند و بعد از نماز دعای مخصوص آن روز را بخواند خداوند متعال جان و مال و اهل ‏اولاد آن شخص را از جمیع آفات و بلیات در آمان نگه خواهد داشت .‏
دعای روز قره چهارشنبه
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ عَبْدُكُ وَ رَسُولِكَ النَّبِيِّ الْاُمِّيِّ وَ‎ ‎بَارِكْ اَللّهُمَّ اَعُوذُبِكَ مِنْ شَرِّ ‏هَذَا الشَّهْرِ وَ مِنْ كُلِّ بَلاءٍ‎ ‎وَشِدَّْةِ بَلِيَّةٍ قَدَّرْتَها فِيْهِ يادَهْرُيا دَيْهُوْرُ يَادَيْهارُياكانُ‎ ‎يا كَيْنُونُ ‏يا كَيْنَانُِ يا اَزَلُ يا اَبَدُياَ مُعِيْدُ يا مُبْدِِيءُ يا‎ ‎ذَاالْجلَالِ وَالْاِكْرامِ. يا ذَا الْعَرْش ِالْمَجِيْدِ اَنْتَ ‏تَفْعَلُ مَا‎ ‎تُرِيْدُ. اَلّلهُمَّ اَحْرِسْ بِعَيْنِكَ نَفْسَيْ وَ مَالِيْ وَ اَهْلِيْ وَ‎ ‎اَوْلادِيْ وَ دِيْني و دُنْيايَ ‏الَّتِيْ اِبْتَلَيْتَنِيْ بِصُحْبَتِهَا‎ ‎بِحُرْمَةِ الْابرارِ وَالْاَخْيارِ بِرَحْمَتِكَ يَا عَزِيْزُ يا غَفَّارُ يا‎ ‎كَرِيْمُ يا ‏سَتَّارُ بِرَحْمَتِكَ يَا اَرْحَمَ الرَّاحِمِيْنَ اَلّلهُمَّ يا‎ ‎شَدِيدَ الْقُوي يا شَدِيْدَ الْمُحال يَا عَزِيْزُ يا ‏كَرِيْمُ اَذْلَلْتَ‎ ‎بِعزِّكَ جَمِيْعَ خَلْقِكَ يا مُحْسِنُ يا مُجْمَلُ يَا مُتَفَضِّلُ يا مُنْعِمُ‎ ‎يا مُكْرِمُ يا مَنْ ‏لا اِلهَ اِلََّا اَنْتَ يا لَطِيْفا ً لَطَفْتَ بِخَلْقَ‎ ‎السّموَاتِ وَالْاَرْضِ اَلْطِفْ بِيْ فِيْ قَضَائِكَ وَ عَافِنِيْ مِنْ ‏بَلائِكَ‎ ‎وَلا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلَّا بِاللهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيْمِ وَ صَلّيَ الله ُ‎ ‎عَلَي سَيِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ عَلَي آلِه ‏وَ صَحْبِه وَ سَلِّمْ‎.‎منبع : کتاب ارشاد ترکمن
سایت حوزه علمیه عرفانیه آق قلا
http://www.erfaniag hghala.com/ fa/modules/ smartfaq/ faq.php?faqid= ۲۴ [جواب این بدعت: بسم الله الرحمن الرحیم



ازمهترین مسائلی که بریک مسلمان لازم است،این است که ایمان وباورقطعی به این داشته باشدکه محمد(ص)پیامبرمابوده
وخداوندمتعال این دین مبین اسلام رابامبعوث گردانیدن وی کامل نموده است وخداوندمی فرماید: الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِينًا »مائده/۴ امروزدینتان رابرایتان کامل،ونعمت خودرابرشماتکمیل نمودم،
واسلام رابه بعنوان آیین برایتان پسندیدم ».پیامبر(ص)می فرماید:«ترکتکم علی البیضاء لیلها کنهارها لایزیغ عنها بعدإلا
هالک »«من بین شماچیزی باقی گذاشتم که بقدری روشن وشفاف است که شبش به روشنی روزاست پس ازمن کسی جز
گمراه ازآن نمی لغزد»
قانونگذاری دراسلام یکی ازجنبه های بسیارمهمی است،که رسالت اسلام بدان نظم وسامان بخشیده است واین قسمت،
نمایانگرجنبه های علمی رسالت اسلامی می باشد.قانونگذاری وتشریع دراحکام ،صرفاً دینی،ماننداحکام عبادات(یکی
ازاحکام نماز)،تنهاازطریق وحی خداوندبه پیامبرش:قرآن باسنت نبوی یا اجتهاد پیامبر(ص)،صورت میگیرد،ووظیفه
پیامبرازدایرۀتبلیغ واعلان وبیان وتفصیل وحی تجاوزنمی کندوهرچه بگویدازطرف خداونداست ومی فرماید:
وماینطق عن الهوا *ان هو الا وحی یوحی *پیامبرازروی هوای نفس خودسخن نمی گوید،آنچه که میگوید
براووحی می شودوازخوداونیست».
مردم بعضی چیزهاراپدیدمی آورندکه هیچ اصلی درشریعت ندارد،ولی شباهتی به شرع دارد،چون رنگ عبادت رابه
خودمی گیرد،یعنی نوعی هم شکلی وتشبّه باروش شرعی درآن دیده می شود زیرا اگربا روش شرعی شباهتی نداشته
باشدمردم به این خاطر است که شباهتی با روش های شرعی دارد.
پیامبر(ص) می فرماید:«صَلُّوا کَما رأیتُمُونی اُصلِّی » همانطوری که می بینیدمن نمازمی خوانم،نمازبخوانید»ویا فرمود:
«خُذُاوعَنّی مَنَاسِکَکم » مناسک حج تان رااز من یادبگیرید» ویا فرمود:« من عمل عملا لیس علیه أمرنافهوردّ»متفق
علیه «هرکس عملی انجام دهدکه ازدستورات (دین)ما نباشد،مردود است».«من أحدث فی أمرناهذا ما لیس منه فهوردّ»
متفق علیه هرکس درامردین ماچیزی را آورد که درآن نیست،آن مردوداست».
نازل شدن بلا ویاعذاب برقومی یاسرزمینی این ازغیبیات است هیچ کس ازغیب خبرنداردوبگویددرآخرین چهارشنبه
ماه صفرچنین بلا ویاعذاب از آسمان نازل می شود.خداوند می فرماید:
( قُل لَّا يَعْلَمُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الْغَيْبَ إِلَّا اللَّهُ ) نمل/۶۵ «بگو:تمامی آن هایی که درآسمانهاوزمین است
جزخداغیب رانمی داند». اماخواندن نمازبه آن صورت ودرآن روز،آن بایدخواندنش بوسیله شرع ثابت وامربه خواندن
شده باشدولی چنین نماز درشرع ودین اسلام وجودندارددرهیچ کتب حدیث چنین نمازی ثبت نگردیده است.همانطوردر
سطرهای قبل بیان کردیم نمازنیز یکی ازاحکام مهم شرعی است بایدبوسیله وحی ثابت شده باشد این گونه نماز خواندن
ازشرع اسلام نیست،یکی ازبدعت های روزگاراست وچیز نوپیدا می باشد.این همان بدعت دردین است وبدعت به این
معنی گمراهی دردین می باشد،درحدیث صحیح داریم پیامبر (ص)می فرماید:« فإن کل بدعة ضلالة »«پس به راستی
که هر بدعتی گمراهی است».
چرااسلام چنین برخوردتندی بابدعت دارد وآن راضلالت وگمراهی می داند؟ وچرا پیامبراکرم(ص)به شدّت مردم راازآن
برحذرداشته است ؟
اول:بدعت گذارخودراقانون گذارودرمقابل خداقرارمی دهد.
دوم:بدعت گذاردین راناقص می داندومی خواهدآن راتکمیل نماید.
سوم:بدعت دین راسخت می کندوآن راباطبیعت سهل وآسانش بیگانه می سازد.
چهارم:بدعت دردین،سنت هاراازبین می برد.
پنجم:بدعت ونوآوری دردین مردم راازابتکاردراموردنیا باز می دارد.
ششم:بدعت دردین امت راپراکنده ووحدت ویکپارچگی آنراپاره پاره می کند.
برادران وخواهران گرامی،به خاطرهمه این چیزها با بدعت ونوآوری دردین مخالفت شدوهمین ممانعت وجلوگیری باعث
حفظ جود ومایه ی اصلی اسلام تابه امروزگردیدوبه این ترتیب بلایی که برسرادیان آمدوآنان را دستخوش تغییروتحول
نمود،برسراین دین (اسلام)نیامد.
پس پیامبراسلام می فرماید:وإیاکم ومحدثات الامورفإن کل محدثة بدعة وکل بدعة ضلالة وکل ضلالة فی النار»«ازحوادث
وعادات وآداب ورسوم جدید(دردین)دورباشیدکه هرپدیده نوی بدعت است وهربدعت نیز گمراهی است وهرگمراهی در
آتش است».
درآخر،اطاعت ازپیامبر (ص)درعمل به آنچه امر کرده وترک آنچه نهی کرده،واجب است واین مقتضیات شهادت«أنه
رسول الله»است درآیات بسیاری به اطاعت ازاودستورداده خداوندمتعال، وگاهی اطاعت ازاورامقرون به اطاعت ازخود
دانسته

دانلود Safari 4 سريعترين مرورگر اينترنتی جهان !

امروز سريعترين مرورگر جهان با نام Safari 4 توسط شرکت اپل معرفی شد. اين مرورگر انقلابی سه برابر IE7 و تقريبا سه برابر فاير فاکس 3 سرعت دارد.سفری 4 از استانداردهای html5 و css3 استفاده می برد و موتور انقلابی و پيشرفته نيترو جاوا اسکريپت آن قادر است اسکريپت ها را 30 برابر سريعتر از IE7 اجرا نمايد.Philip Schiller معاون بخش بازاريابی بين المللی شرکت اپل با معرفی اين محصول جديد در روز جاری اعلام کرد که شرکت اپل اميدوار است با اين محصول انقلابی بار ديگر به بازاراينترنت بازگردد. ويژگی های منحصر به فرد و گرافيگ بالا و در حين حال سرعت قابل توجه اين مرورگر اينترنتی که امروز معرفی شد اين اميدواری مسئولين شرکت اپل را تا حدودی واقع بينانه نشان می دهد. سفری 4 بصورت بتا و با نسخه هايي برای ويندوز ، مکينتاش و آيفون ارائه شده است.
دانلود SAFARI 4 برای ويندوز

کروبی: مخالف دفن شهید هستم؛ می خواهند با دفن شهید در دانشگاه با هر بهانه ای با دانشجویان برخورد کنند


خبرنامه امیرکیبر: طی روزهای گذشته اعضای شورای مرکزی انجمن اسلامی پلی تکنیک و خانواده چهار پلی تکنیکی دربند، حسین ترکاشوند، مجید توکلی، اسماعیل سلمانپور، کوروش دانشیار در دیدار با جچت السلام کروبی مسائلی پیرامون دلیل بازداشت این دانشجویان و وضعیت نامطلوب جسمی آنان با ایشان صحبت کردند.

در ابتدا وکیل مدافع یکی از دانشجویان دربند گزارشی از اتفاقات ۳ هفته اخیر و اقدامات انجام شده را ارائه داد: این دانشجویان حسین ترکاشوند، مجید توکلی، اسماعیل سلمانپور و کوروش دانشیار در برنامه سالگرد مهندس بازرگان، مقابل حسینیه ارشاد، توسط نیروهای امنیتی و لباس شخصی دستگیر شده اند و حدود سه هفته است که در زندان اوین بند ۲۴۰ در سلول های انفرادی بازداشت شده اند. در این مدت هیچ گونه توجهی از سوی مقامات رسمی به آنان نگردیده است و آنها برای اینکه فریاد تظلم خواهی خود را به بیرون برسانند دست به اعتصاب غذا زده اند که به موجب آن وضعیت جسمی مطلوبی ندارند و مجید توکلی نیز دست به اعتصاب غذای خشک زده و حال عمومی وی وخیم گزارش شده است. ما نیز امروز نزد شما آمده ایم تا فریاد تظلم خواهی آنان را به گوش شما برسانیم، چرا که نمی توان حضور در یک مجلس ترحیم را اجماع و اقدام علیه امنیت ملی تعبیر کرد، که اتهام آنان عنوان شده است. ضمن اینکه این چهارتن عضو انجمن اسلامی امیرکبیر بوده و اقدامات موثری را در سطح دانشگاه انجام داده اند. امید آن داریم که نتیجه این نشست به آزادی هر چه سریعتر این دانشجویان منجر شود.

کروبی: من هم اقداماتی داشته ام و صحبت هایی پیرامون دستگیری این دانشجویان داشته ام. و درخواست اینکه دانشجویان دربند تماسی با خانواده ها داشته باشند تا خانواده ها از وضعیت فرزندانشان مطلع گردند و از نگرانی بیرون بیایند.

وکیل دانشجویان در بند اضافه کرد: هیچ تماسی از سوی دانشجویان با خانواده ها گرفته نشده و تنها از طریق پیگیری پرونده متوجه شدیم که شنبه ۳ اسفند برای جلسه دفاع به دادسرای انقلاب می روند و آنجا تنها پدر و مادر دانشجویان توانستند، در شرایطی بسیار سخت و توهین آمیز و با برخوردهای زننده مامورین، فرزندانشان را دستبند به دست، برای لحظاتی از فاصله ای دور ملاقات کنند.

کروبی: من نیز در این مدت با آقایان محسنی و سراجی صحبت هایی کرده ام و قولهایی گرفته ام، در روزهای آتی نیز با قاضی حداد و آقای شاهرودی صحبت هایی می کنم تا انشالله به آزادی هر چه سریعتر این دوستان منجر شود. البته به من گفته شده که ما قصد بازداشت یکی از آنان را از قبل داشته ایم و دنبالش بوده ایم که بالاخره در مراسم آقای بازرگان موفق به دستگیری او شده ایم. حالا وضعیت جسمی آنان چطور بوده است؟

پدر اسماعیل سلمانپور: فرزندانمان بسیار لاغر و رنگ پریده شده بودند، خصوصا مجید توکلی که چندین روز است حتی آب هم نمی خورد، بسیار نزار و بی رمق بودند و گویی نور زندگی از چشمانش رخت بربسته بود!

کروبی: البته من هم اعتقاد دارم که در هفته های اخیر فضا بسته تر شد و سیل بازداشت ها و احضارها که رو به فزونی است نشانگر این وضعیت است. در هر صورت من نیز از هر کمکی در این رابطه مضایقه نمی کنم.

فضای دانشگاهها نیز در این دوران بسیار بسته و ملتهب است. این روزها دانشجویان دانشگاههای شیراز، تبریز، زنجان و قم که اخیرا برخوردهای شدیدی با آنان شده است نزد من آمده اند و ازعان می کنم که سیل جدید احضارها و بازداشت ها بسیار غیر معقول است.

مادر اسماعیل سلمانپور: آقای کروبی وثیقه های سنگینی نیز بطور غیر رسمی برای فرزندانمان صادر کرده اند، برای هر دانشجو ۱۰۰ میلیون تومان، برای منی که یک فرهنگی هستم بسیار سنگین است! این درحالی است که برای یک قاتل وثیقه ای بسیار کمتر صادر می کنند.

هرچند که این را هم رسما اعلام نکرده اند و گفته شده که شاید تا جلسه دادگاه آنها را در بازداشت نگه دارند، با این وضعیت نامطلوبی که فرزندان ما در انفرادی به سر می برند!

خبرنامه امیرکبیر: در ابتدا ۸ تن را دستگیر نموده بودند که تا به حال دو نفر را آزاد و شش تن دیگر هنوز در بندند. که چهارتن از آنان دانشجویان پلی تکنیک هستند. اما مسئله مهم تری که مطرح می شود وضعیت کنونی دانشگاههاست. پروژه دفن شهید در دانشگاهها که در حال پیگیری است و در تمام دانشگاهها مخالفان زیادی را برانگیخته است، از جمله در پلی تکنیک که بیش از ۳۰۰۰ دانشجو مخالف انجام آن در دانشگاه هستند و این چهارتن دقیقا دو هفته پیش از دفن شهید در پلی تکنیک دستگیر شدند و گفته می شود که اینان را تنها برای مراسم سالگرد مهندس بازرگان نگرفته اند. می توان نتیجه گیری کرد که هدف اعمال فشار از بالا برای سرکوب فعالین دانشجویی برای اجرای بی سر و صدای پروژه دفن شهید در پلی تکنیک است. با توجه به این که حسین ترکاشوند دبیر انجمن اسلامی و پلی تکنیک و اسماعیل سلمانپور، مجید توکلی و کوروش دانشیار از اعضای شورای مرکزی انجمن اسلامی پلی تکنیک هستند.

و بازداشت آقای شفیعیان به همراه دانشجویان پلی تکنیک به این دلیل بوده که دستگیری فعالین پلی تکنیکی تنها جلوه داده نشود! آیا این بازداشت ها برای اجرای پروژه دفن شهید نبوده، کما اینکه میراحمدی، نماینده ولی فقیه در پلی تکنیک، و رهایی، ریاست انتصابی دانشگاه، بر این موضوع صحه گذاشته اند!

کروبی: مخالفت با دفن شهید در دانشگاه نباید سوژه ای جهت دستگیری دانشجویان گردد. مگر من خود مخالف این ماجرا نبوده ام! زمانیکه من رییس مجلس بودم، مقابل پروژه دفن شهید در ۷۲ میدان تهران برخورد و مخالفت جدی کردم که قرار نیست تهران گورستان شود! من همواره مخالفت کرده ام. حالا عده ای می آیند و می گویند، در قله کوه شهید دفن کرده ایم، بیا و ببین چه معنویتی پیدا کرده!!! نظر من اینست که این حرکت درست نیست.

پدر اسماعیل سلمانپور: اینطور که مشخص است این آقایان می خواهند با اسم شهید محفلی درست کنند و از ارزشها سوء استفاده کنند.

کروبی: بالاخره این داستانی است. شما ببینید این پروژه از چه سالی شروع شد! برنامه ایست دیگر!

خبرنامه امیرکبیر: پس از دستگیری این دانشجویان، از شنبه روند ممنوع الورود، احضار به کمیته انضباطی و بازداشت های سرخود آغاز شده است.

کروبی: جامعه ما از یک تعادل و میانه روی برخوردار نیست. وقتی تعادل نباشد همین نتیجه اش می گردد که ما که عاقلیم همواره زیر این آقایانی که تدبیر درستی ندارند، کوبیده می شویم.

چرا در زمان امام، و بعد از آن جنازه به دانشگاه نمی آوردند و امروز می خواهند بیاورند!

مادر اسماعیل سلمانپور: در واقع ضد ارزشی عمل می کنند، ارزش شهدایی که انقدر برای برای محترم هستند را پایین می آورند.

کروبی: من هم معتقدم که این حرکت مفیدی نیست!

پدر اسماعیل سلمانپور: آقای کروبی، من به ریاست دانشگاه امیرکبیر ، هم معترض هستم و به ضرث قاطع عرض می کنم، که کسی که امروز خود را پرفسور رهایی می داند، انسانی با قابلیت هایی بسیار ناچیز که نه تنها ایشان بلکه مشاور ایشان آقای رحیمی هرگز قادر نبودند از استعداد های بالقوه ای که در نهاد این دانشجویان بوده است به درستی استفاده کنند. چطور آقای خامنه ای می گوید که محیط دانشگاه باید پر شور باشد. آیا پرشور بودن چیزی جز تقابل آرا و افکار است! پس این برخوردها نشانه چیست… اینها نمایانگر نقض غرض است!

خبرنامه امیرکبیر: آقای کروبی، شما که سال گذشته به امیرکبیر تشریف آوردید، آنها حتما احترام ریش سفیدی شما را نگه می دارند. صحبتی کنید که ریاست دانشگاه دست ار پرونده سازی علیه دانشجویان بردارد! کما اینکه سال گذشته که شما تشریف آوردید ما همگی ممنوع الورود بودیم و سه تن در زندان به سر می بردند.

کروبی: صحبتهای شما را قبول دارم و امیدوارم با صحبتهایی که می شود این مشکلات بزودی مرتفع گردد. من نیز از این حرکت ها ناراضی هستم و نارضایتی خود را اعلام کرده ام.

مادر اسماعیل سلمانپور: آقای کروبی، من یک مادرم و ۱۵ روز است که فرزندم را ندیده ام. ۱۵ روز را به همراه اعتصاب غذای فرزندم روزه دار بوده ام و تنها از خدا می خواستم که فرزندم استقامت کند. من شکایتم را تنها نزد خدا می برم.

خبرنامه امیرکبیر: آقای کروبی، از دیدگاه شما، از پی گیری پروژه دفن شهید در دانشگاهها چه هدفی را دنبال می کنند؟

کروبی: اینان دیده اند که فضای دانشگاه از دستشان خارج شده و یا به قولی از فرهنگ شهید و شهادت فاصله گرفته است. می خواهند با دفن شهید در دانشگاه، به هر بهانه ای برنامه ای بر سر مزار آنها اجرا کنند و بررسی کنند که چه کسی در این برنامه شرکت می کند و چه کسانی در این برنامه ها شرکت نمی کنند و در مرحله بعد و پس از شناسایی گروه دوم، برخوردهایی با آنان انجام دهند.

خبرنامه امیرکبیر: با تشکر از زمانی که در اختیار ما قرار دادید.